رزماری تانگ: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←آثار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== دیدگاه == | == دیدگاه == | ||
=== گرایش به [[سوسیال فمینیسم]] === | === گرایش به [[سوسیال فمینیسم]] === | ||
رزماری تانگ در صفحات پایانی کتاب خود، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای [[فمینیستی]]، بعد از پرداختن به انواع گرایشهای [[فمینیستی]] در هشت فصل، موضع خود را مشخص کرده و میگوید هدف اصلی این کتاب صرفاً روشن ساختن برخی از چشماندازهای اصلی اندیشهی [[فمینیستی]] بوده است؛ با این حال شاید خواننده منتظر نوعی نتیجهگیری باشد که دلایلی را برای ترجیح یک دیدگاه بر دیدگاه دیگر ارائه دهد. من گمان نمیکنم بتوانم چنین دلایلی را به خوانندگان عرضه کنم. دربارهی خودم اما این را میدانم که هم توصیف | رزماری تانگ در صفحات پایانی کتاب خود، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای [[فمینیستی]]، بعد از پرداختن به انواع گرایشهای [[فمینیستی]] در هشت فصل، موضع خود را مشخص کرده و میگوید هدف اصلی این کتاب صرفاً روشن ساختن برخی از چشماندازهای اصلی اندیشهی [[فمینیستی]] بوده است؛ با این حال شاید خواننده منتظر نوعی نتیجهگیری باشد که دلایلی را برای ترجیح یک دیدگاه بر دیدگاه دیگر ارائه دهد. من گمان نمیکنم بتوانم چنین دلایلی را به خوانندگان عرضه کنم. دربارهی خودم اما این را میدانم که هم توصیف [[فمینیست]]های پسامدرن از جایگاهی که [[زنان]] هم اکنون دارند- در حواشی و پیرامون- و هم توصیف [[فمینیست]]های [[سوسیالیست]] از جایگاهی که [[زنان]] میتوانند داشته باشند- در مرکز- مرا به سوی خود میکشد.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای [[فمینیستی]]؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1387؛ ص 373 </ref> | ||
=== دیدگاه اخلاقی === | === دیدگاه اخلاقی === | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[فمنیستها]]یی که رویکرد جایگاهمحور به اخلاق دارند، بر این باورند که مشکلات و مصائب [[زنان]] ناشی از جایگاهی است که در جامعه بر [[زنان]] تحمیل شده و این عدم برابری در همه جا به چشم میخورد. راهحل این است که این عدم توازن در همه نظامها، نهادها، ساختارها و آداب و رسوم شناسایی شود و بهطور مبنایی اصلاح گردد. آنها، برخلاف دسته اول، بیشتر به شرایط بیرونی و پیرامونی [[زنان]] توجه دارند تا وضعیتهای درونی و روانی. البته میان خود این [[فمنیستها]] فقط اشتراک کلی وجود دارد و آموزههای آنان از جهت محتوایی بسیار متنوع و متفاوت است. | [[فمنیستها]]یی که رویکرد جایگاهمحور به اخلاق دارند، بر این باورند که مشکلات و مصائب [[زنان]] ناشی از جایگاهی است که در جامعه بر [[زنان]] تحمیل شده و این عدم برابری در همه جا به چشم میخورد. راهحل این است که این عدم توازن در همه نظامها، نهادها، ساختارها و آداب و رسوم شناسایی شود و بهطور مبنایی اصلاح گردد. آنها، برخلاف دسته اول، بیشتر به شرایط بیرونی و پیرامونی [[زنان]] توجه دارند تا وضعیتهای درونی و روانی. البته میان خود این [[فمنیستها]] فقط اشتراک کلی وجود دارد و آموزههای آنان از جهت محتوایی بسیار متنوع و متفاوت است. | ||
مهمترین [[فمنیستها]]ی این دسته عبارتند از: [[فمنیستهای لیبرال]]، [[رادیکال]]، [[مارکسیست]] یا [[سوسیالیست]]، [[چندفرهنگی]]، [[جهاننگر]]، [[بومنگر]]، [[اگزیستانسیالیست]]، [[روانکاو]]، [[پسامدرن]] و [[موج سوم]]. یک نمونه جالب مورد اخیر است. | |||
[[فمنیستهای پستمدرن]] اساسا وجود یک تبیین واحد برای مسائل و مشکلات [[زنان]] را رد میکنند. از نظر آنان چیز واحدی به نام "[[زن]]" وجود ندارد؛ زیرا هر [[زن]]ی روایت زندگی خاص خودش را دارد. زندگی هر [[زن]]ی منحصربهفرد است. اصرار بر تبیین واحد چیزی نیست مگر تندادن به همان طرز فکر [[مردسالارانه]] که مبتنی بر قائل شدن به واقعیت واحد و مطلق برای هر چیزی است. بنابراین، [[زنان]] باید تفاوتهای خود را آشکار کنند و از طریق ظهور و بروز این تنوع فراوان [[زنانگی]]شان در برابر [[مردسالاری]] مقاومت کنند. [[زنان]] حتی نباید از تعارضها و تناقضهای درونی خود نیز هراس داشته باشند و هیچ ضرورتی ندارد که بیجهت خود را ملتزم به چیز خاصی کنند، حتی خودشان؛ زیرا مشکلات قابل توجهی از آنان در میان خودشان شکل میگیرد. | [[فمنیستهای پستمدرن]] اساسا وجود یک تبیین واحد برای مسائل و مشکلات [[زنان]] را رد میکنند. از نظر آنان چیز واحدی به نام "[[زن]]" وجود ندارد؛ زیرا هر [[زن]]ی روایت زندگی خاص خودش را دارد. زندگی هر [[زن]]ی منحصربهفرد است. اصرار بر تبیین واحد چیزی نیست مگر تندادن به همان طرز فکر [[مردسالارانه]] که مبتنی بر قائل شدن به واقعیت واحد و مطلق برای هر چیزی است. بنابراین، [[زنان]] باید تفاوتهای خود را آشکار کنند و از طریق ظهور و بروز این تنوع فراوان [[زنانگی]]شان در برابر [[مردسالاری]] مقاومت کنند. [[زنان]] حتی نباید از تعارضها و تناقضهای درونی خود نیز هراس داشته باشند و هیچ ضرورتی ندارد که بیجهت خود را ملتزم به چیز خاصی کنند، حتی خودشان؛ زیرا مشکلات قابل توجهی از آنان در میان خودشان شکل میگیرد. |