جان استوارت میل
{{#invoke:Infobox|infobox}} جان استوارت میل<ref>John Stuart Mill</ref>، فیلسوف سکولار بریتانیایی، نویسنده، فعال سیاسی
جان استوارت میل،یکی از فیلسوفان سکولار سدهٔ نوزدهم بود. میل گذشته از آن که نویسنده بود و در زمینه منطق، شناختشناسی، اخلاق و اقتصاد قلم میزد، در عرصهٔ سیاست نیز فعال بود. جان استوارت میل یكی از مشهورترین شاگردان جرمی بنتام است.
میل دورهای دراز کارمند کمپانی هند شرقی بود و چندی هم رئیس آن شد. در دهه ۱۸۶۰ (میلادی) او نمایندهٔ مجلس عوام در پارلمان بریتانیا شد و به دفاع از سیاست لیبرال در مسائل قانونگذاری و آموزش همت نهاد. نوشتههای سیاسی میل درباره مسائل مربوط به حقوق و آزادی سیاسی، حکومت پارلمانی و جایگاه زنان در جامعه بودهاست. میل در شناختشناسی قائل به تجربهگرایی و در فلسفه ی اخلاق فایدهگرا بود. مکتبی که بنیانگذارانش جرمی بنتام و پدرش جیمز میل بودند.
او اعتقاد به همجنسگرایی و زندگی کمونی داشت و بیان می کرد باید در خانوادههای گسترده و شبیه کمون زندگی کرد تا بعد از طلاق بچه ها دچار مشکل نشوند. مواجهه عملی استوارت میل با زنان با اندیشههای لیبرالیستی او فاصله زیادی دارد.
زندگینامه
جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانوادهای متوسط و شاید هم از لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش جیمز میل فرزند یک کفاش روستایی در اسکاتلند بود. پدرش هرگز او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش تربیت کند. پدر وی، جیمز میل (1773 ـ 1836)، نیز از دوستان نزدیك و شاگردان بنتام بود.<ref> لین و لنكستر، خداوندان اندیشه سیاسی،ترجمة علی رامین، ج3، قسمت اول، ص115</ref> <ref>كاپلستون، تاریخ فلسفه، ج8، (از بنتام تا راسل)،ترجمة بهاء الدین خرمشاهی، ص33</ref> رابطه خاص جیمز میل و بنتام موجب شده بود كه استوارت میل از همان دوران كودكی با بنتام آشنایی داشته باشد و از این رو مطالعات فلسفی خود را با مطالعة اثری از جرمی بنتام آغاز نماید.<ref> كالینسون،دایانه، پنجاه فیلسوف بزرگ، ترجمة محمد رفیعی مهر آبادی، ص241 ـ 242</ref> وی نیز، مانند پدر خود كه تا آخرین نفس از آیین بنتام با شدت و جدیت تمام دفاع كرد، در ابتدا بر اساس تعلیم و تربیت خانوادگیاش از نظریه سودگرایانه بنتامی دفاع میكرد و از طریق سخنرانیها، نگارش مقالات و كتابها، نامهها و امثال آن نقش فعالی را در تبلیغ و ترویج اصول «سودگرایی» بنتامی بر عهده داشت.<ref> لین و لنكستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمة علی رامین، ج3، قسمت اول، ص119</ref>
میل در سال ۱۸۲۳ موقعی که ۱۷ ساله بود، با استفاده از نفوذ پدر، شغلی در کمپانی هند شرقی پیدا کرد و این شغل را تا سال ۱۸۵۶ بهعهده داشت. در همان سالها ترفیع مقام پیدا کرد و به ریاست ادارهی اسناد و مراسلات کمپانی هند شرقی منصوب گردید.<ref>میل، جان استوارت، رسالهای در آزادی، ۱۳۴۹، ص۱۲</ref>
جان برای مدت کوتاهی عملا وارد سیاست شد و از سال ۱۸۶۶ تا ۱۸۶۸ نماینده رادیکال مجلس عوام بود. میل در پایان عمرش در ویلای خود به مطالعه، نگارش و پرورش گل و گیاه سرگرم بود؛ که در ۸ می۱۸۷۳ درگذشت.<ref>رامین، علی، تاملاتی در حکومت انتخابی،۱۳۶۹، ص۲۰ </ref>
