پرش به محتوا

فمینیسم پست مدرن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
# شناسایی روند هژمونی فرهنگی گروه‌های مسلط در جامعه و فهم نحوه پدیدآمدن سلطه فرهنگی رقابت و نحوه فرهنگ ها و چگونگی تغییر وضعیت آنها.
# شناسایی روند هژمونی فرهنگی گروه‌های مسلط در جامعه و فهم نحوه پدیدآمدن سلطه فرهنگی رقابت و نحوه فرهنگ ها و چگونگی تغییر وضعیت آنها.
# ارایه تصویری روشن از تغییرات اجتماعی آینده و عملکرد سیاسی گروه های اجتماعی که در سایه‌ی این تصور روشن، مواجهه منطقی تری برای انسان پدید می‌آید.
# ارایه تصویری روشن از تغییرات اجتماعی آینده و عملکرد سیاسی گروه های اجتماعی که در سایه‌ی این تصور روشن، مواجهه منطقی تری برای انسان پدید می‌آید.
از نظر نویسنده زمینه های اقتصادی، سیاسی و گفتاری نیز تاثیر مشابه ی بر تحول [[فمینیسم]] و شکل خاص آن در موج سوم و [[فمینیسم پست مدرن]] داشته اند. به این ترتیب میتوان گفت که بعد از دهه 1970 و شکسته شدن فضای ایدئولوژیک سیاسی و اجتماعی آن دوران، [[فمینیسم]] بیشترین تاثیرپذیری را از پساساختارگرایی و پست مدرنیسم گرفته است. در [[فمینیسم]] پساساختارگرا و پست مدرن، ارزش‌های پسامادی و غیر اقتصادی مطرح است، تولید ارزش‌ها و معانی (یعنی فرهنگ)حوزه اصلی مبارزه محسوب می‌شود. پس [[فمینیسم|فمینیست های]] پساساختارگرا و پست مدرن دریافتند تمامی مفاهیمی که باعث سلطه [[مردان]] بر [[زنان]] شده از مفاهیم زبانی سرچشمه می‌گیرد. همچنین آنها دریافتند که ساختارهایی که وارد قدرت شده، نفوذ پیدا کرده و بسط یافته هم به مرور باید تغییر کند، زیرا ساختارهای قدرت، [[مردان|مردانه]] هستند، مفاهیم نیز [[مردان|مردانه]] هستند.
از نظر نویسنده زمینه های اقتصادی، سیاسی و گفتاری نیز تاثیر مشابه ی بر تحول [[فمینیسم]] و شکل خاص آن در موج سوم و [[فمینیسم پست مدرن]] داشته اند. به این ترتیب میتوان گفت که بعد از دهه 1970 و شکسته شدن فضای ایدئولوژیک سیاسی و اجتماعی آن دوران، [[فمینیسم]] بیشترین تاثیرپذیری را از پساساختارگرایی و پست مدرنیسم گرفته است.  
به این ترتیب [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن، به انتقاد از مفاهیم قدرت پرداختند. در همین زمینه راهبردی پیشنهاد شده که عبارت است از ساختن یک زبان و
 
