ممنوعیت تعدد شوهر
مقوله جواز چند همسری در مردان و حرمت چند شوهري زنان، دو مقوله مرتبط و در عرض يكديگرند كه بايد به هر دو و با توجه به هم نگريست و آنها را مورد بررسی قرار داد. از آن جا كه ما معتقديم قوانين اسلام براساس نيازهای واقعی بشر تنظيم شده است، نه احساسات و عواطف، ضرورتهای اجتماعی در آن مهمترين نقش را ايفا میكند، در نتيجه پاسخ كامل به اين پرسش در گرو تحليل دقيق مساله چند همسری و ضرورتهای فردی و اجتماعی آن است كه پیشتر به آن پرداختهایم. ارزش هویت زن و مرد در اسلام به عنوان یک انسان یکسان است. زن و مرد در اصل مبداء و منشاء خلقت یکسان هستند.<ref>غافر: 67؛ المؤمنون: 12؛ الصافات: 11؛ الرحمن: 14؛ الحجر: 26 ـ 33؛ الرحمن: 14؛ السجدة: 7؛ الصافات: 11؛ ص: 71؛ ص: 76؛ الذاریات: 33؛ آلعمران: 59؛ الکهف: 37؛ الحج: 5؛ الروم: 20؛ فاطر: 11؛ المؤمنون: 14. </ref> و همچنین در ماهیت انسانی و دمیدن روح الهی در ایشان نیز یکسان و برابر هستند.<ref>حجر: 28 ـ 30 و ص: 71 ـ 73 مومنون: 14. </ref> تفاوتهایی که در بحث احکام و اصول و روابط زندگی و خانوادگی مشاهده میشود همه برخاسته از جنبهی احکام و وظایف مختلفی است که هریک از زن و مرد بر اساس تفاوتهای تکوینی که دارند تشریع شده است. بنابراین علل و عوامل این تفاوتها را باید بررسی کرد نه اینکه آنان را با یکدیگر مقایسه و یا ارزشگذاری کرد.
عوامل سرشتی و طبیعتی
يكي از مهمترين حكمتهايی كه میتوان برای ممنوعيت تعدد شوهر نام برد اقتضای طبيعی و طبع زن و غيرت و طبيعت مرد است كه از چنين امری رويگردان است. پيشرفت علم و صنعت نه تنها منكر اين حقيقت نيست بلكه پژوهشهای تجربی در حوزه علم روانشناسی ان را ثابت كرده است.<ref>زمينه روانشناسی هيلگارد. ج1.فصل 10 ص 692</ref> حس حسادت جنسی مربوط به زنان، و حس غیرت جنسی مربوط به مردان است. امام صادق (علیه السلام) دراین باره می فرمایند: «غیرت مربوط به مردان است و حسد مربوط به زنان. خداوند، به دلیل غیرت مردان، بر زنان حرام کرده، مگر یک شوهر را؛ ولی مردان را به چهار زن اجازه داده است».<ref>محمدبن الحسن الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص 152</ref> غيرت مرد نسبت به همسر و مادر بر اساس خلقت و طبيعت او و مطابق با مصلحت انسان است. اين مساله امری اعتباري نيست تا بتوان با رشد علم و دانش با آن مخالفت و بر خلاف مقتضای آن رفتار نمود. اين در حالی است كه از نظر رواني تفاوتی اساسي بين ساختار روانی و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعی «تك شوهرگرا» (Monoandrous) ميباشند و فطرتا از تنوع همسر گريزانند، و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفی و عملی يك مرد ميباشند و تنوعگرايی در زنان نوعی بيماری است. ولي مردان ذاتا تنوعگرا و «چندزنگرا» (Polygamous) ميباشند.<ref>مراجعه کنيد به. زمينه روانشناسی هيلگارد. ج1.فصل 10</ref> چنان كه ميدانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهای واقعي و ويژگيها و خصلتهاي ذاتي انسانها وضع گرديده است. به همين دليل اجازه چند همسري به مردان با روحيه زنان منافاتي ندارد. بلكه حساسيت زنان نسبت به چند همسري شوهرشان بيشتر ناشي از حس تماميت خواهي و حسادت و... است. يعني اين حساسيت، ذاتي زنان نيست. مردي كه همسر دوم برميگزيند در واقع همسر اولش حساسيت نشان داده و مخالفت ميكند اما همسر دوم كه او هم زن است چنين حساسيتی را ندارد يعنی زنان براي جلوگيری از ورود زنی ديگر به زندگيشان حساسند اما نسبت به ورود خود در زندگی ديگران حساس نيستند. پس بايد ريشه اين مخالفت را جستجو كرد و آن را كه معمولاً بخل و خودبينی و تماميتخواهی است درمان نمود.