در اوایل سال ۱۸۳۰، میل با شخصی که پس از پدرش بیشترین تأثیر را بر او داشت، ملاقات کرد: هریت تیلور، زن متأهل بیست و دو ساله در آن زمان عاشق میل، که دو سال از او بزرگتر بود، شد؛ آنها پس از 21 سال رابطهی خارج از ازدواج در سال ۱۸۵۱، پس از گذشت دو سال از مرگ همسر هریت تیلور، با یکدیگر ازدواج کردند. رابطهای غیر عرفی که به طور مرتب یکدیگر را میدیدند و آخر هفته ها را با هم میگذراندند. هریت به عنوان یک «روشنفکر چپ رادیکال»، مدافعی برای حقوق زنان بود و تأثیرات تعیینکنندهای در افکار و آثار میل داشت .<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی؛ 1393؛ ص39</ref>
میل در كتاب انقياد زنان<ref>The Subjection of Woman.</ref>(1869) به دفاع از حقوق زنان پرداخت. او كه پیرو فايدهگرايي ليبرالي بود و به اصل بيشترين منفعت براي بيشترين افراد ميانديشيد، عقيده داشت: «چنانچه روابط بين مردان و زنان بر مبناي مساوات قرار گيرد، استعدادهاي بيشتري در دسترس خواهد بود و پيشرفت معنوي سريعتر حاصل خواهد شد؛ در نتيجه مجموع نيكبختي بشر فزوني خواهد گرفت».<ref>ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمهای بر ايدئولوژيهاي سياسي؛ ترجمة م. قائد؛ ص 359.</ref>
ميل نيز مانند مری ولستون كرافت با رد تفكيك جنسيتي نقشها مينويسد: «آنچه امروز به نام طبيعت زن نام برده ميشود يك چيز كاملاً ساختگي است».ميل از مبارزان كسب حقرأي و طرفداران بهرهمندي زنان از فرصتهاي برابر آموزشي و شغلي بود.<ref>سوزان آليس واتكينز و دیگران؛ فمينيسم، قدم اول؛ ترجمة زیبا جلالی نائینی؛ ص 63.</ref>
برنامه اقتصادی میل
مفهومی که استوارت میل برای اقتصاد قائل است، بهمراتب وسیعتر از مفهومی است که ریکاردو داشت. از این لحاظ میتوان گفت که اندیشههای او به آدام اسمیت (۱۷۹۰-۱۷۲۳) نزدیکتر است. استوارت میل بهمانند اسمیت و ریکاردو قوانین اقتصادی را مثل قوانین طبیعی لایتغیر میداند و معتقد است؛ که در همهجا صادق است. برنامهای که استوارت میل پیشنهاد میکند بر ۳ محور است:
- لغو سیستم مزدبگیری
- ضبط رانت ارضی
- محدود کردن حقوق وراثت
او قوانین تولید، قوانین مربوط به پول، تجارت خارجی و... را کاملا قبول میکند؛ ولی در مورد قوانین مربوط به تقسیم ثروت، اصول فردیّت و رقابت را با اصول سوسیالیسم تلفیق میکند.<ref>قدیری اصل، باقر، سیراندیشههای اقتصادی، ۱۳۶۴، ص۱۰۳-۱۰۵</ref>
استوارت میل در زمره اقتصاددانان "حلقهگذار" است؛ اقتصاددان حلقهگذار به کسانی گفته میشود که تاثیر اندیشهی آنها بین دوره اقتصاد سنّتی (کلاسیک) و اقتصاد مدرن اواخر قرن ۱۹ قرار داشته باشد. این نگرش میل، باعث شد پس از ظهور مکتب نهاییگرایان، اقتصاد کلاسیک دو مسیر جداگانه پیدا کند؛ گروهی که طرفدار اندیشه ریکاردو بودند، منش اقتصادی سوسیالیستی و نسبتا کلانی را دنبال کردند و گروه دیگر که منتقدان وی بودند، شاخهی نئوکلاسیک و اقتصاد خرد را تکامل بخشیدند. جالب آنکه هم چپگرایان (سوسیالیستها) و هم راستگرایان (نئوکلاسیکها)، میل را به پیروی از نوعی منش التقاطگرایانه در عقاعد و روشهای اقتصادی متهم میکنند.<ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولاتاندیشه اقتصادی، ۱۳۸۳،ص۲۷۵ </ref> بههمین دلیل اندیشههای وی را بین لیبرالیسم کلاسیک و جنبش فکری، معارض ذکر میکنند.میل آخرین اقتصاددان برجسته مکتب کلاسیک است.<ref>همان</ref>
دیدگاه
استوارت میل جزء اقتصاددانان کلاسیک است؛ که افکارش همزمان با اوج تثبیت پایههای نظامهای سرمایهداری بهبار نشست. او دانشمدی چندبعدی است؛ که در زمینههای منطق، فلسفه، اقتصاد، سیاست و... نظریهپردازی کرده است.