نوشتار [[زنان|زنانه]]. [[زنان]] باید خودشان بنویسند و خودشان سخن بگویند. این کار به آنها امکان  می دهد که خصلت یگانه یا« قالب [[جنس و جنسیت|جنسی]] »خود را ابراز کنند.
=== ویژگی [[فمینیسم]] پساساختارگرا و پست مدرن ===
نظریاتی که از [[لیوتار]]، [[دریدا]] و [[فوکو]] و بسیاری دیگر از اندیشمندان پست مدرن به [[فمینیسم]] وارد
در [[فمینیسم]] پساساختارگرا و پست مدرن، ارزش‌های پسامادی و غیر اقتصادی مطرح است، تولید ارزش‌ها و معانی (یعنی فرهنگ) حوزه اصلی مبارزه محسوب می‌شود. پس [[فمینیسم|فمینیست های]] پساساختارگرا و پست مدرن دریافتند تمامی مفاهیمی که باعث سلطه [[مردان]] بر [[زنان]] شده از مفاهیم زبانی سرچشمه می‌گیرد. همچنین آنها دریافتند که ساختارهایی که وارد قدرت شده، نفوذ پیدا کرده و بسط یافته هم به مرور باید تغییر کند، زیرا ساختارهای قدرت، [[مردان|مردانه]] هستند، مفاهیم نیز [[مردان|مردانه]] هستند.
شد به مفسران اندیشه [[فمینیسم|فمینیستی]] کمک کرد تا [[فمینیسم]] را از حالتی منجمد و ایدئولوژیکی خارج کنند و بتوانند با تاکید بر مقوله های « تکثر »,« تفاوت » و
به این ترتیب [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن، به انتقاد از مفاهیم قدرت پرداختند.  
« فرهنگ » وصداي طیفهای  
 
گوناگون [[زنان]] را در [[فمینیسم]] پست مدرن منعکس سازند. به این دلیل نمیتوان نفوذ نظریات
در همین زمینه راهبردی پیشنهاد شده که عبارت است از ساختن یک زبان و
پساساختارگرا و پست مدرنیسم را بر[[فمینیسم]] غیر ایدئولوژیکی ای که بعد از دهه ی هفتاد دوباره
نوشتار [[زنان|زنانه]]. [[زنان]] باید خودشان بنویسند و خودشان سخن بگویند. این کار به آنها امکان  می‌دهد که خصلت یگانه یا« قالب [[جنس و جنسیت|جنسی]] »خود را ابراز کنند.
نظریاتی که از [[لیوتار]]، [[دریدا]] ، [[فوکو]] و بسیاری دیگر از اندیشمندان پست مدرن به [[فمینیسم]] وارد
شد؛ به مفسران اندیشه [[فمینیسم|فمینیستی]] کمک کرد تا [[فمینیسم]] را از حالتی منجمد و ایدئولوژیکی خارج کنند و بتوانند با تاکید بر مقوله های « تکثر »,« تفاوت » و
« فرهنگ » وصدای طیف‌های  
گوناگون [[زنان]] را در [[فمینیسم]] پست مدرن منعکس سازند. به این دلیل نمی‌توان نفوذ نظریات
پساساختارگرا و پست مدرنیسم را بر[[فمینیسم]] غیر ایدئولوژیکی ای که بعد از دهه‌ی هفتاد دوباره
متولد شد نادیده گرفت.
متولد شد نادیده گرفت.


به طور کل [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن به دنبال آن مدل از دموکراسی هستند که بتواند شعارهای واقعی یک دموکراسی واقعی را برآورده سازد. در واقع خواهان جامعه ی مدنی گسترده و پاسخگویی نظام سیاسی به این جامعه ی مدنی می باشند . پست [[فمینیسم|فمینیست ها]] اذعان می دارند که دموکراسی در ایجاد خواستها خوب، اما در برآورده کردن آنها بد است وخواستار نوعی دموکراسی مشروط می باشند که بین دموکراسی به معنای اراده اکثریت و مشروطه خواهی به عنوان محدودیت اصولی آن چارچوبی
به طور کل [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن به دنبال آن مدل از دموکراسی هستند که بتواند شعارهای واقعی یک دموکراسی واقعی را برآورده سازد. در واقع خواهان جامعه ی مدنی گسترده و پاسخگویی نظام سیاسی به این جامعه ی مدنی می باشند . پست [[فمینیسم|فمینیست ها]] اذعان می‌دارند که دموکراسی در ایجاد خواست‌ها خوب، اما در بر آورده کردن آنها بد است و خواستار نوعی دموکراسی مشروط می‌باشند که بین دموکراسی به معنای اراده اکثریت و مشروطه خواهی به عنوان محدودیت اصولی آن چارچوبی
به وجود بیاید.
به وجود بیاید.


