مری دیلی

از جنسیت دیتا

{{#invoke:Infobox|infobox}} مری دیلی( اکتبر 1928-10ژانویه2010)فيلسـوف و متألـه آمريكـايي در صـدر الهی دانان فمينيستي و در واقع به عنوان مادر اين رويكرد الهياتي شهرت دارد.وی فمنیست رادیکال است.دیلی از آن دسته فمنیستهای رادیکالی است که شرارات و خشونت ذاتی و طبیعی مردان را علت ستم دیدگی زنان می‌داند.

زندگی‌نامه

از زندگي خصوصـي مـري ديلـي اطلاعـات چنــداني در دســترس نيســت؛ وي در خــانواده‌اي كاتوليــك در نيويــورك متولــد شــد وپرورش يافت. به دليل زن بودنش نتوانست مطالعات تخصصي در رشته‌هاي مورد علاقه‌اش يعني فلسفه و الهيات را در آمريكا پي گيرد بنابراين براي تكميـل تحصـيلات خـود راهـي فرايبورگ سوئيس شد. رد و انكارهايي كه ديلي چـه در تحصـيل و چـه در تـلاش بـراي استادي دائمي كالج بوستون تجربه كرد به همراه مطالعات وي در انديشه‌هـاي آكوئينـاس ونومدرسيان، اگزيستانسياليسم دوبوار، متألهان قرن بيستم به خصوص الهيات هستي‌شناسـانة تيليش، و سفر وي به رم طي شوراي دوم واتيكان همه و همه در بسـط و تحـول عقلـي و معنوي و حتي سبك و محتواي آثار وي تاثير عميقي به جاگذاشت. با تمام سـختي‌هـا، وي موفق به اخذ سه مدرك دكترا در زمينة اديان، الهيات كتاب مقدس و فلسفه شد؛ و همچنين مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشدي را در زمينة زبان و ادبيات انگليسي دريافت كـرد.<ref>عبدالباقی، فرناز،بازخواني مفاهيم خدا و هبوط در الهيات فمينيستي مري ديلي، ص73</ref>

دیدگاه

ديلي در مقدمة كتاب فراتر از خداي پدر: به سوي آزادي زنان عنوان ميكند اين كتاب تلاشي براي خلق "الهيات جديد" دقيقاً به معناي زير سوأل بـردن پـيش‌فـرضهـاي اساسي و غيرقابل ترديد دين در بسترهاي جديدي از تجربه و آگاهي زنان، و خلق "فلسفة جديد" به معناي بررسي امكانـات بـالقوه در انقـلاب زنـان بـراي تغييـر آگـاهي بشـري و صورتهاي بيروني آن يعني بوجود آوردن انسانهاي شايسته مي‌باشد. بنابراين هدف كتاب خلق الهيات و فلسفة جديدي است كه از تجربة نيمي از انسانها، يعني زنان سخن مي‌گويد كــه همــواره بــه خــاطر ديــدگاههاي جنســيت‌نگرغالــب، در هــيچ يــك از دو حــوزه نماينده‌اي ندارند. ديلي در اين كتاب پس از نشان دادن و نقـد جنسـيت‌نگـري در زبـان وساختارهاي مردسالارانة مسيحيت و مؤلفه‌هاي اساسي آن همچون خداي پدر، گنـاه اوليـه،مسيح شناسي، كليساشناسي و رستگاري سعي دارد اين مؤلفه‌ها را از بستر مردسالارانه خـودجدا كند و تعاريف نويي، براساس تجربة آگاهانة زنان با خدايي فراتر از خداي مسـيحيت ارائـه كنـد.<ref>عبدالباقی، فرناز، بازخواني مفاهيم خدا و هبوط در الهيات فمينيستي مري ديلي، ص74</ref>