توزیع ثروت
میل در قسمت دوم کتاب "اصول اقتصاد سیاسی" توجه خود را به توزیع ثروت معطوف کرده و میگوید: قوانین و شرایط تولید ثروت از نظر طبیعی قوانین مطلقی هستند که هیچگونه ضابطه اختیاری در آن وجود ندارد؛ ولی در مورد توزیع ثروت، وضع به این منوال نیست؛ زیرا قوانین توزیع، با نهادهای اجتماعی سر و کار دارد. انسان بهطور فردی یا اجتماعی، میتواند هرطور که مایل باشد، قوانین توزیع ثروت را تغییر دهد. طرح این قوانین و تفکیک آنها از یکدیگر از نظر خود میل، مهمترین کمک علمی او به علوم اقتصادی است. لذا از نظر او، قوانین اقتصادی دو نوعند: نوع اول مربوط به تولید است؛ که مانند قوانین طبیعی ثابت و مطلقاند. نوع دوم مربوط به توزیع است؛ که این قوانین نسبی بوده و با تغییرات در نهادهای اجتماعی، قابل تغییر میباشد.
محدود کردن حقوق توارث
میل معتقد است که هر فرد باید از آغاز حیات، خود را آزادانه پرورش دهد؛ تا بتواند در زندگی با دیگران رقابت کند. بههمین دلیل، حق الارث منافی اصالت فرد است؛ زیرا اشخاص ممکن است، از این طریق، تلاش لازم را بهمنظور رقابت با سایر افراد جامعه از دست بدهند. از اینرو، میل پیشنهاد میکند که با ایجاد محدودیتهایی در مورد حق ارث (مانند افزایش مالیات بر ارث) از ایجاد تمرکز ثروت جلوگیری شود.
مساله دستمزد
میل معتقد است که چون سرمایهداران با دستمزد زندگی نمیکنند، بهتر است از خرید کالاهای لوکس و تجمّلی بکاهند و بهجای آن، به سرمایهگذاریهای جدید بپردازند. با این عمل، نرخ بیکاری کاهش یافته و دستمزدها تدریجا افزایش مییابد و کارگران از نظر مادی از وضعیّت بهتری برخوردار خواهند شد.
نظریه ارزش مبادله
او نظریه ارزش مبادله را با تقسیم کالاها به سه طبقه مشخص میکند؛
- کالاهایی که عرضه آنها ثابت است؛
- کالاهایی که عرضه آنها با هزینه ثابت بهمیزان نامحدود قابل تولید است. این نوع کالاها مربوط به تولیدات صنعتی است. میل قانون بازدهی نزولی را در تولید این کالاها صادق نمیداند.
- کالاهایی که مقدار تولید آنها با هزینه بیشتر، قابل افزایش است. این کالاها مربوط به تولیدات کشاورزی است و قانون بازدهی نزولی در آن، صادق است. بههمین دلیل، وی، عرضه این کالاها را نسبت به قیمت، با شیب مثبت ترسیم میکند.
نظریه بازرگانی و تقاضای متقابل
میل معتقد است که رابطه مبادله واقعی پایاپای، علاوه بر هزینهها، به الگوی تقاضای دو کشور (قدرت نسبی) نیز بستگی دارد. بنابراین میل، اوّلین عالم اقتصادی است، که مسئله تقاضا را در تغییر نرخ مبادله مورد توجه قرار میدهد. نرخ مبادله واقعی بینالمللی، طبق "نظریه تقاضای متقابل" میل، به قدرت نسبی تقاضای دو کشور بستگی دارد. میل در این مورد مینویسد: هنگامی که دو کشور باهم در تجارت بینالمللی قرار گرفته و دو کالا را باهم مبادله میکنند، ارزش مبادله یا قیمت این دو کالا نسبت به یکدیگر بستگی به وضعیت تقاضای متقابل دارد.<ref>تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۱۴۲، تهران ۱۳۷۲ چاپ اول، تهران، نی.</ref>
نظریه آزادی فردی
او با اتکا به منافع افراد تضاد منابع شخصی را با یکدیگر صوری میداند و معتقد است که در وراء آنها هماهنگی واقعی وجود دارد. در نتیجه رقابت آزاد، بهترین راه برای تحقق منافع فرد و اجتماع است. میل ضمن مخالفت با محدود کردن آزادیهای فردی، در رساله "درباره آزادی" سه دلیل برای مخالفت با مداخله دولت در اقتصاد ارائه میکند:
- در صورتی که کارها به افراد واگذار شود، به بهترین وجه انجام میگیرد؛
- با انجام امور بهوسیله افراد، راه آنان برای بهکارگیری قدرت ابداع و ابتکار خویش باز میشود؛
- از زیان عظیم و روزافزون غیر ضروری قدرت حکومت جلوگیری میشود.<ref>نمازی، حسین، نظامهای اقتصادی، ص۶۶، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم.</ref>
شعار "بگذار بشود" نیز مورد تایید استوارت میل است. در این زمینه میگوید: «طرفداران آن، نوزده بار از بیست بار، به حقیقت نزدیکتر از کسانی هستند که آن را انکار میکنند.»
