پرش به محتوا

اخلاق فمینیستی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۲۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۲
خط ۲۹: خط ۲۹:


==اخلاق  مراقبت==
==اخلاق  مراقبت==
گلیکان معتقد است  استدلال اخلاقی زنها نازل‌تر از استدلال و استعداد اخلاقی مردان نیست؛ اما این دو با یکدیگر متفاوتند. او در کتاب صدای متفاوت، اخلاق و مراقبت را صورت‌بندی می‌کند و می‌گوید چهارچوب تکیه زن‌ها متفاوت از مردها است. بنابراین چهارچوب اخلاقی متفاوت از مردها دارند. زن ها غالباً دارای جهت‌گیری مراقبت هستند ولی مردها غالباً به دلیل اینکه گرایش فردگرایانه دارند و غالباً متمایل به اصول انتزاعی هستند، جهت گیری‌هایشان اعتدال محور است گلیکان معتقد بود استدلال های اخلاقی زن ها متفاوت با استدلال اخلاقی مردها است ایشان معتقد است که افکار اخلاقی پیشرفته در مردها بیشتر حول اصول مجرد است .ولی در زنها بیشتر روابط بین نظام اخلاقی است که مبتنی بر شفقت و ترحم و همدردی است زنها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زنها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است . پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهت‌گیری متفاوت می‌داند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم می کند نظریه گلیکان مورد استقبال فمینیست‌ها واقع می‌شود. آنها معرفت شناسی زنان را برتر از معرفت شناسی مردان تلقی می‌کنند و دیدگاه معرفت‌شناسی سنتی را کاملاً نقد می‌کنند و درجه نقدش آن هم این است که این دیدگاه عقل گرایانه محض است و فمینیستها این عقل گرایی محض را قبول ندارند.
===نظریه گلیکان===
اشکال دیگری که به معرفت شناسی سنتی دارند این است که شما بین فاعل شناخت و متعلق شناخت تفکیک کردید و ما این را قبول نداریم و نهایتاً بعد از این اشکالات یک الگوی سه گانه را مطرح می‌کنند: ۱- الگوی تجربه‌گرایی ۲- الگوی فمنیستی ۳- الگوی زنانه نگر است. تجربه گرایان فمینیستی معتقد هستند که تجربه اصیل ترین منبع توجیه معرفت است و معتقدند که ما باید از هنجارها و معیارها و روشهای شناختی رایج پیروی کنیم تا بتوانیم خودمان را مصون بکنیم از مرد محوری.
گلیکان معتقد است  استدلال اخلاقی زنها نازل‌تر از استدلال و استعداد اخلاقی مردان نیست؛ اما زن و مرد با یکدیگر متفاوتند. او در کتاب صدای متفاوت، اخلاق و مراقبت را صورت‌بندی می‌کند و می‌گوید چهارچوب تکیه زن‌ها متفاوت از مردها است. بنابراین چهارچوب اخلاقی متفاوت از مردها دارند. زن ها غالباً دارای جهت‌گیری مراقبت هستند ولی مردها غالباً به دلیل اینکه گرایش فردگرایانه دارند و غالباً متمایل به اصول انتزاعی هستند، جهت گیری‌هایشان اعتدال محور است.
بنابراین در تجربه‌گرایی فمینیستی تلاش می‌کنند تا با ایجاد اصلاحاتی نقش حاشیه زنها را تبدیل به نقش محوری کنند و دنبال این هستند که نظریه ایجاد کنند که مردانه نباشد در واقع آنها متد علمی تجربی را به چالش می کشند و می گویند ورود زنها به حوزه های معرفتی باید ایجاد شود و باید به تجربه زنان اهتمام ویژه داشته باشند.
 
                                                                                                     
گلیکان معتقد بود استدلال های اخلاقی زن ها متفاوت با استدلال اخلاقی مردها است ایشان معتقد است که افکار اخلاقی پیشرفته در مردها بیشتر حول اصول مجرد است .ولی در زنها بیشتر روابط بین نظام اخلاقی است که مبتنی بر شفقت و ترحم و همدردی است. زن‌ها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زن‌ها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است . پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهت‌گیری متفاوت می‌داند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم می کند.
قبلا فمنیست‌ها با تفاوت‌های زن و مرد مسأله داشتند و تفاوت‌ها را وسیله‌ای برای استثمار و تحقیر زنان می‌دانستند و به همین دلیل اصل تفاوت‌ها را انکار کرده و بحث تفکیک جنس از جنسیت را مطرح می‌کردند تا نشان دهند تفاوتها حداقلی‌اند. آنان مدعی بودند یک دسته از تفاوتها، جنسی هستند که مربوط به بیولوژیک و ثابت و حداقلی می‌باشند اما سایر تفاوتها، جنسیتی‌اند. از نظر آنان این تفاوتها ذاتی و دائمی و ثابت نیستند بلکه برساخته‌ی محیط و اجتماع‌اند.
 