عوامل تفاوتهای جنسیتی
چند تفاوت میان زن و مرد در مباحث جنسیتی وجود دارد؛ اول اینکه علائق جنسی در زنان زودتر شروع و زودتر هم کاهش یافته و پایان میپذیرد به همین دلیل عمدتاً بلوغ جنسی دختران زودتر از پسران و از ۹ سالگی به بعد است. همچنین سن یائسگی در زنان هم از ۴۹ تا ۵۲ _۵۳ سالگی است، ولی در مردان ممکن است، حتی تا ۷۰ سالگی پدیده جنسی آنان وجود داشته باشد. در برخی روایات از جمله در وسائلالشیعه بیان شده که میل جنسی زنان گاهی ده برابر است؛ یا روایتی وجود دارد که اگر میل جنسی ده قسمت است، خداوند ۹ قسمت آن را به زنان داده است... .<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، ج5، روایت ۲، ص ۳۳۸</ref> شاهد مطلب این روایت است که فرمود «اِنّ الله جعل للمراة صبر عشرة رجال و اذا حاجت کاد لها قوة شهوة عشرة رجال»؛<ref>محمدبن علی بن بابویه قمی، الخصال، ج 2، ص 439</ref> محل بحث کلمه حاجت است؛ معنای روایت این است که خدا برای زن، صبر ده مرد قرار داده است و زن میتواند به اندازه ده برابر مرد، نیاز جنسی خود را کنترل کند، ولی وقتی این میل و شهوت به حرکت بیفتد قدرت شهوت زن ده برابر مرد است. نسبت میل جنسی زنان و مردان اصولا نياز جنسی در مردان كاملا متفاوت از نياز جنسی در زنان است، به گونهای كه در اغلب مردان انگيزه اصلی در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته يا ناخواسته، ارضای نياز جنسی است، در حالي كه در اغلب زنان اين انگيزه عاطفی و روحی است. حتی بخش نياز جنسی در آن ها هم ماهيتی دوگانه يعنی عاطفی جنسی دارد؛ يعنی در ماهيت و حقيقت اين نياز هم تفاوت آشكاری بين زنان و مردان وجود دارد. بايد پذيرفت كه در شدت و قدرت اين نياز بين زنان و مردان تفاوت آشكاری وجود دارد، به گونهای كه حتي در جوامع غربی كه بيشترين تحريكات و بيداریهای جنسی وجود دارد و عدم تمايلات جنسي عامل اجتماعی ندارد، تفاوت بين زنان و مردان در نياز جنسی امری كاملا آشكار است تا حدی كه در اكثر اين كشورها ميزان سرد مزاجي جنسي زنان تا حدود 35 درصد جمعيت زنان را تشكيل میدهد، در حالی كه اين امر در مردان شايد به 10 درصد هم نرسد.<ref>رك: http://www.seemorgh.com/health/default.aspx</ref>
بنابراین روایتی که میگوید شهوت زنان بیش از مردان است، روایت مطلق نیست؛ در زن میزان صبر بر شهوت برابر ده مرد است و میتواند این میل بسیار دیر به تحریک بیفتد، بنابراین وقتی شهوت زن اوج بردارد ده برابر مرد است نه اینکه به صورت مطلق این طور باشد. وجوه میل شهوانی و نه دوام و بقای آن در زنان بیشتر است به عبارت دیگر میزان التذاذ جنسی در زنان بیشتر از مردان است؛ بنابراین چون نیاز جنسی دائم مرد ده برابر زن است به همین دلیل در حکم شرعی ازدواج دائم و موقت هم تفاوتهایی برای او قائل شدهاند.
