اخلاق فمینیستی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
# حامی فرودستی زنها | # حامی فرودستی زنها | ||
# تحقیرصفات زنانه | # تحقیرصفات زنانه | ||
# توفیق کمتر زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی در نظام اخلاق سنتی غرب.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/2552/%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، | # توفیق کمتر زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی در نظام اخلاق سنتی غرب.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/2552/%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 112-113]</ref> | ||
برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، باید تعدادی مفاهیم جدید وارد حوزه اخلاق شود و نگاه کاملی در حوزه اخلاق ایجاد کند. توجه به علایق زنانه، ایجاد پارادایمهای اخلاقی جدید مثل اخلاق مسئولیت، اخلاق مادرانه، اخلاق زنانه و توجه به اخلاق کاربردی تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب میشود تا به ویژگیهای زنانه در حوزه اخلاق توجه شود.<ref>رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، | برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، باید تعدادی مفاهیم جدید وارد حوزه اخلاق شود و نگاه کاملی در حوزه اخلاق ایجاد کند. توجه به علایق زنانه، ایجاد پارادایمهای اخلاقی جدید مثل اخلاق مسئولیت، اخلاق مادرانه، اخلاق زنانه و توجه به اخلاق کاربردی تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب میشود تا به ویژگیهای زنانه در حوزه اخلاق توجه شود.<ref>رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 114-115</ref> | ||
==جنسیت در آراء اخلاقی فلاسفه== | ==جنسیت در آراء اخلاقی فلاسفه== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
فضیلت در اندیشههای اخلاقی افلاطون و ارسطو، با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتنداری و نیروی مردانه همراه است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان میکند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمیتوانند وارد عرصه دیگری شوند. | فضیلت در اندیشههای اخلاقی افلاطون و ارسطو، با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتنداری و نیروی مردانه همراه است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان میکند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمیتوانند وارد عرصه دیگری شوند. | ||
ارسطو این پرسش را مطرح میکند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگیهای) خودش که به عنوان ابزار خدمتگزاری در اختیارش قرار میدادند، میتواند فضیلت گرانمایهتری مثل میانهروی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح میکند و توضیح میدهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟<ref>ارسطو، سیاست، | ارسطو این پرسش را مطرح میکند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگیهای) خودش که به عنوان ابزار خدمتگزاری در اختیارش قرار میدادند، میتواند فضیلت گرانمایهتری مثل میانهروی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح میکند و توضیح میدهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟<ref>ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1260، الف 5</ref> | ||
ارسطو تأکید میکند که فرمانرواها که همان '''[[مردان]]''' شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آنها مطرح میکنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتاً باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد. | ارسطو تأکید میکند که فرمانرواها که همان '''[[مردان]]''' شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آنها مطرح میکنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتاً باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
لذا یک سوگیری جنسیتی در اخلاق در اندیشه ارسطو مشهود است. اگر خود مفهوم فضیلت به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی شود، غالباً به ندرت بهعنوان صفت زنانه به کار برده میشود؛ زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. لذا زنها در عقبه نظریهی اخلاقی غرب، غالباً نادیده گرفته شدند. | لذا یک سوگیری جنسیتی در اخلاق در اندیشه ارسطو مشهود است. اگر خود مفهوم فضیلت به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی شود، غالباً به ندرت بهعنوان صفت زنانه به کار برده میشود؛ زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. لذا زنها در عقبه نظریهی اخلاقی غرب، غالباً نادیده گرفته شدند. | ||
مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زنها و کودکها از آن جهتی که در خانه هستند باید به گونهای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تأمین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و ارادهی آزاد آنها باشد. این روند تحقیر نسبت به زنها، به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند تا قرن 18 و 19 ادامه دارد.<ref>ارسطو، سیاست، | مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زنها و کودکها از آن جهتی که در خانه هستند باید به گونهای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تأمین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و ارادهی آزاد آنها باشد. این روند تحقیر نسبت به زنها، به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند تا قرن 18 و 19 ادامه دارد.<ref>ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1259، ب 2</ref> | ||
===فمینیستها=== | ===فمینیستها=== | ||
[[مری ولستون کرافت|'''مری ولستون کرافت''']] و [[جان استوارت میل|'''جان استوارت میل''']] خلقیاتی که جامعه به زنها نسبت میداد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع میدانستند. آنان اولین کسانی هستند که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند. کرافت مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور میشد، یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زنها و مردها مطرح میکند.<ref> | [[مری ولستون کرافت|'''مری ولستون کرافت''']] و [[جان استوارت میل|'''جان استوارت میل''']] خلقیاتی که جامعه به زنها نسبت میداد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع میدانستند. آنان اولین کسانی هستند که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند. کرافت مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور میشد، یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زنها و مردها مطرح میکند.<ref>اکلشال، «فمینیسم»، مقدمهای بر ايدئولوژيیهای سياسی، ص 358</ref> | ||
جان استوارت میل هم همین مسئله را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی میکند و میگوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگیهای اخلاقی زنها و مردها داریم.<ref>استوارت میل، انقیاد زنان، | جان استوارت میل هم همین مسئله را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی میکند و میگوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگیهای اخلاقی زنها و مردها داریم.<ref>استوارت میل، انقیاد زنان، ۱۳۹۳ش</ref> | ||
طبیعتاً بحث یکسانی فضیلتها در همه دورهها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمانهای مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمیتوان یکسان تلقی کرد بلکه آنها متفاوت هستند. | طبیعتاً بحث یکسانی فضیلتها در همه دورهها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمانهای مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمیتوان یکسان تلقی کرد بلکه آنها متفاوت هستند. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
زنها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زنها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است. | زنها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زنها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است. | ||
پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهتگیری متفاوت میداند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم میکند.<ref>Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, | پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهتگیری متفاوت میداند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم میکند.<ref>Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982م.</ref> | ||
===استقبال فمینیستها از نظریه گلیکان=== | ===استقبال فمینیستها از نظریه گلیکان=== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چاپخانه سپهر، چ چهام، | *ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چاپخانه سپهر، چ چهام، 1364ش. | ||
*رحمتی، حسینعلی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، پژوهش زنان، دوره 6، شماره 4، زمستان | *رحمتی، حسینعلی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، پژوهش زنان، دوره 6، شماره 4، زمستان 1387ش. | ||
file:///C:/Users/u161/Downloads/61713870404%20(1).pdf | file:///C:/Users/u161/Downloads/61713870404%20(1).pdf | ||
* استوارت میل، جان، انقیاد زنان، ترجمه علاءالدین طباطبایی، چاپ چهارم، | * استوارت میل، جان، انقیاد زنان، ترجمه علاءالدین طباطبایی، چاپ چهارم، 1393ش. | ||
*Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982 | *Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982 | ||
*رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، قم: مرکز تحقیقات زن و خانواده، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، | *رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، قم: مرکز تحقیقات زن و خانواده، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، 1394ش. | ||
[[رده:نظریهها]] | [[رده:نظریهها]] |