پرش به محتوا

زیبا میرحسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۲
خط ۲۴: خط ۲۴:


===فمنیست اسلامی===
===فمنیست اسلامی===
خانم میرحسینی در مقاله «آواهای تازه فمنیسم در جهان اسلام»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، بازتاب اندیشه، شماره132، خرداد 85</ref> در باب عدالت و برابری در دیدگاه اسلام با این پرسش آغاز به نوشتن می‌کند «وقتی عدل و برابری ركن ذاتی اسلام است ـ همان‌گونه كه اكثر فقهای معاصر گفته‌اند و مسلمانان باور دارند ـ آیا این ركن ذاتی نباید در قوانین و مقرراتی كه رابطة بین [[زن]] و مرد و حقوق مربوط به آن را تنظیم می‌كند نیز منعكس شود؟ چرا در متون فقهی، كه در واقع چارچوب شریعت را مشخص می‌كنند، [[زنان]] گاه از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند؟»[۲]در پاسخ به این پرسش، خانم میرحسینی تحقق عدل الهی و برابری در جامعه اسلامی را مستلزم مدرن‌سازی و دموکراتیک کردن دیدگاه اسلام می‌داند و در این باره می‌گوید: « تحقق عدل اسلامی در دنیای مدرن بدون مدرن‌سازی و دموكراتیك كردن دیدگاه حقوقی آن امكان‌پذیر نیست. برای رسیدن به این هدف، گفتمان‌های اسلامی و اسلام‌گرا باید مسئلة حقوق، خصوصاً حقوق [[زنان]]، را درك كنند و دریابند در برخی از قوانینی كه امروز عده‌ای ازاسلام‌گرایان قصدِ اعمال آن را به نام شریعت دارند عدل اسلامی انعكاسی ندارد.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص2</ref>
خانم میرحسینی در مقاله «آواهای تازه فمنیسم در جهان اسلام»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، بازتاب اندیشه، شماره132، خرداد 85</ref> در باب عدالت و [[برابری]] در دیدگاه اسلام با این پرسش آغاز به نوشتن می‌کند «وقتی عدل و برابری ركن ذاتی اسلام است ـ همان‌گونه كه اكثر فقهای معاصر گفته‌اند و مسلمانان باور دارند ـ آیا این ركن ذاتی نباید در قوانین و مقرراتی كه رابطة بین [[زن]] و [[مرد]] و حقوق مربوط به آن را تنظیم می‌كند نیز منعكس شود؟ چرا در متون فقهی، كه در واقع چارچوب شریعت را مشخص می‌كنند، [[زنان]] گاه از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند؟» در پاسخ به این پرسش، خانم میرحسینی تحقق عدل الهی و [[برابری]] در جامعه اسلامی را مستلزم مدرن‌سازی و دموکراتیک کردن دیدگاه اسلام می‌داند و در این باره می‌گوید: « تحقق عدل اسلامی در دنیای مدرن بدون مدرن‌سازی و دموكراتیك كردن دیدگاه حقوقی آن امكان‌پذیر نیست. برای رسیدن به این هدف، گفتمان‌های اسلامی و اسلام‌گرا باید مسئلة حقوق، خصوصاً حقوق [[زنان]]، را درك كنند و دریابند در برخی از قوانینی كه امروز عده‌ای ازاسلام‌گرایان قصدِ اعمال آن را به نام شریعت دارند عدل اسلامی انعكاسی ندارد.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص2</ref>