مسئله دیگر اینکه میل جنسی زنان نسبت به مردان زمانی برانگیخته میشود که رابطه عاطفی برقرار شود؛ یعنی زن باید مرد را دوست داشته باشد؛ لذا جذابیتهای اندام به اندازهای که برای مردان مهم است، برای زنان اهمیت ندارد. همان طور که میل جسنی زنان بیشتر با شنیدن جملات عاشقانه و ابراز محبت تقویت میشود، در حالی که برای مردان دیدن اندام زن تحریککننده است. زنان بیشتر در صدد تصرف قلب مردان و مردان بیشتر در صدد تصرف جسم زنان هستند. زن عموماً در انگیزش و هیجان جنسی کندتر است و غالباً یک مرد برای برآورده کردن نیاز جنسی یک زن کافی است مگر در شرایط خاص، غالب مشکلات خانوادگی هم به سبب ارضا نشدن مرد در نتیجه کندی و کم تحرکی زن است. به علاوه بيشتر بودن نياز جنسي زن به هيچ وجه به معناي نياز به تعدد شوهر براي رفع اين نياز نيست و اصولا ماهيت زنان با اين تمايل همخواني ندارد و تحقيقات روانشناسي نيز ثابت كرده است كه زنان بيش از مردان خواهان تك همسري و توجه كامل به يك همسر هستند.<ref>مرتضي مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران ، 1374، ج19، ص 302.</ref>
نتیجه اینکه مفاد روایات و تحقیقات روانشناسان آن است که مردان در برابر شهوت جنسی ضعیف آفریده شدهاند. آنان نمیتوانند مدت زمانی بسیار در برابر فشار نیروی جنسی مقاومت کنند و آن را بیپاسخ بگذارند. شهید مطهری به این نتیجه تصریح می کند و می گوید: «مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است»<ref>مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 223</ref>. روانشناسان نیز معتقدند که مردان در برابر غریزه جنسی مقاوم نیستند و در برابر مناظر تحریکآمیز به سرعت دچار طغیان شهوت میشوند. همچنین، مردان، خواستار ارتباط جنسی بیشتر هستند و زنان خواستار ارتباط جنسی عمیقتر هستند.<ref>ابراهام اسپرلینک، روانشناسی، ترجم، محیالدین بناب، ص 89</ref>
افول میل با فرزندداری
تفاوت دیگر آن است که معمولا پیش می آید این است که زنان با فرزندداری بخش زیادی از عواطف و علائق خود را به فرزند خود معطوف میکنند و گاهاَ همین مسئله سبب میشود تا میل و علاقه جنسی آنان به همسرانشان کمتر شود. شاهد مسئله هم این است که وقتی زن کارش به طلاق برسد، به راحتی از مرد دست بر میدارد، ولی از فرزندش به راحتی دست نمیکشد. جالب اینکه در حیوانات هم این وضع وجود دارد؛ یعنی جنس ماده به اندازهای که همبستری کوتاه با جنس نر رخ دهد، برایش کفایت کرده و وقتی بچهدار شد به کلی از جنس نر خود دست میکشد؛ در شیرها و حتی ببرها این وضع وجود دارد. البته باید یادآور شد که این عامل صد در صدی نیست و تا به حال هم با آمار دقیقی سنجیده نشده است بلکه این مورد به طور ضمنی و بر اساس تجربیات روزمره بیان شده است.
عوامل بهداشتی
بهداشت روحی
بررسی و مطالعه تاریخ نشانگر عدم تعددخواهی زن است مگر زنی که گناهپیشه است. درباره چنین زنی هم، بیش از نیاز جنسی، شرایط و نیاز اقتصادی است که او را وادار به این کار میکند تاریخ زن، یک تاریخ تکرابطهای است، طبیعت زن خواهان رابطه منفرد است و نه رابطه متعدد. زن نمیتواند وجودش را بین دو مرد تقسیم کند. او میخواهد همه وجودش را به یک مرد بسپارد، وانگهی مشکلاتی که باعث میشود مرد چندهمسری شود اصلاً در زن وجود ندارد، بنابراین این مسئله با روحیه زن ناسازگار است و زن از نظر روحی آسیب خواهد دید.
بهداشت جسمی
بیشك ارتباط جنسی میتواند زمينه مناسب برای شكلگيری بيماریها و عفونتهای مختلف و انتقال آن را فراهم آورد اين احتمال در ارتباطات متعدد جنسی بيشتر و خطرناكتر است. در اين ميان زن به لحاظ ساختار جسمی و فيزيكی (داشتن رحم كه محل تجميع ترشحات مرد است) و هم به خاطر فعل و انفعالات طبيعی رحمی (حيض و نفاس و...) قابليت بيشتری براي دريافت، پرورش و انتقال بيماریها و عفونتها به همسر و فرزندان را دارد. اسپرم میتواند باكتریها را منتقل سازد باكتریهايی از اندام تناسلی مرد يا زن كه به طور منظم خود را به دنباله اسپرم میچسبانند. باكتریها با اين چرخش آزاد در طي رابطه جنسی زن و مرد نه تنها به واژن منتقل میشوند بلكه وارد رحم و لولههای رحم میشوند و به وجود آورنده سلولهای غير ايمن میگردند.<ref>براي مطالعه بيشتر مراجعه کنيد به: جانت شيبلی هايد، روان شناسی زنان. ترجمه دکتر اکرم خمسه.ص347</ref> تك همسری در زنان ضمن اينكه از نظر بهداشتی زمينه شكلگيری عفونتهای خطرناك ( كه به وسيله ارتباط مكرر جنسي ممكن است در زن حاصل شود) را منتفي میكند زمينه انتقال آن به مرد ديگر يا فرزندان و... نيز منتفی مینمايد.