ديلي با تاكيد بر وجود كاست جنسي(caste sexual)در سراسر جهان عنوان مي‌كند كه ايـن پديده از عربستان تا سوئد يكسان است. وي توضيح مي‌دهد كه با حمل جنسيت به انسانهااز آغاز تولد، و درواقع با ايجاد شكاف و دوگانگي بين آنها، انسانها به دو كاست جنسـيتي تقسيم مي‌شوند كه طبق آن، دسترسي نابرابري به كالاها، خدمات، اعتبار و رفـاه جسـمي و روحي پيدا مي‌كنند. در اين نظام كاستي، زنان فرودست و مردان همـواره فرادسـت و برتـربوده‌اند.ديلي با صراحت عنوان مي‌كند كه ايـن نظـام كاسـتي بـدون پـذيرش و توافـق جـنس فرودست نمي‌تواند تداوم يابد، در نتيجه سيسـتم‌هـا و سـازوكارهايي وجـود دارد تـا ايـن فرودستي را براي كاست پائين-زنان- نهادينه و شرطي كند. او از الهيات، سياست، اخـلاق، روانپزشكي و روانشناسي به عنـوان سـازوكارهايي يـاد مـي‌كنـد كـه نـه تنهـا نظـامهـا وساختارهاي مردسالارانه را توليد و حمايت مي‌كنند بلكه در پيونـد دوري، ايـن نظـامهـاموجب تداوم و تقويت اين سازوكارهاي سركوبگر مـي‌شـوند.<ref>همان</ref> ديلي به تبعيت از گرايش فمينيسم راديكال خود صراحتاً اعـلام مـي‌كنـد كـه ريشـة همـة تبعيضها و تجاوزها در تبعيض جنسي است؛وی خشونت و شررات ذاتی و طبیعی مردان را علت تم دیدگی زنان میداند.

او با ارئه گزارشی از رشم ساتی(سوزاندن زن با جنازه همسر)در هندوستان بستن پای نوزادان دختر در چین ، ختنه دختران در بعضی از کشورهای آفریقایی ، شکار جادوگران در اروپا و روشها‌ی درمان بیماری های زنان در آمریکا، این موارد را نمونه هایی از خشونت مردان و کنترل و مهار زنان می‌داند.<ref>رودگر، نرگس، تاریخچه، نظریات، گرایش ها، نقد فمنیسم، ص92</ref>

از نظر دیلی مردان علاوه بر اینکه بدن های زنان را از این طرق،آزار و شکنجه می دهند، از نظر ذهنی نیز آنان را آزار می‌رسانند؛از این رو تا زمانی که زن در وضعیت پدر سالاری باقس است نه تنها امکان پیشرفت ندارد، بلکه حتی قادر به ادامه حیات هم نیست.<ref>همان</ref>

نقد

مشکل عمده گرایشهای مختلف فمنیست انحصار طلبی در علل فرودستی زنان است.وجود حالات دوصدایی در ادیان یهودی و مسیحی و پاسخگو نبودن کلیسا در مقابل شبه‌ها و تناقضات موجب بروز تفکرات اصلاح گرایانه توسط الاهی دانان فمنیسم در خلال جریان فمنیسم شد.

تاکید بیش اندازه فمنیست بر پدرسالاری به عنوان یگانه عامل سرکوب زنان و نادیده انگاشتن سایر عوامل موجب ساده انگاری واقعیات اجتماعی و برداشت غیرواقع بینانه از عوامل بهبود وضعیت زنان شده است.همچنین منتقدان با ارائه شواهد تاریخی جنبه های عمومیت پدرسالاری را زیر سوال می‌برند.<ref>رودگر، نرگس، تاریخچه، نظریات، گرایش ها، نقد فمنیسم،93</ref> اینکه همه ی مردان ستمگر و همه زنان قربانی‌اند، اینکه زنان به شیوه های یکسانی تحت ستم هستند و اینکه پدرسالاری و ستم جنسی در تمام اقوام و ملل وجود دارد دور از واقعیت است.

آثار

ازآثار وي مي‌توان به

  • كليسا و جـنس دوم 1968،
  • شناسـي بـوم زيسـت/زن اولـين، 1984
  • ناب شهوت، 1987
  • بافت شبكه‌اي ويكدري بين كهكشاني جديد انگليسي 1987
  • جوهر-تحقق آيندة كهن،1998
  • فراتر از خداي پدر: به سوي فلسفة آزادي زنان، 1973

پانویس

<references group=""></references>

منابع

  • خبرگذاری فارس
  • رودگر، نرگس،تاریخچه، نظریات،گرایش ها، نقدفمنیسم، نشر : دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، سال 94
  • ایران کتاب
  • عبدالباقيان، فرناز،بازخواني مفاهيم خدا و هبوط در الهيات فمينيستي مري ديلي،پژوهشنامة زنان، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، سال نهم، شمارة چهارم، زمستان 1397 ،71-85