آنهماری شیمل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
آنهماری شیمل (به آلمانی: Annemarie Schimmel)؛ (۷ آوریل ۱۹۲۲ – ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳) محقق، مستشرق، اسلامشناس، خاورپژوه و مولویشناس مشهور آلمانی بود. | آنهماری شیمل (به آلمانی: Annemarie Schimmel)؛ (۷ آوریل ۱۹۲۲ – ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳) محقق، مستشرق، اسلامشناس، خاورپژوه و مولویشناس مشهور آلمانی بود. | ||
در هفتم آوریل ۱۹۲۲م در شهر ارفوت (Erfurt) آلمان، در | در هفتم آوریل ۱۹۲۲م در شهر ارفوت (Erfurt) آلمان، در [[خانواده]]ای پروتستان به دنیا آمد. <ref> خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۱۷ و شونبورن، ۱۳۸۵ش، ص۱۳.</ref> | ||
او از کودکی به جهان شرق و اسلام علاقهمند شد و فراگیری زبان عربی را از ۱۵ سالگی آغاز و یک جزء از قرآن را حفظ کرد. چند سال بعد زبانهای فارسی و ترکی را آموخت.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۱۸.</ref> | او از کودکی به جهان شرق و اسلام علاقهمند شد و فراگیری زبان عربی را از ۱۵ سالگی آغاز و یک جزء از قرآن را حفظ کرد. چند سال بعد زبانهای فارسی و ترکی را آموخت.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۱۸.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
آنه ماری شیمل از کودکی به عرفان و تصوف علاقه داشت و این موضوع، به اصلیترین محور پژوهشهای او تبدیل شد؛ تا جایی که خود معتقد بود که تمام زندگیاش را وقف تصوف کرده است.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۳۶.</ref> اقبال لاهوری و مولوی، دو شخصیت بسیار محبوب و تأثیرگذار بر شیمل بودند. وی از جوانی با این دو شخصیت آشنا شده بود، آثار متعددی درباره این دو شخصیت تألیف کرده و در دیگر آثارش نیز به مناسبتهای مختلف از اندیشههایشان یاد کرده است.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۳۷–۴۳</ref> | آنه ماری شیمل از کودکی به عرفان و تصوف علاقه داشت و این موضوع، به اصلیترین محور پژوهشهای او تبدیل شد؛ تا جایی که خود معتقد بود که تمام زندگیاش را وقف تصوف کرده است.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۳۶.</ref> اقبال لاهوری و مولوی، دو شخصیت بسیار محبوب و تأثیرگذار بر شیمل بودند. وی از جوانی با این دو شخصیت آشنا شده بود، آثار متعددی درباره این دو شخصیت تألیف کرده و در دیگر آثارش نیز به مناسبتهای مختلف از اندیشههایشان یاد کرده است.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۳۷–۴۳</ref> | ||
او بهعنوان تنها فرزند | او بهعنوان تنها فرزند [[خانواده]]ای متوسّط و فرهنگی، در ماه آوریل ۱۹۲۲ در شهر ارفورت آلمان بهدنیا آمد و در محیطی مملوّ از ادبیّات و شعر پرورش یافت. در ۱۵ سالگی مقطع دبیرستان را به اتمام رساند. پس از آن مدت نیم سال برای سازمان (Reichsarbeitsdienst ; RAD) به صورت داوطلبانه خدمت کرد. در پاییز ۱۹۳۹، یعنی زمانی که هفده سال داشت، تحصیلات خود را در رشتههای زبان و ادبیات عرب و علوم اسلامی دانشگاه برلین آغاز نمود. تحت تأثیر معلم خود، هانس هاینرش شِدِر و بنا به توصیهٔ او به مطالعه و تحقیق در دیوان مولانا جلال الدین بلخی روی آورد. | ||
