سندرا هاردینگ: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
فمینیسم با توجه به نظریاتی همچون «[[منظرگرایی]]» نشان میدهد که در عرصه معرفتی به انکار [[معرفت مطلق]] پرداخته و خصوصا با [[جنسیتی کردن معرفت]]، خوانشهای مختلف از معرفت را موجه میداند. | فمینیسم با توجه به نظریاتی همچون «[[منظرگرایی]]» نشان میدهد که در عرصه معرفتی به انکار [[معرفت مطلق]] پرداخته و خصوصا با [[جنسیتی کردن معرفت]]، خوانشهای مختلف از معرفت را موجه میداند. | ||
در حقیقت [[نسبیگرایی معرفتی]] با نفی ملاک شناخت حقیقی و تمییز آن از [[شناخت غیر حقیقی]]، به انکار موجه بودن معرفت پرداخته و معرفت را محصول برخورد ادراککننده با جهان خارج میداند. از این رو به اعتقاد آنها شیئ خارجی بر سیستم ادراکی انسان تاثیر گذاشته و فعل و انفعالات ذهنی را نتیجه | در حقیقت [[نسبیگرایی معرفتی]] با نفی ملاک شناخت حقیقی و تمییز آن از [[شناخت غیر حقیقی]]، به انکار موجه بودن معرفت پرداخته و معرفت را محصول برخورد ادراککننده با جهان خارج میداند. از این رو به اعتقاد آنها شیئ خارجی بر سیستم ادراکی انسان تاثیر گذاشته و فعل و انفعالات ذهنی را نتیجه میدهد. در اثر این فعل و انفعالات است که معرفت به وجود میآید. نتیجه سخن آنان این است که حقیقت و معرفت حقیقی معلول برخورد و تاثیر و تاثر عالم خارج و ذهن بشر است.<ref>مطهری، مرتضی؛ اصول فلسفه و روش رئاليسم در مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، قم: صدرا، چاپ هشتم، 1372؛ج6، ص 174.</ref> طبق این دیدگاه است که معرفت-شناسي فمينيستي براساس اين مبنا بیان میدارد كه جنس و جنسيت كه از عوارض جسم و روحيات و نقشهاي اجتماعي زن و مرد است، ميتواند معرفت را تحتتأثير قرار دهد و به همين جهت معرفت مردانه و معرفت زنانه با يكديگر تفاوت مبنايي دارند. به عنوان نمونه [[فمینیسم اسلامی]] درصدد خوانش دوبارهی منابع چهارگانهی دین اسلام است و بر این باور است که برداشتها و اجتهادهای مردانه، سبب قرائت های ناقص و یک جانبه ای از متون مقدس شده است. درحالیکه اگر این قرائت با نگاهی زنانه بازبینی شود، ممکن است احکام متفاوتی از آن استخراج گردد. | ||
نقدی که به [[نسبیتگرایی فمینیسم]] وارد است این است که ادعای نسبی بودن همه شناختها، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک شناخت مطلق اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آنها نمیکند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش فلسفه؛ تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383؛ ج2؛ ص 160.</ref> | نقدی که به [[نسبیتگرایی فمینیسم]] وارد است این است که ادعای نسبی بودن همه شناختها، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک شناخت مطلق اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آنها نمیکند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش فلسفه؛ تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383؛ ج2؛ ص 160.</ref> | ||
فارغ از نقد کلی [[نسبیت]] میتوان به این نکته اشاره کرد که همه انسانها حداقل با [[علم حضوری]] در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک میکنند. در دایره [[علوم حصولی]] نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز میتوان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و... ثابت بوده و در برخورد با [[فاعل شناسا]] تغییری در آنها رخ نمیدهد. | فارغ از نقد کلی [[نسبیت]] میتوان به این نکته اشاره کرد که همه انسانها حداقل با [[علم حضوری]] در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک میکنند. در دایره [[علوم حصولی]] نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز میتوان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و... ثابت بوده و در برخورد با [[فاعل شناسا]] تغییری در آنها رخ نمیدهد. | ||
با توجه به نقدهای وارد شده بر نسبیت | با توجه به نقدهای وارد شده بر نسبیت معرفتشناسی، میتوان ایرادات وارده بر دیدگاه تفاوت معرفت زنانه و مردانه و همچنین بطلان تفوق [[معرفت زنانه]] بر [[معرفت مردانه]] را نیز استنتاج کرد. از این رو نمیتوان گفت صرفا به دلیل جنسیت متفاوت، زنان برداشت متفاوتی از حقیقت داشته و یا حقیقت با برداشتها زنانه تفاوت پیدا خواهد کرد. همچنین طبق این نقد، دیگر تفاوتی وجود ندارد تا یک دیدگاه بر سایر دیدگاهها برتری پیدا کند. علاوه بر آن در صورتی که تفاوت معرفت زنانه و مردانه پذیرفته شود، دلیلی بر برتری معرفت زنانه وجود نداشته و این ادعا مستند به استدلال متقنی نیست. زیرا در حاشیه فعالیتها، اجتماعی بودن و عدم بهره مندی از نظام اجتماعی و حتی فعالیت بیشتر برای تولید کالا نمیتواند دلیلی بر برتری در [[معرفتشناسی زنان]] باشد. در صورتی که این مطلب نیز پذیرفته شود، شمول آن بر همه زنان مورد خدشه و اشکال است. این نکته حائز اهمیت است که نقدهای [[نسبیگرایی]] که در [[معرفتشناسی فمینیسم]] بیان گردید در حوزه [[نسبیگرایی]] هستیشناسی و ارزششناسی نیز وارد است. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* | * |