پرش به محتوا

هایده مغیثی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = هایده مغیثی | عنوان اصلی = | تصویر =ه...» ایجاد کرد)
 
خط ۳۰: خط ۳۰:


==دیدگاه==
==دیدگاه==
خانم مغیثی در گفت وگو با سایت تغییر برای برابری تأکید می کند که برابری در تلفیق با فمنیست و پیش شرطهایی چون دموکراسی و آزادیهای سیاسی و مدنی وابسته است: «برابری خواهی» ـ که خود ابعاد گوناگونی از برابری جنسیتی، قومی و ملی، مذهبی و عقیدتی، و طبقاتی، دارد، و من در اینجا بحث خود را به برابری جنسیتی محدود می کنم ـ ، رابطه تنگاتنگی با آزادی های فردی و سیاسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارد. برابری جنسیتی بدون وجود یک جنبش قوی فمینیستی حاصل نمی شود، و جنبش فمینیستی به وجود دموکراسی و آزادی های سیاسی و مدنی وابسته است.<ref>زرهی، حسن،شهروند، به احترام هایده مغیثی،آوریل 11, 2013</ref> مغیثی راز ستم و ظلم به زنان جوامع اسلامی را در بنیادگرایی اسلام میداند:«زنان بیشتر از مردان از بنیادگرایی در تمام مذاهب -که نظرش به گذشته است و تصور یک دوران طلایی که جوامع باید به آن برگردد -رنج میبرند. و برای همین تجدید سازمان میدهد و در قلب تمام این بنیادگرایی مساله جنسیت زن و مساله تجدید سامان روابط جنسیتی و روابط زن ومرد نکته کلیدی این هدف است.لذا سیاستهایی اتخاذ میشود که بیش از همه به زیان زنان است.اسلام مکتبی نخستین رسالت خود را سروسامان دادن به مناسبات جنسیتی و فرهنگی و کنترل زنان و حفظ خانواده پدرسالاری میداند.این نگاه مختص به دین اسلام نیست و در ادیان بنیادگرای دیگر نیز وجود دارد. تنها تفاوت این بنیادگرایی اسلام در حق قانون گذاری برای دین اسلام است.خانم مغیثی علت عدم موفقیت مساله زن در جمهوری اسلامی را نبود آزادی بیان و دموکراسی میداند لذا در مرحله اول تلاش تمام زنان را ایجاد دموکراسی میداند این در حالی است که در بحث مسائل اجتماعی قائل به اولویت بندی نیست و میگوید میتوان در کنار دموکراسی سایر اهداف حقوق زنان را نیز پیگیری کرد. خانم مغیثی مشکل اسای بانوان ایرانی را  سهم  کمتر در اشتغال ، مساله جنسیتی کردن آموزش مساله حجاب و عفاف، گشت ارشاد و عدم دسترسی به اینترنت و شرایط زندگی زنان دیگر میداند. و راه حل را ایجاد حکومت سکولار-دموکراسی معرفی میکند.  مغیثی دموکراسی را به معنای ضدمذهب بودن نمیداند بلکه آن را به معنای عدم حمایت از مذهب خاص تعریف میکند.لذا  افراد میتوانند با هر مذهبی  در جامعه فعالیت و لابی کنند. در نگاه خانم مغیثی سکولاریسم اجازه ورود مذهب به قانون و رفتارهای اجتماعی نمیدهد و همین امر موجب میشود که زنان از ظلم و ستمی که به واسطه مذهب به آنها اعمال میشود رهایی یابند..مغیثی مساله شریعت زدایی از قوانین ایران را بیشتر به نفع زنان فقیر و زحمت کش جامعه میداند تا زنان طبقه متوسط و مرفه.» <ref>یوتیوب/ مصاحبه با خانم مغیثی </ref>
