پرش به محتوا

(بی بی) مریم: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
بی بی مریم از زنان صوفی سلسله مشایخ اواخر قرن پنجم هجری محسوب می شود. او از کودکی در زهد و ریاضت بود و از سه سالگی هیچ مردی وی را ندید! و از داشتن کنیزکان سالخورده خودداری می کرد؛ <ref>دایرۀ المعارف زن ایرانی، مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، تهران، 1382، ص231</ref>
بی بی مریم از زنان صوفی سلسله مشایخ اویسیه در اواخر قرن پنجم هجری محسوب می شود. او از کودکی در زهد و ریاضت بود و از سه سالگی هیچ مردی وی را ندید! و از داشتن کنیزکان سالخورده خودداری می کرد؛ <ref>دایرۀ المعارف زن ایرانی، مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، تهران، 1382، ص231</ref>


==خاندان==
بی بی مریم از نسل سلطان ستق بغراخان، قطب بزرگ مشایخ اویسیه بود و پدرش سلطان شهید ارسلان خان نیز از بزرگ مشایخ اویسیه بوده است.
==اوصاف وی==
صائم الدهر، قائم اللیل، عالمه، جمیله، مستوره بوده و هر شب چهارصد رکعت نماز می گزارد. <ref>رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص237-238</ref>
==کرامات نقل شده==
پدرش از او دلیل عدم پذیرش کنیزکان سال یافته را پرسید؟ او در جواب گفت: چون آن ها جهاندیده اند و عمری گذرانیده، و نیک و بد را آزموده و تفرس پیدا کرده، و مکر و حیله و فریب آموخته و حرص دنیوی بر آنها غالب گردیده، و عقل آنان به کمال رسیده؛ من صغیره و ناقص العقل هستم، مبادا که بدبختی از کثافت دنیوی آنان، دامن مرا پرکند و واسطه سازد. چون حرص بر آنان غالب است، به این فریفته شده و به من سخن آرند. چون که عقلم ناقص است وشیطان در کمین است به ناگاه بخ سخن آنها فریفته شوم، و سخن من به او رسد یا چشمم به جانب وی افتد نسبت به خدا عاصی شوم و درمیان خلق شرمسار و در پیش تو خجل و منفعل گردم، بدین خاطر است که آنها را قبول ندارم.  
پدرش از او دلیل عدم پذیرش کنیزکان سال یافته را پرسید؟ او در جواب گفت: چون آن ها جهاندیده اند و عمری گذرانیده، و نیک و بد را آزموده و تفرس پیدا کرده، و مکر و حیله و فریب آموخته و حرص دنیوی بر آنها غالب گردیده، و عقل آنان به کمال رسیده؛ من صغیره و ناقص العقل هستم، مبادا که بدبختی از کثافت دنیوی آنان، دامن مرا پرکند و واسطه سازد. چون حرص بر آنان غالب است، به این فریفته شده و به من سخن آرند. چون که عقلم ناقص است وشیطان در کمین است به ناگاه بخ سخن آنها فریفته شوم، و سخن من به او رسد یا چشمم به جانب وی افتد نسبت به خدا عاصی شوم و درمیان خلق شرمسار و در پیش تو خجل و منفعل گردم، بدین خاطر است که آنها را قبول ندارم.  
پدرش چون این سخن بشنید، بسی خوشحال و خدای تعالی را شکر بسیار کرد. آن گاه احدی را در خدمت وی نگذاشت و خودخدمت می کرد. <ref>رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص238</ref>
پدرش چون این سخن بشنید، بسی خوشحال و خدای تعالی را شکر بسیار کرد. آن گاه احدی را در خدمت وی نگذاشت و خودخدمت می کرد. <ref>رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص238</ref>
خط ۳۸: خط ۴۶:
بنا به نقل تذکره بغراخانی؛ فرشتگان، شهدا را دفن کرده پس از چندی که سلطان یوسف از شیوخ سلسله اویسیه پس از حج به آن محل رسید. روح بی بی مریم بر او ظاهر گردید و مکان استخوان های خویش را بر او بازگو کرد و سلطان یوسف برای او قبری ساخت. <ref>تذکره بغراخانی: (تذکره مشایخ اویسیه)، مؤلف ناشناخته از سده دهم، تصحیح محمدمنیر عالم، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد، 1376ش، ص488</ref>
بنا به نقل تذکره بغراخانی؛ فرشتگان، شهدا را دفن کرده پس از چندی که سلطان یوسف از شیوخ سلسله اویسیه پس از حج به آن محل رسید. روح بی بی مریم بر او ظاهر گردید و مکان استخوان های خویش را بر او بازگو کرد و سلطان یوسف برای او قبری ساخت. <ref>تذکره بغراخانی: (تذکره مشایخ اویسیه)، مؤلف ناشناخته از سده دهم، تصحیح محمدمنیر عالم، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد، 1376ش، ص488</ref>


* خاندان
 
بی بی مریم از نسل سلطان ستق بغراخان، قطب بزرگ مشایخ اویسیه بود و پدرش سلطان شهید ارسلان خان نیز از بزرگ مشایخ اویسیه بوده است.
* اوصاف وی
صائم الدهر، قائم اللیل، عالمه، جمیله، مستوره بوده و هر شب چهارصد رکعت نماز می گزارد. <ref>رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص237-238</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱٬۲۲۵

ویرایش