خانم میرحسینی چگونگی شکل‌گیری خواسته عدالت، برابری و پیدایش  «فمنیسم اسلامی» را چنین بیان می‌کند: «هرچه به سال‌های پایانی قرن بیستم نزدیك می‌شویم این سرگشتگی كمرنگ‌‌تر می‌شود. یكی از پیامدهای معقول و به ظاهر تناقض‌آمیز ظهور و غلبه اسلام سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمدن عرصه و فضایی بود كه در آن [[زنان]] مسلمان قادر بودند ایمان و هویت دینی‌شان را با مبارزه برای دستیابی به برابری جنسیتی آشتی دهند. باید تأكید كنم كه این مسئله به آن دلیل نبود كه اسلام‌گرایان چشم‌اندازی مساوات‌طلبانه در مورد روابط جنسیتی عرضه می‌كردند. آنها چنین نكردند، بلكه برنامه آنها برای پیاده كردن ایده‌های جنسیتی مردسالارانه از طریق یك سیستم حقوقی موجب برانگیخته شدن انتقادات روزافزون [[زنان]] نسبت به این ایده‌های مردسالارانه و فعال شدن آنان شد. [[زنان]] بسیاری به این ادراك رسیدند كه هیچ رابطه نهادینی بین آرمان‌های اسلامی و مردسالاری وجود ندارد و هیچگونه تضادی بین ایمان اسلامی و فمینیسم نیز نیست و این موجب شد كه بتوانند خود را از قید گفتمان‌های ملی‌گرا و ضداستعماری پیشین رها كنند. آنها با استفاده از زبان اسلام سیاسی توانستند انتقادی منسجم از تبعیضات جنسیتی موجود در برخی از قوانین ارائه كنند؛ انتقادی از درون كه تا آن زمان ممكن نبود. در اواخر دهه 1980، علائم روشنی از ظهور آگاهی جدیدی بروز كرد؛ یك شیوة جدید تفكر و یك گفتمان جنسیتی كه مطالباتش فمینیستی و درعین حال زبان و منبع مشروعیتش اسلامی بود. برخی از انواع این گفتمان جدید نام «فمینیسم اسلامی» را گرفت، هرچند اكثر اسلام‌گراها و برخی از فمینیست‌های سكولار ایدة «فمینیسم اسلامی» را باایدئولوژی‌ها و جهتگیری‌های خود مغایر می‌دانند و در واقع آن را مفهومی متضاد می‌پندارند.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازة فمینیستی در جهان اسلام،ص2</ref>
خانم میرحسینی چگونگی شکل‌گیری خواسته عدالت، [[برابری]] و پیدایش  «فمنیسم اسلامی» را چنین بیان می‌کند: «هرچه به سال‌های پایانی قرن بیستم نزدیك می‌شویم این سرگشتگی كمرنگ‌‌تر می‌شود. یكی از پیامدهای معقول و به ظاهر تناقض‌آمیز ظهور و غلبه اسلام سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمدن عرصه و فضایی بود كه در آن [[زنان]] مسلمان قادر بودند ایمان و هویت دینی‌شان را با مبارزه برای دستیابی به [[برابری جنسیتی]] آشتی دهند. باید تأكید كنم كه این مسئله به آن دلیل نبود كه اسلام‌گرایان چشم‌اندازی مساوات‌طلبانه در مورد روابط جنسیتی عرضه می‌كردند. آنها چنین نكردند، بلكه برنامه آنها برای پیاده كردن ایده‌های جنسیتی مردسالارانه از طریق یك سیستم حقوقی موجب برانگیخته شدن انتقادات روزافزون [[زنان]] نسبت به این ایده‌های مردسالارانه و فعال شدن آنان شد. [[زنان]] بسیاری به این ادراك رسیدند كه هیچ رابطه نهادینی بین آرمان‌های اسلامی و مردسالاری وجود ندارد و هیچگونه تضادی بین ایمان اسلامی و فمینیسم نیز نیست و این موجب شد كه بتوانند خود را از قید گفتمان‌های ملی‌گرا و ضداستعماری پیشین رها كنند. آنها با استفاده از زبان اسلام سیاسی توانستند انتقادی منسجم از تبعیضات جنسیتی موجود در برخی از قوانین ارائه كنند؛ انتقادی از درون كه تا آن زمان ممكن نبود. در اواخر دهه 1980، علائم روشنی از ظهور آگاهی جدیدی بروز كرد؛ یك شیوة جدید تفكر و یك گفتمان جنسیتی كه مطالباتش فمینیستی و درعین حال زبان و منبع مشروعیتش اسلامی بود. برخی از انواع این گفتمان جدید نام «فمینیسم اسلامی» را گرفت، هرچند اكثر اسلام‌گراها و برخی از فمینیست‌های سكولار ایدة «فمینیسم اسلامی» را باایدئولوژی‌ها و جهتگیری‌های خود مغایر می‌دانند و در واقع آن را مفهومی متضاد می‌پندارند.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازة فمینیستی در جهان اسلام،ص2</ref>