در اکتبر سال ۱۹۴۱، کار نوشتن رسالهٔ دکترای خود را بر روی موضوع «مصر در اواخر دوران قرون وسطی» را به انتها رسانید. او در سن ۱۹ سالگی موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه برلین شد.<ref>«شخصیت و اندیشههای الهیاتی آنه ماری شیمل». دائره المعارف طهور. بایگانیشده از اصلی در ۸ دسامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲ دسامبر ۲۰۱۵</ref> | در اکتبر سال ۱۹۴۱، کار نوشتن رسالهٔ دکترای خود را بر روی موضوع «مصر در اواخر دوران قرون وسطی» را به انتها رسانید. او در سن ۱۹ سالگی موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه برلین شد.<ref>«شخصیت و اندیشههای الهیاتی آنه ماری شیمل». دائره المعارف طهور. بایگانیشده از اصلی در ۸ دسامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲ دسامبر ۲۰۱۵</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
«من تا دم مرگ این نظرات را مورد انتقاد قرار میدهم و آنها را محکوم میکنم. گروههای فشار وابسته به سلمان رشدی نمیتوانند مرا بترسانند. شخصیت پیامبر اسلام(ص) در غرب به شکل صحیح و مناسب شناخته شده نیست.» | «من تا دم مرگ این نظرات را مورد انتقاد قرار میدهم و آنها را محکوم میکنم. گروههای فشار وابسته به سلمان رشدی نمیتوانند مرا بترسانند. شخصیت پیامبر اسلام(ص) در غرب به شکل صحیح و مناسب شناخته شده نیست.» | ||
البته وی فتوای امام خمینی را در قتل سلمان رشدی قبول نداشت.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۲۹.</ref> | البته وی فتوای امام خمینی را در قتل سلمان رشدی قبول نداشت.<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۲۹.</ref> | ||
===موضعگیری علیه کتاب بدون دخترم هرگز=== | ===موضعگیری علیه کتاب [[بدون دخترم هرگز]]=== | ||
آنهماری شیمل علیه کتاب | آنهماری شیمل علیه کتاب «[[بدون دخترم هرگز]]» موضع صریح و تندی گرفت. این کتاب اثر «بتی محمودی» بود، با موضوع نقل و نقد فرهنگ ایرانی-اسلامی که با شمارگان وسیع در اروپا و آمریکا منتشر شد و تصویر موهِنی از ایران نشان میداد. آنهماری شیمل در این باره گفت: | ||
«من همواره مخالفت خود را با محتویات این کتاب اعلام کردهام... من به دلیل آشنایی و عشقم به فرهنگ و ادبیات ایران، آگاهانه با محتویات این کتاب مخالفت میورزم... متأسفانه در طول سالهای اخیر تبلیغات بیرحمانه غرب علیه شرق و اسلام اوج گرفته است. من بهعنوان یک شرقشناس، وظیفه خود میدانم که از فرهنگ شرق حمایت کنم و از حقایق، آنگونه که هست دفاع کنم.»<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۳۰.</ref> | «من همواره مخالفت خود را با محتویات این کتاب اعلام کردهام... من به دلیل آشنایی و عشقم به فرهنگ و ادبیات ایران، آگاهانه با محتویات این کتاب مخالفت میورزم... متأسفانه در طول سالهای اخیر تبلیغات بیرحمانه غرب علیه شرق و اسلام اوج گرفته است. من بهعنوان یک شرقشناس، وظیفه خود میدانم که از فرهنگ شرق حمایت کنم و از حقایق، آنگونه که هست دفاع کنم.»<ref>خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ۱۳۸۱ش، ص۳۰.</ref> | ||
===ادعیه اسلامی=== | ===ادعیه اسلامی=== | ||
