پرش به محتوا

فمینیسم سوسیالیست: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
[[سوسیال]] تلفیقی از [[مارکسیسم]] و [[رادیکال]] است.   
[[سوسیال]] تلفیقی از [[مارکسیسم]] و [[رادیکال]] است.   


'''هدف این گرایش:''' تلفیق این دو گرایش با هم است. [[فمینیسم مارکسیستی]]، عامل ستم را سرمایه داری می دانست و [[فمینیسم رادیکال]]، عامل ستم را [[پدرسالاری]] می‌دانست. بنابراین [[فمینیسم سوسیال]] این ۲ عامل را با هم ادغام می کند، چون [[فمینیسم مارکسیستی]]، همه مسائل زنان را به نظام اقتصادی نسبت می‌دهد. لذا باعث این اشکال شد که شما همه عوامل ستم بر زنان را شناسایی نکرده‌اید. و در واقع [[فمینیسم مارکسیستی]] در علت یابی ستم به زنان موفق نبودند و به دنبال کشف راه حل نبوده است.
'''هدف این گرایش:''' تلفیق این دو گرایش با هم است. [[فمینیسم مارکسیستی]]، عامل ستم را سرمایه‌داری می دانست و [[فمینیسم رادیکال]]، عامل ستم را [[پدرسالاری]] می‌دانست. بنابراین [[فمینیسم سوسیال]] این ۲ عامل را با هم ادغام می‌کند، چون [[فمینیسم مارکسیستی]]، همه مسائل [[زنان]] را به نظام اقتصادی نسبت می‌دهد. لذا باعث این اشکال شد که شما همه عوامل ستم بر [[زنان]] را شناسایی نکرده‌اید. و در واقع [[فمینیسم مارکسیستی]] در علت‌یابی ستم به [[زنان]] موفق نبودند و به دنبال کشف راه حل نبوده است.
[[فمینیسم رادیکال]] هم با تاکید بر [[پدرسالاری]] از شناسایی عنصر اقتصادی (اختلاف طبقاتی) مغفول ماند. بنابراین [[فمینیسم سوسیال]] می‌گوید: نظام [[پدرسالاری]] و سرمایه داری هر دو با هم باعث فرودستی زنان و ستم برآنان شده است.
[[فمینیسم رادیکال]] هم با تاکید بر [[پدرسالاری]] از شناسایی عنصر اقتصادی (اختلاف طبقاتی) مغفول ماند. بنابراین [[فمینیسم سوسیال]] می‌گوید: نظام [[پدرسالاری]] و سرمایه‌داری هر دو با هم باعث فرودستی [[زنان]] و ستم بر آنان شده است.




کور جنسی؛ یعنی اصلاً مسائل و مشکلات زنان را در همه عرصه ها ندیدن و تحلیل زنانه ارائه ندادن و این با نظام [[مارکسیسم]] که می‌گوید: اگر نظام سرمایه‌داری سرنگون شود اوضاع خوب می شود منافات دارد. [[فمینیسم مارکسیسم]] خیلی کور جنس است، چون اقتصاد برای آن مهم است. مهم است که زنان یک کار، درآمد و پول داشته باشند. ارزش گذاری به کار خانگی که باید به آن دستمزد قرار گیرد.
[[کور جنسی]]؛ یعنی اصلاً مسائل و مشکلات [[زنان]] را در همه عرصه‌ها ندیدن و تحلیل [[زنانه]] ارائه ندادن و این با نظام [[مارکسیسم]] که می‌گوید: اگر نظام سرمایه‌داری سرنگون شود اوضاع خوب می‌شود منافات دارد. [[فمینیسم مارکسیسم]] خیلی [[کورجنس]] است، چون اقتصاد برای آن مهم است. مهم است که [[زنان]] یک کار، درآمد و پول داشته باشند. ارزش گذاری به کار خانگی که باید به آن دستمزد قرار گیرد.
موج چهارم [[فمینیسم]]، برای توانمندسازی زنان، اشتغال و ظلم و ستم زنان به مردان از رسانه استفاده می کند.
موج چهارم [[فمینیسم]]، برای توانمندسازی [[زنان]]، اشتغال و ظلم و ستم [[زنان]] به [[مردان]] از رسانه استفاده می‌کند.
وضعیت اقتصادی نابهنجار باعث سلطۀ جنس مذکر شده است. اقتصادی نابهنجار؛ یعنی تقسیم به کار به کارگر و کارفرما می باشد. مردان در حوزه خصوصی، صاحب دارایی هستند و در حوزه عمومی مالک و سرمایه دار هستند. این ها باعث شده که یک تسلط همه جانبه بر زنان داشته باشند، حتی بارداری و زایمان هم تحت سلطه مردان است.
وضعیت اقتصادی نابهنجار باعث سلطۀ [[جنس مذکر]] شده است. اقتصادی نابهنجار؛ یعنی تقسیم به کار به کارگر و کارفرما می‌باشد. [[مردان]] در حوزه خصوصی، صاحب دارایی هستند و در حوزه عمومی مالک و سرمایه‌دار هستند. این‌ها باعث شده که یک تسلط همه جانبه بر [[زنان]] داشته باشند، حتی [[بارداری]] و [[زایمان]] هم تحت سلطه [[مردان]] است.