خانم میرحسینی در دفاع از فمنیست اسلامی بیان می‌کند که «برخی از قوانین و مفاهیم جنسیتی در اسلام ـ مانند هر مذهب دیگری ـ برساخت‌های اجتماعی هستند. بنابراین در طول تاریخ تابع تغییرات بوده‌اند و امكان گفت‌وگو در مورد آنها وجود دارد» خانم میرحسینی معتقد است که نص قرآن و روایات باید در بستر متنی، تاریخی و زمانی خود دیده شود و نباید برای برداشت قانونی یا تشریعی از نص آن را از بستر زمانی، مکانی و تاریخی خود جداکرد. لذا تلاش‌های فمنیست‌های مسلمان را باید این چنین بررسی کرد. فمنیست‌های مسلمان از طریق افشای تاریخ ناگفته و بازخوانی متون ثابت می‌كنند كه نابرابری‌های موجود نه تجلی ارادة الاهی‌اند و نه سنگ بنای نظام اجتماعی و حقوقی ای عقب مانده و چاره ناپذیر محسوب میشوند، بلكه برساخته‌هایی انسانی‌اند. آنها همچنین نشان می‌دهند كه گاه این برساخته‌ها در تضاد با جوهر عدل الهی هستند، آنگونه كه در قرآن آمده است. آنها مشخص می‌كنند كه چگونه متون مقدس اسلام رنگ و بوی جهانبینی مفسران را به خود گرفته است.مثلاً، این فمینیست‌ها نشان می‌دهند كه نظریات مربوط به حق طلاق و چندهمسری، كه در جوامع اسلامی حاكم است،از دیدگاه فقهای سده‌های اولیه تأثیر پذیرفته و در واقع تمامی آنها از برداشت و تعریف آنان از ازدواج در آن جوامع متأثر است. این فمینیست‌های مسلمان تمام انرژی خود را صرف تفسیر قرآن كرده و لذا توانسته‌اند مفهوم برابری‌خواهانه قرآن راآشكار كنند. برخی از نابرابری‌های جنسیتی در سنت حقوقی موجود، به گفتة این محققان، در هنجارهای فرهنگی جوامع اولیه اسلامی ریشه دارد.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص4</ref>و
خانم میرحسینی در دفاع از فمنیست اسلامی بیان می‌کند که «برخی از قوانین و مفاهیم جنسیتی در اسلام ـ مانند هر مذهب دیگری ـ برساخت‌های اجتماعی هستند. بنابراین در طول تاریخ تابع تغییرات بوده‌اند و امكان گفت‌وگو در مورد آنها وجود دارد» خانم میرحسینی معتقد است که نص قرآن و روایات باید در بستر متنی، تاریخی و زمانی خود دیده شود و نباید برای برداشت قانونی یا تشریعی از نص آن را از بستر زمانی، مکانی و تاریخی خود جداکرد. لذا تلاش‌های فمنیست‌های مسلمان را باید این چنین بررسی کرد. فمنیست‌های مسلمان از طریق افشای تاریخ ناگفته و بازخوانی متون ثابت می‌كنند كه نابرابری‌های موجود نه تجلی ارادة الاهی‌اند و نه سنگ بنای نظام اجتماعی و حقوقی ای عقب مانده و چاره ناپذیر محسوب می‌شوند، بلكه برساخته‌هایی انسانی‌اند. آنها همچنین نشان می‌دهند كه گاه این برساخته‌ها در تضاد با جوهر عدل الهی هستند، آنگونه كه در قرآن آمده است. آنها مشخص می‌كنند كه چگونه متون مقدس اسلام رنگ و بوی جهانبینی مفسران را به خود گرفته است.مثلاً، این فمینیست‌ها نشان می‌دهند كه نظریات مربوط به [[حق طلاق]] و [[چندهمسری]]، كه در جوامع اسلامی حاكم است،از دیدگاه فقهای سده‌های اولیه تأثیر پذیرفته و در واقع تمامی آنها از برداشت و تعریف آنان از [[ازدواج]] در آن جوامع متأثر است. این فمینیست‌های مسلمان تمام انرژی خود را صرف تفسیر قرآن كرده و لذا توانسته‌اند مفهوم برابری‌خواهانه قرآن راآشكار كنند. برخی از نابرابری‌های جنسیتی در سنت حقوقی موجود، به گفتة این محققان، در هنجارهای فرهنگی جوامع اولیه اسلامی ریشه دارد.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص4</ref>  