سرمایه
مراد او از سرمایه، «ذخیرهای است که از حاصل کار گذشته به یک فعالیّت مولّد ثروت اختصاص یافته است.» بنابراین پسانداز، موقعی که متوجه امور تولید گردد، جنبه سرمایه بهخود میگیرد. استفاده یا عدم استفاده از این پسانداز در راه تولید، که در اختیار انسان است، شرط اصلی ترقّی بهشمار میرود. در این زمینه چهار اصل راعنوان کرده است:
- سرمایه، مولّد پسانداز است.
- سرمایه، خواه ناخواه بهمصرف میرسد.
- افزایش تقاضای محصولات، ملازم با افزایش تقاضای کار نیست.
- توسعه صنایع، با امکانات سرمایهای است.
<ref>لوئی، بدن، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۱۱۶، هوشنگ نهاوندی، چاپخانه، تهران، بهمن، ۱۹۴۹.</ref>
عدالت
بهعقیده میل عدالت حکم میکند که انسان از آغاز حیات بهطور مساوی از مواهب طبیعت برخودار باشد و هرکس با امکاناتی که خود، بهدست میآورد، در صحنه رقابت زندگی، شخصیت خود را پرورش دهد. استوارت میل در مورد عدالت چنین میگوید: شاخصترین مورد بیعدالتی، ... موارد تهاجم نابهجا یا موارد نابجای اعمال قدرت برافراد است. مورد بعدی بیعدالتی، شامل دور نگهداشتن نابهجای فرد از خیری است؛ که قسمت اوست. در هر دو مورد، صدمهای به فرد وارد میآید؛ که میتواند بهشکل رنج، عذاب مستقیم و محروم کردن از خیر طبیعی یا اجتماعی که آن را دلیل معقولی برای بهرهمندی از آن میداند، بروز کند. میل در نهایت در جمعبندی نتیجه میگیرد که "عدالت" نامی است برای اقتضائات اخلاقی معیّن که اگر جمعا در نظر گرفته شود، در مقیاس فائده اجتماعی، در رده بالاتری از بقیه قرار میگیرند. استوارت میل در اینجا علاقهی فرد به خودمختاری و امنیت را بهعنوان حیاتیترین منافع او مشخص میکند.<ref>کری، جان، فلسفه سیاسی، ص۱۰۵، خشایار دیهمی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹، چاپ اول.</ref>
قانون نفع شخصی
این قانون امروزه بهنام "اصل کامجویی" یا "لذتطلبی" معروف شدهاست. از نظر این قانون، هر فرد، طبعا در جستجوی خیر و یا به اصطلاح اقتصادی در طلب ثروت، و گریزان از شر و یا بهاصطلاح از کار و کوشش است. این نظام روحی روانی آدم است.<ref>ژید، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۵۶۸، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، جلد اول.</ref> به طور كلی، میتوان گفت همه مكاتب لذتگرا گزارههای زیر را قبول دارند:
- سعادت همان لذت یا خوشایندی است. همة لذتگرایان بر این عقیدهاند كه سعادت چیزی جز لذت و برخورداری هر چه بیشتر از لذت نیست.
- همه لذتها ذاتاً خوبند یا هر چیزی كه به خودی خود، خوشایند باشد، به خودی خود، خوب است. البته ممكن است لذتگرا جایز بداند كه برخی لذتها از نظر اخلاقی بد یا نادرست باشند یا این كه به سبب نتایج حاصل از آنها، بد باشند.
