پرش به محتوا

خویشاوندی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
خط ۷: خط ۷:


==معنای اصطلاحی خویشاوندی در فقه==
==معنای اصطلاحی خویشاوندی در فقه==
خویشاوندى در فقه به نسبت خانوادگی پدید آمده از راه نسب، سبب یا شیرخوردن اطلاق می‌شود. این عنوان در فقه اسلامی در باب‌هایى هم‌چون [[نکاح]] و [[ارث]] به‌کار رفته است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج‏3، 1426ق، ص538.
خویشاوندى در فقه به نسبت خانوادگی پدید آمده از راه نسب، سبب یا شیرخوردن اطلاق می‌شود. این عنوان در فقه اسلامی در باب‌هایى هم‌چون [[نکاح]] و [[ارث]] به‌کار رفته است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، 1426ق، ج‏3، ص538.
[https://lib.eshia.ir/10061/13/213/ فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن،ج13  ص 43]   
[https://lib.eshia.ir/10061/13/213/ فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن،ج13، ص 43]   
[https://lib.eshia.ir/10244/80/11/ نشریه معرفت، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)،ج80  ص11]</ref> خویشاوندی در قرآن به ارحام تعبیر شده است. مقصود از رحم؛ محل رشد جنین و جمع آن ارحام است‏. رحم به معناى گفته شده در قرآن همیشه جمع آمده است. <ref>سوره لقمان، آیه 34</ref> به قوم و خویش از آن جهت، رحم و ارحام گفته شده که آنها از یک رحم خارج شده‏‌اند. یعنى ریشه‌‎ی همه یک رحم است.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، 1404ق، ص347</ref> ذو رحم یعنى صاحب قرابت و ذوى الارحام یعنى صاحبان قرابت.<ref>قرشى، على اکبر، قاموس قرآن ، ج3، 1371ش، ص68</ref> در متون دینی مشتقات دو واژه‌ی رَحِم و قرابت، مانند « ارحام»، « اولوالارحام»، « اولوالقربی»، « ذوی‌القربی»، « اقربون» حاکی از مفهوم خویشاوندی هستند.<ref>‌بستان، خانواده در اسلام، 1390ه ش، ص140</ref>
[https://lib.eshia.ir/10244/80/11/ نشریه معرفت، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ج80، ص11]</ref> خویشاوندی در قرآن به ارحام تعبیر شده است. مقصود از رحم؛ محل رشد جنین و جمع آن ارحام است‏. رحم به معناى گفته شده در قرآن همیشه جمع آمده است. <ref>سوره لقمان، آیه 34</ref> به قوم و خویش از آن جهت، رحم و ارحام گفته شده که آنها از یک رحم خارج شده‏‌اند. یعنى ریشه‌‎ی همه یک رحم است.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، 1404ق، ص347</ref> ذو رحم یعنى صاحب قرابت و ذوى الارحام یعنى صاحبان قرابت.<ref>قرشى، على اکبر، قاموس قرآن ، 1371ش، ج3، ص68</ref> در متون دینی مشتقات دو واژه‌ی رَحِم و قرابت، مانند « ارحام»، « اولوالارحام»، « اولوالقربی»، « ذوی‌القربی»، « اقربون» حاکی از مفهوم خویشاوندی هستند.<ref>‌بستان، خانواده در اسلام، 1390ش، ص140</ref>
بر این اساس اسلام ارتباط با اقوام خویشان را به عنوان [[صله‎ رحم|صله‎ رحم]] یاد کرده که زیباترین شکل پیوند و ارتباطات انسانى است، ارتباطی که تأمین‌کننده و تکمیل‌کننده بعد عاطفى انسان است. <ref>
بر این اساس اسلام ارتباط با اقوام خویشان را به عنوان [[صله‎ رحم|صله‎ رحم]] یاد کرده که زیباترین شکل پیوند و ارتباطات انسانى است، ارتباطی که تأمین‌کننده و تکمیل‌کننده بعد عاطفى انسان است. <ref>
[https://lib.eshia.ir/10258/81/6/ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معارف اسلامی، ج81، ص 6]</ref>
[https://lib.eshia.ir/10258/81/6/ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معارف اسلامی، ج81، ص 6]</ref>
۳٬۱۱۷

ویرایش