در پایان خانم میرحسینی فمنیسم اسلامی راه رهایی [[زن]] می‌داند و چنین می‌گوید: «زندگی روزمره بسیاری از [[زنان]] مسلمان و فرصتهای آنان برای انتخاب در زندگی ـ صرف نظر از آنكه تحت لوای یك دولت اسلامی به‌ سر برند یا آنكه بخشی از جامعة مهاجران مسلمان باشند كه در یك دولت لیبرال غربی زندگی می‌كنند ـ از طریق باورها و قوانین پدرسالاری شكل می‌گیرد كه مدعی داشتن ریشه‌های الهی و مشروعیت مذهبی‌اند. فقط معدودی از نخبگان و گروه كوچكی از [[زنان]] تحصیل‌كرده این انتخاب را دارند كه این باورها و قوانین را به چالش بكشند یا خود را از سلطة آن رها كنند. جنبشی كه پدرسالاری را از آرمان‌هاو متون مقدس اسلامی جدا و ارزشهای مساوات‌طلبانه اسلام را ترویج می‌كند [[زنان]] مسلمان همه قشرها را توانمند می‌كند و این امكان را می‌دهد كه به گزینشی شرافتمندانه در زندگی دست بزنند. این چیزی است كه «فمینیسم اسلامی» به دنبال آن است.<ref>میرحسینی، زیبا، آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، ص5</ref>
در پایان خانم میرحسینی فمنیسم اسلامی راه رهایی [[زن]] می‌داند و چنین می‌گوید: «زندگی روزمره بسیاری از [[زنان]] مسلمان و فرصت‌های آنان برای انتخاب در زندگی ـ صرف نظر از آنكه تحت لوای یك دولت اسلامی به‌ سر برند یا آنكه بخشی از جامعه مهاجران مسلمان باشند كه در یك دولت لیبرال غربی زندگی می‌كنند ـ از طریق باورها و قوانین پدرسالاری شكل می‌گیرد كه مدعی داشتن ریشه‌های الهی و مشروعیت مذهبی‌اند. فقط معدودی از نخبگان و گروه كوچكی از [[زنان]] تحصیل‌كرده این انتخاب را دارند كه این باورها و قوانین را به چالش بكشند یا خود را از سلطة آن رها كنند. جنبشی كه پدرسالاری را از آرمان‌ها و متون مقدس اسلامی جدا و ارزش‌های مساوات‌طلبانه اسلام را ترویج می‌كند [[زنان]] مسلمان همه قشرها را توانمند می‌كنند و این امكان را می‌دهند كه به گزینشی شرافتمندانه در زندگی دست بزنند. این چیزی است كه «فمینیسم اسلامی» به دنبال آن است.<ref>میرحسینی، زیبا، آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، ص5</ref>


===نشوز [[زن]]===
===نشوز [[زن]]===
۶٬۲۰۵

ویرایش