آنهماری شیمل با نقل خاطرهای از تأثیرگذاری دعاهای صحیفه سجادیه بر روی فردی متعصب و کاتولیک، دعاهای صحیفه را بر مردم غرب کارساز میداند. همچنین در یکی از مصاحبههایش نقل کرده که ادعیه اسلامی را بدون نیاز به ترجمه میخواند و برخی دعاهای صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کرده است.<ref>ماهنامه پیام | آنهماری شیمل با نقل خاطرهای از تأثیرگذاری دعاهای صحیفه سجادیه بر روی فردی متعصب و کاتولیک، دعاهای صحیفه را بر مردم غرب کارساز میداند. همچنین در یکی از مصاحبههایش نقل کرده که ادعیه اسلامی را بدون نیاز به ترجمه میخواند و برخی دعاهای صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کرده است.<ref>[[ماهنامه پیام زن]]، ۱۳۸۱ش، شماره ۱۲۱.</ref> | ||
==نقد بر برداشت او از تشیع== | ==نقد بر برداشت او از تشیع== | ||
علی رغم اینکه وی از معدود مستشرقین و اسلام شناسانی محسوب می شود که جانب انصاف را مراعات کرده و در موارد متعدد به دفاع از اسلام و شخصیت های آن پرداخته (همچنان که در قضیه اهانت سلمان رشدی به مقدسات اسلامی، آن را محکوم کرد ...) و سعی خود را در ارائه درست مسائل داشته اما در مواردی نیز به جهت عدم فهم صحیح دچار لغزش و کج فهمی گردیده است. البته در میان مستشرقان، برغم تلاشها و پشتکار زیاد آنان در تحقیقاتشان، اشتباهات و فهم های نادرست را به وفور می توان یافت و علت عمده آن را نیز می توان ناشی از آشنایی آنها با اسلام، از طریق وسایط و دوری از فضای اعتقادی مسلمین و بعضا نگاه آنان به مسائل مسلمین با عینک اعتقادی و پیشفرض ها و فضای فکری مسیحی و دینی خودشان دانست. که ایشان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. | علی رغم اینکه وی از معدود مستشرقین و اسلام شناسانی محسوب می شود که جانب انصاف را مراعات کرده و در موارد متعدد به دفاع از اسلام و شخصیت های آن پرداخته (همچنان که در قضیه اهانت سلمان رشدی به مقدسات اسلامی، آن را محکوم کرد ...) و سعی خود را در ارائه درست مسائل داشته اما در مواردی نیز به جهت عدم فهم صحیح دچار لغزش و کج فهمی گردیده است. البته در میان مستشرقان، برغم تلاشها و پشتکار زیاد آنان در تحقیقاتشان، اشتباهات و فهم های نادرست را به وفور می توان یافت و علت عمده آن را نیز می توان ناشی از آشنایی آنها با اسلام، از طریق وسایط و دوری از فضای اعتقادی مسلمین و بعضا نگاه آنان به مسائل مسلمین با عینک اعتقادی و پیشفرض ها و فضای فکری مسیحی و دینی خودشان دانست. که ایشان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
*تبیین آیات خداوند، نگاهی پدیدارشناسانه به اسلام، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی؛ | *تبیین آیات خداوند، نگاهی پدیدارشناسانه به اسلام، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی؛ | ||
*من بادم و تو آتش، ترجمه دکتر فریدون بدرهای (1377)؛ | *من بادم و تو آتش، ترجمه دکتر فریدون بدرهای (1377)؛ | ||
*زن در عرفان و تصوف اسلامی. ترجمه فریده مهدوی دامغانی (1379)؛ | *[[زن در عرفان و تصوف اسلامی]]. ترجمه فریده مهدوی دامغانی (1379)؛ | ||
*محمد رسول خدا (ص)، ترجمه حسن لاهوتی[۱]؛ | *محمد رسول خدا (ص)، ترجمه حسن لاهوتی[۱]؛ | ||
*جایگاه خلفا و قضات در پایان زمامداری ممالیک؛ | *جایگاه خلفا و قضات در پایان زمامداری ممالیک؛ | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
*جهان اسلام | *جهان اسلام | ||
*آثار اسلام | *آثار اسلام | ||
*روح من زن است | *[[روح من زن است]] | ||
*تصوف، آشنایی با عرفان اسلامی | *تصوف، آشنایی با عرفان اسلامی | ||
*ترجمه قرآن به زبان آلمانی | *ترجمه قرآن به زبان آلمانی |