جولیت میچل
جولیت میچل<ref>Juliet Mitchell..</ref>
زندگینامه
آثار میچل
- خواهران و برادران، سکس و خشونت، ۲۰۰۳.
- مردان دیوانه و مدوسا: اصلاح هیستری، ۲۰۰۱.
- چه کسی از فمینیسم میترسد؟، ۱۹۹۷.
- سکسوالیته زنانه، ژاک لاکان و اکول فرویدین، ۱۹۸۵.
- موقعیت زنان یا جایگاه طبقاتی زنان، ۱۹۷۱.
نگاهی به بیرون از ژرفا؛ بازنگری جایگاه اجتماعی زن؛ مترجم: منیژه نجمعراقی؛ انتشارات خوب.
دیدگاهها
ميچل، روانكاوي انگليسي است كه در كتاب جايگاه طبقاتي زن (1971) و نوشتههاي بعدياش فمينيسم راديكال را به ماترياليسم تاريخي پيوند زد.<ref>مگي هام و سارا گمبل؛ فرهنگ نظريههاي فمينيستي؛ ترجمة فیروزه مهاجر و دیگران؛ ص 282.</ref> او نيز مانند هارتمنقائل به نظام دوگانه بود؛ اما برخلاف او، ريشة پدرسالاري را صرفاً در شرايط مادي (كنترل مردان بر كار زنان) جستجو نميكرد، بلكه به ابعاد روانكاوانه و فرهنگي آن نيز توجه داشت.<ref>ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمهای بر ايدئولوژيهاي سياسي؛ ترجمة م. قائد؛ ص 376.</ref>
به اعتقاد ميچل برخي از جنبههاي حيات زنان در خانواده، اقتصادياند؛ يعني نتيجة تغييرات به وجود آمده در شيوة توليد هستند؛ برخي ديگر، خصلت زيستي ـ اجتماعي دارند؛ يعني نتيجة تأثير متقابل زيستشناختي زنان و محيط اجتماعياند؛ در عين حال، بعضي هم داراي ماهيت ايدئولوژيكاند؛ يعني نتيجة انديشههايي هستند كه جامعه در مورد چگونگي ارتباط زنان با مردان پذيرفته است.<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 58، بهنقل از: Rosemarie Tong, Feminist Thought, p. 160-175.</ref>
او به توضيح نقش خانواده در ايجاد نقشهاي زنانه و مردانه و اعطاي ارزش بيشتر به نقشهاي مردانه ميپردازد. ميچل با رد مبناي زيستشناختي براي پدرسالاري، آن را نظامي ساختة اجتماع ميدانست كه ميتوان آن را تغيير داد. او با ارائة تحليلي روانكاوانه مدعي شد زنان در خانواده از نظر رواني نيز تحت ستماند؛ لذا انقلابي روانيـ فرهنگي به رهبري زنان را براي از ميان بردن پدرسالاري ضروري ميدانست.<ref>ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمهای بر ايدئولوژيهاي سياسي؛ ترجمة م. قائد؛ ص 376ـ377.</ref>
نقد دیدگاههای میچل
ازآنجاكه فمينيسم سوسيال، تركيبي از دو گرايش فمينيسم راديكال و فمينيسم ماركسيستي محسوب ميشود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايشهاي ياد شده برخوردار است؛ بهويژه از جهت فروكاستن مسئلة زنان به مسئلة كارگران و پذيرش چارچوب تحليلي ماركسيسم.<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 59.</ref>