پرش به محتوا

رزماری تانگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲
خط ۵۷: خط ۵۷:
رزماری تانگ، که از معروف‌ترین نویسندگان در حوزه «فلسفه اخلاق [[فمينيستی]]» در تعریف فلسفه [[اخلاق فمینیستی]] گفته است: «فلسفه [[اخلاق فمینیستی]] عبارت است از تلاش برای بازبینی، بازسازی، یا تامل مجدد درباره آن جنبه‌هایی از فلسفه اخلاق سنتی غرب که تجربه‌های اخلاقی [[زنان]] را تحقیر کرده یا بی‌ارزش شمرده است.»<ref>Tong, 2007:</ref>   
رزماری تانگ، که از معروف‌ترین نویسندگان در حوزه «فلسفه اخلاق [[فمينيستی]]» در تعریف فلسفه [[اخلاق فمینیستی]] گفته است: «فلسفه [[اخلاق فمینیستی]] عبارت است از تلاش برای بازبینی، بازسازی، یا تامل مجدد درباره آن جنبه‌هایی از فلسفه اخلاق سنتی غرب که تجربه‌های اخلاقی [[زنان]] را تحقیر کرده یا بی‌ارزش شمرده است.»<ref>Tong, 2007:</ref>   


توجه [[فمینیست‌ها]] به حوزه اخلاق، در راستای اهداف خود [[فمینیسم]] از یک طرف و فلسفه [[فمینیستی]] از طرف دیگر بوده است. علت ورود آنان به این شاخه از فلسفه آن بود که معتقد بودند در تاریخ دو هزار ساله اخلاق غربی صدای اخلاق [[زنانه]] غایب بوده و مفاهیم و نظریه‌های اخلاقی همواره در اختیار [[مردان]] و اخلاق [[مردانه]] بوده است. لذا برای پایان دادن به این نابرابری و عدم تعادل، فعالان و نظریه‌پردازان [[فمینیست]] به فلسفه اخلاق غربی توجه کردند.<ref>Friedman, 2000: 205.</ref> شاید بتوان گفت پرسش بنیادین فیلسوفان اخلاق [[فمینیست]]، به تعبیر سوزان پارسونز، آن بود که: «آیا اخلاق، موضوعی [[مردانه]] است؟».<ref>Parsons, 2002: 43-59.</ref>
توجه [[فمینیست‌ها]] به حوزه اخلاق، در راستای اهداف خود [[فمینیسم]] از یک طرف و فلسفه [[فمینیستی]] از طرف دیگر بوده است. علت ورود آنان به این شاخه از فلسفه آن بود که معتقد بودند در تاریخ دو هزار ساله اخلاق غربی صدای اخلاق [[زنانه]] غایب بوده و مفاهیم و نظریه‌های اخلاقی همواره در اختیار [[مردان]] و اخلاق [[مردانه]] بوده است. لذا برای پایان دادن به این نابرابری و عدم تعادل، فعالان و نظریه‌پردازان [[فمینیست]] به فلسفه اخلاق غربی توجه کردند.<ref>Friedman, 2000: 205.</ref> شاید بتوان گفت پرسش بنیادین فیلسوفان اخلاق [[فمینیست]]، به تعبیر [[سوزان پارسونز]]، آن بود که: «آیا اخلاق، موضوعی [[مردانه]] است؟».<ref>Parsons, 2002: 43-59.</ref>
در مورد مدعیات این فلسفه نیز باید گفت ادعای اصلی آنان این است که اولاً فلسفه اخلاق غربی دارای نگرش منفی به [[زنان]] است و تجارب اخلاقی و علائق آنان، مثل [[زایمان]] یا [[مادری]] کردن، را نادیده گرفته و یا تحقیر کرده است، ثانیا نظریه‌های اخلاقی به همان اندازه که به توان و تمایلات طبیعی [[مردانه]] توجه دارد باید به توان و تمایلات طبیعی [[زنان]] هم توجه نشان دهند. ثالثاً فیلسوفان این عرصه، نظریه اخلاقی [[فمینیستی]] را بهترین گزینه برای یک الگوی متعالی اخلاقی می‌دانند که در عصر حاضر انسان به آن نیاز دارد.<ref>Held, 1997: 90, 101.</ref>
در مورد مدعیات این فلسفه نیز باید گفت ادعای اصلی آنان این است که اولاً فلسفه اخلاق غربی دارای نگرش منفی به [[زنان]] است و تجارب اخلاقی و علائق آنان، مثل [[زایمان]] یا [[مادری]] کردن، را نادیده گرفته و یا تحقیر کرده است، ثانیا نظریه‌های اخلاقی به همان اندازه که به توان و تمایلات طبیعی [[مردانه]] توجه دارد باید به توان و تمایلات طبیعی [[زنان]] هم توجه نشان دهند. ثالثاً فیلسوفان این عرصه، نظریه اخلاقی [[فمینیستی]] را بهترین گزینه برای یک الگوی متعالی اخلاقی می‌دانند که در عصر حاضر انسان به آن نیاز دارد.<ref>Held, 1997: 90, 101.</ref>
==== نقل و نقد دلایل نسبیت اخلاقی ====
==== نقل و نقد دلایل نسبیت اخلاقی ====
۶٬۲۰۵

ویرایش