[[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن معتقدند که دموکراسی، همه چیز را در قالب یک عقلانیت می جوید اما واقعیت این است که زندگی بشری را نمیتوان و نباید با معیارهای عقلانی سنجید. همچنین [[فمینیسم پست مدرن|فمینیست های  پست مدرن]]، خواهان بزرگ تر شدن حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی در جوامع دموکراتیک
=== نظر [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن درباره دموکراسی ===
[[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن معتقدند که دموکراسی، همه چیز را در قالب یک عقلانیت می جوید. اما واقعیت این است که زندگی بشری را نمی‌توان و نباید با معیارهای عقلانی سنجید. همچنین [[فمینیسم پست مدرن|فمینیست های  پست مدرن]]، خواهان بزرگ تر شدن حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی در جوامع دموکراتیک
هستند. آنان بیشتر خواهان یک دموکراسی فرا[[جنس و جنسیت|جنسیتی]] هستند، به دنبال اینکه حکومتها قبل از توجه به [[جنسیت]] افراد، تواناییهای آنها را در نظر بگیرد.
هستند. آنان بیشتر خواهان یک دموکراسی فرا[[جنس و جنسیت|جنسیتی]] هستند، به دنبال اینکه حکومتها قبل از توجه به [[جنسیت]] افراد، تواناییهای آنها را در نظر بگیرد.
نویسنده معتقد است [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن اظهار می دارند که  مهمترین مقوله در عصر حاضر «مسئله ی فرهنگ »می باشد و خواهان فرهنگی تر شدن حکومتهای دموکراتیک هستند، آنها بر این باورند که « فرهنگ دموکراسی » باید در تمامی حوزه های زندگی افراد نفوذ کند و این امر مستلزم حکومتی است که یک فرهنگ دموکراتیک را میان شهروندانش اشاعه دهد و این امر نیازمند این مسئله است که [[زنان]] بتوانند در جامعه،حضوری فعال و پویا داشته باشند.
نویسنده معتقد است [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن اظهار می دارند که  مهمترین مقوله در عصر حاضر «مسئله ی فرهنگ »می باشد و خواهان فرهنگی تر شدن حکومتهای دموکراتیک هستند، آنها بر این باورند که « فرهنگ دموکراسی » باید در تمامی حوزه های زندگی افراد نفوذ کند و این امر مستلزم حکومتی است که یک فرهنگ دموکراتیک را میان شهروندانش اشاعه دهد و این امر نیازمند این مسئله است که [[زنان]] بتوانند در جامعه،حضوری فعال و پویا داشته باشند.


در نهایت پست [[فمینیسم|فمینیست ها]] با تاکید بر دو اصل مهم  ، یعنی اصل خودمختاری دموکراتیک و اصل مشارکت، تمایلی به نوعی از دموکراسی که دیوید هلد، آن را دموکراسی جهان وطنی می نامد، نشان می دهند.
در نهایت پست [[فمینیسم|فمینیست ها]] با تاکید بر دو اصل مهم  ، یعنی اصل خودمختاری دموکراتیک و اصل مشارکت، تمایلی به نوعی از دموکراسی که دیوید هلد، آن را دموکراسی جهان وطنی می نامد، نشان می دهند.
آن چه که پست [[فمینیسم|فمینیست ها]] به دنبال آن هستند وسیع تر شدن حقوق عمومی دموکراتیک براي همه افراد است .[[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن به دنبال مدل واقع گرایانه اي از دموکراسی هستند و نزدیک ترین مدل دموکراسی را به آن مدلی که در ذهن خود می پرورانند در دموکراسی جهان وطنی که [[دیوید هلد]] مطرح کرده است، می بینند. اما موضوع دیگر آن است که الگویی که [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن مد نظر دارند الگویی است که اولین آرمانش، آرمانی حقوق بشری است، یعنی
آن چه که پست [[فمینیسم|فمینیست ها]] به دنبال آن هستند وسیع تر شدن حقوق عمومی دموکراتیک براي همه افراد است .[[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن به دنبال مدل واقع گرایانه ای از دموکراسی هستند و نزدیک ترین مدل دموکراسی را به آن مدلی که در ذهن خود می پرورانند در دموکراسی جهان وطنی که [[دیوید هلد]] مطرح کرده است، می بینند. اما موضوع دیگر آن است که الگویی که [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن مد نظر دارند الگویی است که اولین آرمانش، آرمانی حقوق بشری است، یعنی
نزدیک شدن به آن مدل از دموکراسی هایی، که اولویت شان بر رعایت حقوق بشر باشد.
نزدیک شدن به آن مدل از دموکراسی هایی، که اولویت شان بر رعایت حقوق بشر باشد.