خانم مغیثی در گفت وگو با سایت تغییر برای برابری تأکید می کند که برابری در تلفیق با فمنیست و پیش شرطهایی چون دموکراسی و آزادیهای سیاسی و مدنی وابسته است: «برابری خواهی» ـ که خود ابعاد گوناگونی از برابری جنسیتی، قومی و ملی، مذهبی و عقیدتی، و طبقاتی، دارد، و من در اینجا بحث خود را به برابری جنسیتی محدود می کنم ـ ، رابطه تنگاتنگی با آزادی های فردی و سیاسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارد. برابری جنسیتی بدون وجود یک جنبش قوی فمینیستی حاصل نمی شود، و جنبش فمینیستی به وجود دموکراسی و آزادی های سیاسی و مدنی وابسته است.<ref>زرهی، حسن،شهروند، به احترام هایده مغیثی،آوریل 11, 2013</ref> مغیثی راز ستم و ظلم به زنان جوامع اسلامی را در بنیادگرایی اسلام میداند:«زنان بیشتر از مردان از بنیادگرایی در تمام مذاهب -که نظرش به گذشته است و تصور یک دوران طلایی که جوامع باید به آن برگردد -رنج میبرند. و برای همین تجدید سازمان میدهد و در قلب تمام این بنیادگرایی مساله جنسیت زن و مساله تجدید سامان روابط جنسیتی و روابط زن ومرد نکته کلیدی این هدف است.لذا سیاستهایی اتخاذ میشود که بیش از همه به زیان زنان است.اسلام مکتبی نخستین رسالت خود را سروسامان دادن به مناسبات جنسیتی و فرهنگی و کنترل زنان و حفظ خانواده پدرسالاری میداند.این نگاه مختص به دین اسلام نیست و در ادیان بنیادگرای دیگر نیز وجود دارد. تنها تفاوت این بنیادگرایی اسلام در حق قانون گذاری برای دین اسلام است.خانم مغیثی علت عدم موفقیت مساله زن در جمهوری اسلامی را نبود آزادی بیان و دموکراسی میداند لذا در مرحله اول تلاش تمام زنان را ایجاد دموکراسی میداند این در حالی است که در بحث مسائل اجتماعی قائل به اولویت بندی نیست و میگوید میتوان در کنار دموکراسی سایر اهداف حقوق زنان را نیز پیگیری کرد. خانم مغیثی مشکل اساسی بانوان ایرانی را  سهم  کمتر در اشتغال ، مساله جنسیتی کردن آموزش مساله حجاب و عفاف، گشت ارشاد و عدم دسترسی به اینترنت و شرایط زندگی زنان دیگر میداند. و راه حل را ایجاد حکومت سکولار-دموکراسی معرفی میکند.  مغیثی دموکراسی را به معنای ضدمذهب بودن نمیداند بلکه آن را به معنای عدم حمایت از مذهب خاص تعریف میکند.لذا  افراد میتوانند با هر مذهبی  در جامعه فعالیت و لابی کنند. در نگاه خانم مغیثی سکولاریسم اجازه ورود مذهب به قانون و رفتارهای اجتماعی را نمیدهد و همین امر موجب میشود که زنان از ظلم و ستمی که به واسطه مذهب به آنها اعمال میشود رهایی یابند..مغیثی مساله شریعت زدایی از قوانین ایران را بیشتر به نفع زنان فقیر و زحمت کش جامعه میداند تا زنان طبقه متوسط و مرفه.» <ref>یوتیوب/ مصاحبه با خانم مغیثی </ref>
خانم مغیثی از اینکه روشنفکران خارج نشین پیشرفت زن ایرانی را مربوط یه قوانین اسلام دانسته و اسلام را با فمنیست در تضاد ندانسته و سعی در پذیرش فمنیست اسلامی دارند به شدت انتقاد میکند:«فکر نوشتن کتابی درباره فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی حاصل دغدغه خاطری بود که دگرگونی تدریجی مباحث مربوط به وضعیت زندگی زنان در جوامع اسلامی در محافل دانشگاهی و روشنفکری در من ایجاد کرد. یعنی به تدریج دیدم که همدردی مهرآمیز و همبستگی با زنان گرفتار در یوغ قوانین بنیادگرایانه به گزافه گویی درباره دستاوردهای زنان در جوامع اسلامی تبدیل شد و سخن محدود شد به آگاهی زن باورانه آنان و امنیت و استقلال رشک آمیزشان در فضای امن قوانین اسلامی. تلاش راویان، دفاع از حیثیت اسلام بود در برابر تبلیغات منفی غرب درباره تبعیض های حقوقی و اجتماعی زنان در اسلام، اما نتیجه این روایت های اغراق آمیز، مخدوش ساختن تمایز اسلام به عنوان یک دین یا یک باور فرهنگی و اسلام به عنوان یک نظام حکومتی مبتنی بر بنیادگرایی اسلام بود» <ref>فمنیست و بنیادگرایی اسلام ،ص۶</ref>