- تنها لذتها ذاتاً خوبند، و هیچ چیز دیگری جز لذت دارای ارزش ذاتی نیست؛ هر چیزی كه ذاتاً خوب باشد، ذاتاً لذتبخش است. البته لذتگرا ممكن است تجویز كند كه چیزهای دیگر، حتی دردها، به عنوان وسیله وصول به لذت، ارزشمند باشند؛ اما ارزش آنها ارزشی عرضی، ابزاری و غیری خواهد بود.
- لذت و خوشایندی ملاك و معیار خوبی ذاتی است.
همه لذتگرایان این چهار قضیه را میپذیرند.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛ ص 109.</ref> استوات میل دیدگاه خاصی در منافع شخصی دارد و آن اینکه افزایش منابع و لذتهای فردی، از راه افزایش منابع و لذتهای دیگران نیز قابل دستیابی است. نظریه "مطلوبیت اجتماعگرایانه (بیشترین خیر و شادی برای بیشترین افراد جامعه) " او، در واقع نوعی تجدید نظر در اندیشه (لسفری) است؛ که نارساییهای اندیشه لسفری را گوشزد میکند.
عقلانیت و اصالت فرد
دو نقطه نظر استوارت میل، مقوله عقلانیت و بحث اصالت انسان است. او برخی از فروض اساسی مطلوبیتگرایان را رد کرده و تصریح میکند که عقلانیّت را نمیتوان تماما به منفعت شخصی و جستجو برای حداکثر لذت تحویل برد. به تعبیر جان استوارت میل، یکی از بزرگ ترین منادیان فردگرایی، «افراد انسانی هنگامی که گرد هم می آیند، به ماده تازهای مبدل نمی شوند.<ref>کار، ای.اچ، تاریخ چیست؟، حسن کامشاد، تهران، شرکت سهامی انتشار، بی تا؛ ص46.</ref> انسانها درجامعه هیچ صفت و خاصیتی ندارند، جز آنهایی که از قوانین طبیعت فرد آدمی ناشی میشوند.<ref>باتومور، تی.بی، جامعه شناسی، سیدحسن منصور و سیدحسن حسینی کلجاهی تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی،1357ش؛ ص46.</ref>
سودگرایی قاعدهنگر
استوارت میل در كتاب سودگرایی در تعریف و تبیین اصل سود میگوید: «عقیدهای كه فایدهمندی یا اصل بیشترین خوشی را به عنوان شالوده اخلاقیات میپذیرد از این قرار است كه اعمال انسان تا آنجا درست و شایسته است كه در جهت افزایش خوشی باشد، و آنجا ناشایسته و نادرست است كه در جهت كاهش خوشی باشد. مراد از خوشی، لذت و فقدان رنج است، و مراد از ناخوشی، درد و فقدان لذت است.»<ref>سودگرایی ص 9 ـ 10. </ref> یعنی درستی یا نادرستی افعال انسانی بر اساس میزان تأثیری كه در افزایش سود عمومی دارند، اندازهگیری میشود.
وی در كتاب سودگرایی میگوید: هرچند فقط در اوضاع و احوال بسیار ناقص جهان است كه هر كس باید با فداكاری مطلق در مورد خوشبختی خود، به خوشبختی دیگران یاری رساند، با این همه تا زمانی كه در آن وضع ناقص قرار داریم، من با اعتقاد كامل اظهار میكنم كه آمادگی برای یك چنین فداكاری بزرگترین فضیلتی است كه میتواند در آدمی وجود داشته باشد.<ref>خداوندان اندیشه سیاسی، لین و. لنكستر، ترجمة علی رامین، ج3، قسمت اول، ص134.</ref> میل در مواجهه با این اعتراض كه در بسیاری از موارد با قطع و یقین نمیتوان تعیین كرد كه كدام یك از گزینههای متعددی كه در پیش رو داریم، بیشترین سعادت را برای بیشترین افراد به بار میآورد، اظهار میدارد كه سودگرایی فقط همین اندازه بیان میكند كه در مواردی كه امكان این نحوه تصمیمگیری درباره نتایج وجود دارد، باید اصل سود را به عنوان یك معیار مورد استفاده قرار داد. اما همچنان كه برخی از فیلسوفان اخلاق متذكر شدهاند این پاسخ با مبنای او، كه سود اكثری را یگانه معیار ارزشمندی احكام اخلاقی میداند، تهافت آشكار دارد؛ زیرا او ناچار شدهاست، افزون بر سود اكثری، معیارهای ارزشی دیگری را نیز تلویحاً بپذیرد.<ref>تاریخچة فلسفه اخلاق، اَلِسدر مكاینتایر، ترجمة انشاء الله رحمتی، ص470.</ref>
نقد دیدگاه
نقد عقلانیت در دیگاه میل
باید میان دو نوع عقلانیت فرق بگذاریم:
یک عقلانیت معطوف به ارزش داریم و یک عقلانیت مبتنی بر هدف.