وقتی تحقیقات گیلیکان و مبحث صدای متفاوت مطرح شد، فمینیست‌ها دیدند می‌توانند برای رهایی از مسأله‌ی استثمار و تحقیر زنان، به جای انکار تفاوت‌ها و پناه بردن به تفکیک جنس از جنسیت، به گونه‌ای دیگر به تفاوتها نگاه کنند. به این ترتیب پیرو سخنان گیلیکان گفتند دو دسته قاعده داریم. تفاوتها وجود دارند ولی با یک معیار نمی‌توان خصوصیات زن و مرد را مورد سنجش قرار داد. بعدها پا را از این فراتر نهادند و حتی وجود تفاوتهای میان زن و مرد را مثبت تلقی کردند، زیرا معتقد بودند این تفاوتها علاوه بر تمایز زن و مرد ، نشان دهنده‌ی برتری زنان است، چرا که نشان می‌دهد اخلاق زنان بهتر از مردان است. از این رو نه تنها تفاوتها را انکار نکردند بلکه بر آن اصرار ورزیدند.
===استقبال فمینیست‌ها از نظریه گلیکان===
پس از این، زنان مدعی شدند که هنجارهای زنانه، هنجارهای بهتری هستند و این هنجارها باید به اجتماع تعمیم داده شوند. این گروه‌ها مدعی بودند در روابط میان انسان‌ها ، معمولاً دو طرف در وضعیت یکسانی قرار ندارند(مانند رابطه ريیس و مرئوس یا استاد و شاگرد و ...) و در روابط اجتماعی، فرادست و فرودست، فراوان وجود داشته و این موقعیت نامتوازن عرصه را برای بی عدالتی فراهم می‌کند. فمینیستها معتقدند این رابطه در خانواده هم وجود دارد؛ مثلاً میان مادر و فرزند. با این وجود هیچ‌گاه در این رابطه نامتوازن، مادران به فرزندان خود ظلم نمی‌کنند. از نظر آنان رابطه مادر و فرزندی را می‌توان برای سایر روابط اجتماعی الگو قرار داد. به بیان دیگر هنجار اخلاقی که در روابط مادر و فرزند وجود دارد قابل تعمیم است به عرصه‌ی اجتماع.
به‌دنبال ارائه صدای متفاوت گلیکان، فمینیست‌ها برای رهایی از مسأله‌ی استثمار و تحقیر زنان، به جای انکار تفاوت‌ها و پناه بردن به تفکیک جنس از جنسیت، از به‌رسمیت شناختن تفاوت زنان و مردان استقبال کردند. آنها بیان کردند، تفاوتها وجود دارند ولی با یک معیار نمی‌توان خصوصیات زن و مرد را مورد سنجش قرار داد. بعدها پا را از این فراتر نهادند و حتی وجود تفاوتهای میان زن و مرد را مثبت تلقی کردند، زیرا معتقد بودند این تفاوتها علاوه بر تمایز زن و مرد ، نشان دهنده‌ی برتری زنان است، چرا که نشان می‌دهد اخلاق زنان بهتر از مردان است.  
 
پس از این، زنان مدعی شدند که هنجارهای زنانه، هنجارهای بهتری هستند و این هنجارها باید به اجتماع تعمیم داده شوند. این گروه‌ها مدعی بودند در روابط میان انسان‌ها ، معمولاً دو طرف در وضعیت یکسانی قرار ندارند(مانند رابطه ريیس و مرئوس یا استاد و شاگرد و ...) و در روابط اجتماعی، فرادست و فرودست، فراوان وجود داشته و این موقعیت نامتوازن عرصه را برای بی عدالتی فراهم می‌کند. فمینیستها معتقدند این رابطه در خانواده هم وجود دارد؛ مثلاً میان مادر و فرزند. با این وجود هیچ‌گاه در این رابطه نامتوازن، مادران به فرزندان خود ظلم نمی‌کنند. از نظر آنان رابطه مادر و فرزندی را می‌توان برای سایر روابط اجتماعی الگو قرار داد. به بیان دیگر هنجار اخلاقی که در روابط مادر و فرزند وجود دارد قابل تعمیم است به عرصه‌ی اجتماع.فمینیست‌ها واقع می‌شود. آنها معرفت شناسی زنان را برتر از معرفت شناسی مردان تلقی می‌کنند و دیدگاه معرفت‌شناسی سنتی را کاملاً نقد می‌کنند و درجه نقدش آن هم این است که این دیدگاه عقل گرایانه محض است و فمینیستها این عقل گرایی محض را قبول ندارند. اشکال دیگری که به معرفت شناسی سنتی دارند این است که بین فاعل شناخت و متعلق شناخت تفکیک کردند.
 
البته طرفداران این دیدگاه خود چند گروه هستند و برخی اخلاق مادرانه و برخی اخلاق زنانه و برخی اخلاق همجنس گرایانه را مطرح می‌کنند.
البته طرفداران این دیدگاه خود چند گروه هستند و برخی اخلاق مادرانه و برخی اخلاق زنانه و برخی اخلاق همجنس گرایانه را مطرح می‌کنند.


۴٬۰۹۶

ویرایش