خط ۵۶: خط ۶۲:
خواست آزادی مدنی است.
خواست آزادی مدنی است.


 
== نتیجه گیری ==
 
 
==نتیجه گیری==  
منتقدان به [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن در مبحث دموکراسی، به این موضوع اشاره می کنند که
منتقدان به [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن در مبحث دموکراسی، به این موضوع اشاره می کنند که
[[فمینیسم|فمینیست ها]]، نوعی دموکراسی آرمانی مد نظر دارد که همین آرمان ها، آنها را از واقعیت سیاسی
[[فمینیسم|فمینیست ها]]، نوعی دموکراسی آرمانی مد نظر دارد که همین آرمان ها، آنها را از واقعیت سیاسی
جوامع و روابط بین الملل دور می کند. آن ها بر این اصل استدلال می کنند که نظام بین المللی
جوامع و روابط بین الملل دور می کند. آن ها بر این اصل استدلال می کنند که نظام بین المللی
توام با آنارشی و مبتنی بر اصل خودیاری است.
توام با آنارشی و مبتنی بر اصل خودیاری است.


مقصود از این واقعیت این نیست که نظام
مقصود از این واقعیت این نیست که نظام
خط ۱۰۷: خط ۱۰۸:
گذار به دموکراسی هستند، هنوز راه طولانی ای در پیش دارند. چهارم، موضوع دیگري که
گذار به دموکراسی هستند، هنوز راه طولانی ای در پیش دارند. چهارم، موضوع دیگري که
منتقدان [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن به آن ها وارد می کنند این سوال است که آیا قدرت وسیله یا هدف؟به نظر والتس، که این موضوع را در کتاب «نظریه سیاست بین المللی» مطرح می کند به این موضوع اشاره می کند که«حداقل این است که دولت ها در راه بقای خویش می کوشند و حداکثر این که در صدرند بر همه تسلط یابند.»
منتقدان [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن به آن ها وارد می کنند این سوال است که آیا قدرت وسیله یا هدف؟به نظر والتس، که این موضوع را در کتاب «نظریه سیاست بین المللی» مطرح می کند به این موضوع اشاره می کند که«حداقل این است که دولت ها در راه بقای خویش می کوشند و حداکثر این که در صدرند بر همه تسلط یابند.»




خط ۱۱۷: خط ۱۱۶:
گیری دموکراتیک به حکومت رسید. پس گاه صور دموکراتیک، راهی براي رسیدن
گیری دموکراتیک به حکومت رسید. پس گاه صور دموکراتیک، راهی براي رسیدن
حکومت گران به حکومت های خودکامه است.
حکومت گران به حکومت های خودکامه است.


منتقدان [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن در ارائه تئوری دموکراسی جهان وطنی بر این باورند که
منتقدان [[فمینیسم|فمینیست های]] پست مدرن در ارائه تئوری دموکراسی جهان وطنی بر این باورند که
۷٬۷۵۹

ویرایش