عوامل اجتماعی
برخی علل تعدد زوجات (فزونی تعداد زنان)
عمدهترين علت چند زنی - كه فزونی تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان آماده ازدواج است - به طور معمول در مورد چند شوهری وجود ندارد. بنابراین یکی از علتها و حکمتهای مهم تعدد زوجات در موضوع تعدد شوهر منسوخ و باطل میشود.<ref>رجوع شود به صفحه ضرورت تعدد زوجات</ref>
مصلحت حفظ نسل
تك همسری در مورد زن نوعی جلوگيری از مخلوط شدن نطفهها در رحم زن و جلوگيری از آسيبهای حقوقی، روانی، عاطفی و تربيتی در مورد نسل است. با تك همسری اگر فرزندی متولد شد، به طور يقين مشخص میشود كه مربوط به چه كسی است و در نتيجه محارم، و حقوق و تكاليف پدر و بستگان (ارث، نفقه، ازدواج...) اين فرزند معلوم میشود. اين مطلب كه با پيشرفت علوم ژنتيك و پزشكی و... امكان تشخيص فرزند در رحم يا نسب فرزند وجود دارد نيز نمیتواند مجوز چندهمسری زنان باشد چرا كه اولاً، اين يكی از حكمتهای ممنوعيت چند همسری زنان است نه همه آن و نه علت آن. ثانياً تشخيص پزشكی و علمی اموری خطاپذير بوده كه همواره امكان خطا در مورد آن میرود. ثالثا، علوم تجربي با تمام پيشرفت خود امكان اثبات بیضرر بودن رابطه متعدد جنسی زن را برای جنين شوهر اول يا دوم ندارد.
مصلحت نظام خانواده در پدر محوری
مصلحت اعضاء خانواده: خانواده اجتماعي كوچك است كه زيربنای اصلی تعالی فرد و اجتماع بشر را تشكيل میدهد از اين رو اهميت بسزايی در انديشه اسلامی دارد و از سازوكار ظريف و پيچيدهای تبعيت میكند كه تمام جوانب مصالح فردی و خانوادگی و اجتماعی اعم از مصالح دنيوی و اخروی در ان لحاظ شده است. تربيت و پرورش فرزندان و زمينه سعادت و شقاوت دنيوی و اخروی آنها در خانواده شكل میگيرد. از طرف ديگر تقسيم كار ويژهاي برای اعضاء خانواده در نظر گرفته شده است كه در ضمن آن وظايف و اختياراتی برای پدر و مادر پيشبينی شده است. تعدد شوهر ضمن انكه نقض كننده حقوق و اختبارات اوست در تربيت و تعالي روحی و روانی و تربيتی فرزندان تاثير منفی بسزايی خواهد داشت.
نکته دیگری که وجود دارد این است که اسلام مصلحت نظام خانواده را در پدرمحوری<ref>الرجال قوامون علی النساء</ref> میداند، با توجه به این که خانواده نیازمند سرپرست و مسؤول است و مرد قدرت بیشتری برای تحمل مسؤولیت دارد علاوه بر جنبه طبیعی از نظر اجتماعی نیز پذیرفته شده است و در این مسأله قدرت و توانائی جسمی فقط ملاک نیست بلکه محدودیت زن به لحاظ جنسی بارداری، شیر دهی و... موجب عدم آزادی در انجام بعض امور و قبول چنین مسؤولیتی میشود.
نظام خانوادگی پدرمحور با چندهمسری زنان سازگار نیست زیرا در این صورت نسب فرزندان تباه میشود و حتی در غرب هم این پذیرفته شده از این روست که زن بعد از ازدواج نام خانوادگی شوهر را میگیرد و فرزندان هم همینطور. پس نظام خانوادگی جهان، نظام پدرمحوری است و اساساً مدیریت خانوادگی مرد با مدیریت خانوادگی زن متفاوت و این امر تأثیر خود در تربیت فرزندان بسیار متجلی خواهد کرد.
پانویس
منابع
- محمدبن الحسن الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20
- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، ج5
- محمدبن علی بن بابویه قمی، الخصال، ج 2
- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران ، 1374، ج19
- روانشناسي هيلگارد. ج1
- ابراهام اسپرلینک، روان شناسی، ترجم، محی الدین بناب
- جانت شيبلی هايد، روان شناسي زنان. ترجمه دکتر اکرم خمسه