عقلانیت معطوف به ارزش یعنی انسان برای یک ارزشی تلاش میکند و میجنگد. حالا این ارزش میتواند متفاوت باشد. ماکس وبر میگوید دوران مدرن پایان این دوره و آغاز دوره دیگری است که عقلانیت در آن مبتنی بر هدف است. در این عقلانیت، عقل ابزارهای مختلف را به کار میگیرد تا به آن هدف برسد.<ref>قائمی نیا، علیرضا؛ چیستی عقلانیت؛ مجله : ذهن 1383 شماره 17.</ref>
ممکن است کسی بگوید در عقلانیت معطوف به ارزش هم افراد ابزارهای عقلانی متعددی را به کار میبردند تا به ارزشها برسند. فرق این است که در اینجا غایت دنیوی مورد توجه است و عقل در خدمت این غایت است. هر چه هست محاسبه سود و زیان است و ارزشها جایی ندارند.
عقلانیت پشت مدرنیته غربی کاملاً ابزاری است و غایت آن کاملاً دنیوی و افزایش سود و سرمایه است. یک وقت شما کار اقتصادی را ارزش تلقی میکنید. «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه».<ref>پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : آن که خانواده خویش را از حلال روزى مى دهد ، مانند مجاهدِ در راه خدا است . من لا یحضره الفقیه : ۳ / ۱۶۸ / ۳۶۳۱٫.</ref> در عقلانیت مدرن غایت نهایی افزایش سود و درآمد و رفاه جسمانی است. این عقلانیت محاسبهگر و تهی از ارزش که هیچ سودایی غیر از رسیدن به سود ندارد در معماری به صورت انبوهسازی و کم کردن هزینهها و سرعت در ساخت خودش را نشان میدهد. زیمل روح مدرنیته را در پول توضیح میدهد. مهمترین ویژگی این نگاه، ابزاری کردن همه چیز است و همه رابطهها و ارزشها بر این مبنا قرار میگیرد و عواطف انسانی به حاشیه میرود.
عقل، همه چیز را خیلی خشک و کاسبکارانه میسنجد. حتی سلام کردن آدمها به هم مبتنی بر این میشود که ببینند آیا برایشان سودی دارد یا خیر. آرتور میلر در داستان «مرگ فروشنده» به زیبایی این نکته را نشان میدهد. این سیستم کارآمد هست و انسجام دارد، اما غایت آن دنیوی است و نه متعالی و Spiritual. بلایی بر سر انسان میآید که انسان تبدیل به ابژه میشود. شکی نیست که مدرنیته در این پروژه خود موفق است.
مدرنیته به یک پروژه ناقص و ناتمام و غیرانسانی تعبیر شده است که نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. نمیگوییم این پروژه را بهکل کنار بگذاریم، بلکه چون ما انسان هستیم ارتباطات ما در این شبکه باید بهطور کامل برقرار شود و انسان تکساحتی دچار تنهایی میشود. ارتباطی که انسان در سنت با دیگران داشته کیفی بوده است. شاید تنهایی کوتاهمدت یا مکانی و غربت بوده است، اما این پدیدهای که برای انسان مدرن اتفاق افتاده مانند یک آوار بر سر او خراب شده است. ابژه شدن انسان یعنی شیء شدن که روح پول و ماشین است و خود ما را هم شیء میکند.