خانم مغیثی از اینکه روشنفکران خارج نشین پیشرفت زن ایرانی را مربوط یه قوانین اسلام دانسته و اسلام را با فمنیست در تضاد ندانسته و سعی در پذیرش فمنیست اسلامی دارند به شدت انتقاد میکند:«فکر نوشتن کتابی درباره فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی حاصل دغدغه خاطری بود که دگرگونی تدریجی مباحث مربوط به وضعیت زندگی زنان در جوامع اسلامی در محافل دانشگاهی و روشنفکری در من ایجاد کرد. یعنی به تدریج دیدم که همدردی مهرآمیز و همبستگی با زنان گرفتار در یوغ قوانین بنیادگرایانه به گزافه گویی درباره دستاوردهای زنان در جوامع اسلامی تبدیل شد و سخن محدود شد به آگاهی زن باورانه آنان و امنیت و استقلال رشک آمیزشان در فضای امن قوانین اسلامی. تلاش راویان، دفاع از حیثیت اسلام بود در برابر تبلیغات منفی غرب درباره تبعیض های حقوقی و اجتماعی زنان در اسلام، اما نتیجه این روایت های اغراق آمیز، مخدوش ساختن تمایز اسلام به عنوان یک دین یا یک باور فرهنگی و اسلام به عنوان یک نظام حکومتی مبتنی بر بنیادگرایی اسلام بود» <ref>فمنیست و بنیادگرایی اسلام ،ص۶</ref>
سخن این کتاب تحقیقی در این است که در شرایطی که جنبش ها و رژیم های بنیادگرای اسلامی، از جمله تئوکراسی ایران، زنان را سرکوب می کنند، در دنیای آکادمیک و خارج از آن بعضی از روشنفکران به توجیه رژیم اسلامی ایران و اسلامی کردن روابط جنسیتی پرداختند. کتاب توضیح می دهد که چگونه زنان مدافع اسلام و “فمینیسم اسلامی” و حتی بعضی زنان سکولار به دفاع از سیاست جنسیتی زن ستیزانه و زن هراسانه رژیم اسلامی ایران پرداختند. مدافعان سکولار اسلام اگر چه گروهی بسیار متنوع اند، از نظر تئوری و دیدگاه و چهارچوب فکری به هم نزدیک هستند و می توان آنها را پیروان پسامدرنیسم، نسبیت فرهنگی و سیاست هویت به حساب آورد. بسیاری از این مدافعین اسلام، به قول دکتر مغیثی، “به نام ضدیت با امپریالیسم” <ref>فمنیست و بنیادگرایی اسلام، ص۷</ref> یا «مدرنیسم» به توجیه سیاست و کردار رژیم اسلامی می پردازند. این کتاب، تئوری و سیاست پسامدرنیسم و “فمینیسم اسلامی” را نقد می کند.
سخن این کتاب تحقیقی در این است که در شرایطی که جنبش ها و رژیم های بنیادگرای اسلامی، از جمله تئوکراسی ایران، زنان را سرکوب می کنند، در دنیای آکادمیک و خارج از آن بعضی از روشنفکران به توجیه رژیم اسلامی ایران و اسلامی کردن روابط جنسیتی پرداختند. کتاب توضیح می دهد که چگونه زنان مدافع اسلام و “فمینیسم اسلامی” و حتی بعضی زنان سکولار به دفاع از سیاست جنسیتی زن ستیزانه و زن هراسانه رژیم اسلامی ایران پرداختند. مدافعان سکولار اسلام اگر چه گروهی بسیار متنوع اند، از نظر تئوری و دیدگاه و چهارچوب فکری به هم نزدیک هستند و می توان آنها را پیروان پسامدرنیسم، نسبیت فرهنگی و سیاست هویت به حساب آورد. بسیاری از این مدافعین اسلام، به قول دکتر مغیثی، “به نام ضدیت با امپریالیسم” <ref>فمنیست و بنیادگرایی اسلام، ص۷</ref> یا «مدرنیسم» به توجیه سیاست و کردار رژیم اسلامی می پردازند. این کتاب، تئوری و سیاست پسامدرنیسم و “فمینیسم اسلامی” را نقد می کند.