'''راهکار:''' مهم ترین راه برون رفت، از این وضعیت، تغییر ساختار اقتصادی و از بین بردن [[پدرسالاری]] است. اگر مالکیت و [[پدرسالاری]] با هم از بین برود، تسلط بر زنان از بین می رود. رهایی زنان با از بین رفتن هرگونه تقسیم کار بین کارگر و کارفرما و زن و مرد حاصل می شود کلید واژه: [[پدرسالاری]]، سرمایه داری.
'''راهکار:''' مهم‌ترین راه برون رفت، از این وضعیت، تغییر ساختار اقتصادی و از بین بردن [[پدرسالاری]] است. اگر مالکیت و [[پدرسالاری]] با هم از بین برود، تسلط بر [[زنان]] از بین می‌رود. رهایی [[زنان]] با از بین رفتن هرگونه تقسیم کار بین کارگر و کارفرما و [[زن]] و [[مرد]] حاصل می‌شود کلید واژه: [[پدرسالاری]]، سرمایه‌داری.


== نقد [[سوسیال]]==
== نقد [[سوسیال]]==
همه نقدهایی که به [[فمینیسم مارکسیسم]] و [[رادیکال]] وارد است، به [[فمینیسم سوسیال]] هم وارد است.  
همه نقدهایی که به [[فمینیسم مارکسیسم]] و [[رادیکال]] وارد است، به [[فمینیسم سوسیال]] هم وارد است.  
* [[مارکس]]؛ جبر تاریخی را ترسیم می کند که رفتار همه افراد، بازتاب وضعیت اقتصادی آنها است. یعنی وضعیت معیشت، تفکر و رفتار را رقم می زند. جبر تاریخی یعنی تا وقتی این وضعیت است، شما مجبور هستید اینگونه رفتار کنید.
* [[مارکس]]؛ جبر تاریخی را ترسیم می‌کند که رفتار همه افراد، بازتاب وضعیت اقتصادی آنها است. یعنی وضعیت معیشت، تفکر و رفتار را رقم می‌زند. جبر تاریخی یعنی تا وقتی این وضعیت است، شما مجبور هستید اینگونه رفتار کنید.
* چون نظام سرمایه داری وجود دارد، و با توجه به جبر تاریخی، بنابراین همه باید این وضعیت را تحمل کنند. پس مردان و جوامع متهم نیستند، بلکه شرایط اقتصادی هر جامعه تعیین کننده است.
* چون نظام سرمایه‌داری وجود دارد، و با توجه به جبر تاریخی، بنابراین همه باید این وضعیت را تحمل کنند. پس [[مردان]] و جوامع متهم نیستند، بلکه شرایط اقتصادی هر جامعه تعیین‌کننده است.
* [[رادیکال]] ها معتقد به نفوذ [[پدرسالاری]] در همه لایه های زندگی خصوصی و عمومی زنان هستند. ریشه [[پدرسالاری]] یا؛  
* [[رادیکال]]‌ها معتقد به نفوذ [[پدرسالاری]] در همه لایه‌های زندگی خصوصی و عمومی [[زنان]] هستند. ریشه [[پدرسالاری]] یا؛  
#ویژگی های روانی و جسمانی مردان است، مثل قدرت جسمانی و پرخاشگری.  
#ویژگی‌های روانی و جسمانی [[مردان]] است، مثل قدرت جسمانی و پرخاشگری.  
#ویژگی زیستی زنان است، مثل بارداری، زایمان و غیره. این جبر زیستی و طبیعی است، یعنی طبیعت مردانه و زنانه حکم می کند که مردان و زنان چگونه رفتار کنند. اگر عناصری که انسان ها را به پیش گرفتن رفتاری خاص مثل ستمگری و ستم شوندگی دعوت می کند، چه کسی می تواند وضعیت را تغییر دهد و با چه روشی؟
#ویژگی زیستی [[زنان]] است، مثل [[بارداری]]، [[زایمان]] و غیره. این جبر زیستی و طبیعی است، یعنی طبیعت [[مردانه]] و [[زنانه]] حکم می‌کند که [[مردان]] و [[زنان]] چگونه رفتار کنند. اگر عناصری که انسان‌ها را به پیش گرفتن رفتاری خاص مثل ستمگری و ستم شوندگی دعوت می‌کند، چه کسی می‌تواند وضعیت را تغییر دهد و با چه روشی؟
آیا مردان از این وضعیت سود می برند یا زنانی که در این حصار گرفتار شده‌اند و مجبورند در ساختارهای اجتماعی فعالیت کنند؟ اگر بخواهیم تمام مشکلات زنان را به فضا های جبری و اجباری اعم از زیستی و اقتصادی ارجاع دهیم، بن بست نظریه ای حاصل می شود.
آیا [[مردان]] از این وضعیت سود می‌برند یا [[زنان]]ی که در این حصار گرفتار شده‌اند و مجبورند در ساختارهای اجتماعی فعالیت کنند؟ اگر بخواهیم تمام مشکلات [[زنان]] را به فضاهای جبری و اجباری اعم از زیستی و اقتصادی ارجاع دهیم، بن بست نظریه‌ای حاصل می‌شود.
شخصیت ها: [[هایدی هارتمن]] – [[جولیت میچل]].
شخصیت‌ها: [[هایدی هارتمن]] – [[جولیت میچل]].


[[رده: طرح درس]]
[[رده: طرح درس]]
۲٬۳۴۱

ویرایش