نقد آزادی از دیدگاه میل
در نقد آزادی، طبق دیدگاه میل، یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به مطلق انگاری این اصل دعوت میکند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> درحالیکه، با اینکه انسان به لحاظ تکوینی آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزشهای اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی به شمار میروند. از طرفی در مبانی ارزششناسی دینی ارزشها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات میباشند؛ لذا فرد با رعایت آنها در مسیر سعادت واقعی قرار میگیرد. پس نمیتوان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آنها، در حوزه ارزششناسی دینی تاثیری واقعی میباشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانشهای فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛ ص 122.</ref>
نقد لذتطلبی و سودگرایی
یكی از مهمترین اشكالات لذتطلبی نقص در مبنای معرفتشناختی آن است. این سخن كه «ما فقط به احساسهای خود میتوانیم اطمینان داشته باشیم» و یا «تنها احساسهای ما به ما معرفت یقینی میدهند»، حاكی از نوعی حسگرایی افراطی است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛ ص 124.</ref> غفلت از پیامدها، مخالفت با فهم متعارف از اخلاق، نادیده گرفتن لذتهای اخروی، تكیه بر غرایز و نادیده گرفتن سایر ابعاد وجودی انسان، عدم ارائة راه حل برای موارد متزاحم و نادیده گرفتن كیفیت لذات، از دیگر انتقاداتی است که به تفکر لذتگرایی وارد است.
در نقد سودگرایی جان استوارت میل باید بیان شود که علاوه بر نقدی که به استدلالی است كه او برای اثبات مدعای خود اقامه كردهاست، پیامدهای نامناسبی در پی دارد و پذیرش این معیار به عنوان معیار ارزش اخلاقی، مستلزم آن است كه بسیاری از اموری را كه زشتی و قبح آنها مورد اتفاق همگان است، صرفاً به این دلیل كه بیشترین سود را برای بیشترین تعداد مردم به ارمغان میآورند، دارای ارزش مثبت بدانیم.<ref>تاریخچة فلسفه اخلاق، اَلِسدر مكاینتایر، ترجمة انشاء الله رحمتی، ص473.</ref>
جان استوارت میل در کلام رهبری
«آزادی اجتماعی» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه میشود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به لیبرالیسم قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «کانت» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفتهاند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفتههای فلاسفهی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسألهی «آزادی» شاهد میآورند: فلانکس اینطور گفته است، فلان کس آنطور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را میآورند؛ اما بعضی فیلسوفنماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را میآورند، ولی اسمش را نمیآورند؛ به نام خودشان میگویند! اینها هم تقلّب میکنند، لیکن باز هم به اینکه این فکر به وجود آید که تفکّر آزادی و مفهوم آزادی اجتماعی، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک میکنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref>
آثار میل
- انقیاد زنان؛ با توجه به اینکه جان استوارت میل، بیست و یک سال با هریت تیلور در رابطه ی نامشروع بوده و هر دو با هم مقالاتی را نوشتند، اصحاب نظر عموما بر این عقیده اند که مقالات اولیه در باب ازدواج و طلاق ایده ی مشترکشان، مولف کتاب اعطای حق رأی به زنان، هریت تیلور و مولف کتاب انقیاد زنان، جان استوارت میل است.
- اصول اقتصاد سیاسی؛ این کتاب، اصلیترین کتاب درسی، قبل از انتشار کتاب "اصول علم اقتصاد" مارشال بود.
- رسالهای در منطق؛ که مشهورترین آثار او محسوب میشود.<ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولاتاندیشه اقتصادی، ص۲۷۲، مفید، ازمونی مجدد، ۱۳۸۳، چاپ اول.</ref>
- رسالهای در آزادی؛ که با همکاری هریت تیلور تصنیف نمود و در مبحث توزیع ثروت، بدون آنکه مطلب جدیدی را واقعا ارائه دهد، عقاید ریکاردو را توجیه کرد. <ref>قدیری، اصل باقر، سیراندیشههای اقتصادی، ص۱۰۴، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴.</ref>
- حکومت انتخابی مفصلترین و منظمترین رسالهی جان استوارت میل در فلسفهی سیاسی است که هدف از نگارشش بازنمایاندن نتیجهی تفکرات وی در باب برترین ساختار حکومت دموکراتیک، بحث دربارهی نظریهی عمومی حکومت و نهادهای دموکراتیک و نیز بازتاباندن پروردهترین نگرشهای او بر مسائل بنیادین سیاست در عصر خویش است.میل ضمن آنکه هشدار همهی صاحبنظران سیاسی در باب مخاطرات نهفته در راه دموکراسی را بهدقت از نظر میگذراند و همهی مسائل رویاروی نهادهای دموکراتیک را در معرض اعتنایی بایسته قرار میدهد، حکومت انتخابی یا در حقیقت دموکراسی غیرمستقیم را برترین نوع حکومت میشمارد. در تشریح نوع حکومت مطلوب خویش، ابتدا با جان لاک همداستان میشود که تحقق دموکراسی جز از راه نافذبودن رأی اکثریت امکانپذیر نیست، ولی به تأکید میگوید که رأی اکثریت فقط شرط لازم است نه شرط کافی. مجلس قانونگذاری که مهمترین رکن دموکراسی در هر کشور است هنگامی اصالت دارد که در آن هم اکثریت و هم اقلیت نمایندگان خود را داشته باشند.یک اقلیت فرهیخته همینقدر که فرصت ابراز نظرات خود را داشته باشد، بهترین عامل فراکشیدن سطح معنوی نمایندگان اکثریت و برترین وسیلهی تعدیل تندرویها و تخفیف هیجانات سیاسی خواهد بود.