پسامدرنیسم “یعنی رادیکالیسم پر هیاهو اما جعلی و دروغین… که به سرعت به تحلیل از تفاوت های فرهنگی، اولویت دادن به «پدیده های محلی»… و دست آخر، به خویشاوندی عجیب پست مدرنیسم با ارتجاعی ترین ایده های بنیادگرایی اسلامی تقلیل می یابد. بنیادگرایی و پست مدرنیسم خصوصیت مشترکی دارند که همانا دشمنی آشتی ناپذیر با مدرنیته است. یعنی فرایند تغییر، آگاهی و عقلانیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ای که خاستگاه آن غرب شناخته می شود. پست مدرنیسم با پذیرش ویژگی فرهنگی اخلاقیات و کردارهای اجتماعی با شتاب به نسبیت گرایی و این دیدگاه روی آورده است که حقیقت و عقلانیت اعتباری ندارند. همچنین برای قدرت تعقل یا «تحقیق های روشنفکرانه اصولی» ارزشی قائل نیست، زیرا «گفتمان ها سنجش ناپذیرند و نمی توان آن ها را با یکدیگر قیاس یا در مورد آن ها داوری کرد» .<ref>فمنیست و بنیادگرایی اسلام،ص ۸۷</ref>
پسامدرنیسم “یعنی رادیکالیسم پر هیاهو اما جعلی و دروغین… که به سرعت به تحلیل از تفاوت های فرهنگی، اولویت دادن به «پدیده های محلی»… و دست آخر، به خویشاوندی عجیب پست مدرنیسم با ارتجاعی ترین ایده های بنیادگرایی اسلامی تقلیل می یابد. بنیادگرایی و پست مدرنیسم خصوصیت مشترکی دارند که همانا دشمنی آشتی ناپذیر با مدرنیته است. یعنی فرایند تغییر، آگاهی و عقلانیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ای که خاستگاه آن غرب شناخته می شود. پست مدرنیسم با پذیرش ویژگی فرهنگی اخلاقیات و کردارهای اجتماعی با شتاب به نسبیت گرایی و این دیدگاه روی آورده است که حقیقت و عقلانیت اعتباری ندارند. همچنین برای قدرت تعقل یا «تحقیق های روشنفکرانه اصولی» ارزشی قائل نیست، زیرا «گفتمان ها سنجش ناپذیرند و نمی توان آن ها را با یکدیگر قیاس یا در مورد آن ها داوری کرد» .<ref>فمنیست و بنیادگرایی اسلام،ص ۸۷</ref>
ودر پایان خانم مغیثی به زنان ایرانی توصیه میکند:«به قدرت رسیدن جریان اسلامی در ایران کار زنان نبود، اما امروز زنان ایران این مسئولیت سنگین را بر دوش دارند که به زیر و رو کردن این رژیم بپردازند. چنین مسئولیتی بدون آگاهی درباره شرایط ایران و جهان و ماهیت نظام مردسالاری و مبارزه ای که بر سر مقدرات زنان در جریان است به نتیجه نمی رسد.» جناح محافظه کار بیشتر از جناح دیگر و بیشتر از همه مخالفان رژیم متوجه اهمیت زنان برای حفظ رژیم شده است. این جناح می داند که زنان پتانسیل این را دارند که در سرنگونی رژیم نقش فعال داشته باشند و برای حفظ نظام، رژیم برنامه های مفصلی برای تربیت کادر زن در حوزه ها و دانشگاه ها دارد. تبلیغات ضد فمینیستی با استفاده از “آنتی فمینیسم” غرب بسیار وسیع است و کادرهای زن را برای پروژه “اسلامی ـ بومی سازی” فمینیسم آموزش تئوریک می دهند<ref>شهروند، مجاب، شهرزاد،  رونمائی “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته هایده مغیثی، مه 8, 2014 </ref>  
ودر پایان خانم مغیثی به زنان ایرانی توصیه میکند:«به قدرت رسیدن جریان اسلامی در ایران کار زنان نبود، اما امروز زنان ایران این مسئولیت سنگین را بر دوش دارند که به زیر و رو کردن این رژیم بپردازند. چنین مسئولیتی بدون آگاهی درباره شرایط ایران و جهان و ماهیت نظام مردسالاری و مبارزه ای که بر سر مقدرات زنان در جریان است به نتیجه نمی رسد.» جناح محافظه کار بیشتر از جناح دیگر و بیشتر از همه مخالفان رژیم متوجه اهمیت زنان برای حفظ رژیم شده است. این جناح می داند که زنان پتانسیل این را دارند که در سرنگونی رژیم نقش فعال داشته باشند و برای حفظ نظام، رژیم برنامه های مفصلی برای تربیت کادر زن در حوزه ها و دانشگاه ها دارد. تبلیغات ضد فمینیستی با استفاده از “آنتی فمینیسم” غرب بسیار وسیع است و کادرهای زن را برای پروژه “اسلامی ـ بومی سازی” فمینیسم آموزش تئوریک می دهند<ref>شهروند، مجاب، شهرزاد،  رونمائی “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته هایده مغیثی، مه 8, 2014 </ref>
 
==نقد==
==نقد==


۶٬۲۰۵

ویرایش