- تاملاتی در حکومت انتخاباتی؛ که مفصلترین رساله میل در فلسفه سیاسی است. او در ساختار کلی دموکراسی مطلوب خویش، بر مقوله مهم مشارکت فعّال هرچه بیشتر مردم در امور سیاسی و اجتماعی و دموکراتیک بودن نهادهای انتخابی در سطوح مختلف، تاکید میکند.اصالت فایده (Utilitarianism)، انقیاد زنان، اتوبیوگرافی، اندیشههایی در اصلاح پارلمان، بررسی فلسفه سر ویلیام هامیلتون، آگوست کنت و پوزیتیوسم و... از اصلیترین کتابهای وی محسوب میشوند.<ref>رامین، علی، تاملاتی در حکومت انتخابی، ص۲۳، تهران، نی، ۱۳۶۹، چاپ اول.</ref>
- ملاحظاتی در باب شعر و انواع آن؛ مترجم: محمدهادی حاجیبیگلو؛ نشر شبخیز.
- زندگینامه خودنوشت جان استوارت میل؛ مترجم: فریبرز مجیدی؛ انتشارات مازیار.
- فایدهگرایی؛ مترجم مرتضی مردیها؛ نشر نی. فایدهگرایی نظریهای است دربارهی مبانی اخلاق، اما از آن فراتر میرود و حوزههایی چون فلسفهی سیاست و حقوق را نیز دربرمیگیرد. این متاتئوری، که در پی تبیین عام رفتارهای بشری، و نیز تعیین معیار کردار درست بوده، داوریهای متعارضی را برانگیخته است: بسیاری ممکن است آن را به بداهت درست بینگارند، اما کم هم نبودهاند بزرگانی که آن را نه فقط آشکارا غلط، بلکه خطرناک و خسارتخیز دانستهاند. جان استوارت میل، برجستهترین مدافع فایدهگرایی، در این کتاب میکوشد مخاطب را نسبت به راستی و درستی و کارسازی این نظریه متقاعد کند.
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانشهای فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛
- حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛
- قائمی نیا، علیرضا؛ چیستی عقلانیت؛ مجله : ذهن 1383 شماره 17؛
- تاریخچة فلسفه اخلاق، اَلِسدر مكاینتایر، ترجمة انشاء الله رحمتی، نشر حکمت، 1396، تهران؛چاپ سوم
- باتومور، تی.بی، جامعه شناسی، سیدحسن منصور و سیدحسن حسینی کلجاهی تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی،1357ش؛
- کار، ای.اچ، تاریخ چیست؟، مترجم:حسن کامشاد، تهران، شرکت سهامی انتشار، بی تا؛
- مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛
- ژید، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، مترجم:کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، جلد اول؛
- کری، جان، فلسفه سیاسی، مترجم: خشایار دیهمی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹، چاپ اول؛
- لوئی، بدن، تاریخ عقاید اقتصادی ، مترجم:هوشنگ نهاوندی، چاپخانه، تهران، بهمن، ۱۹۴۹؛
- نمازی، حسین، نظامهای اقتصادی ، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم؛
- تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران ۱۳۷۲ چاپ اول، تهران، نی؛
- دادگر، یدالله، تاریخ تحولاتاندیشه اقتصادی ، مفید، ازمونی مجدد، ۱۳۸۳، چاپ اول؛
- قدیری، اصل باقر، سیراندیشههای اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴؛
- رامین، علی، تاملاتی در حکومت انتخابی، تهران، نی، ۱۳۶۹، چاپ اول؛
- میل، جان استوارت، رسالهای در آزادی، ترجمه، جواد شیخالاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹؛
- سوزان آليس واتكينز و دیگران؛ فمينيسم، قدم اول؛ ترجمة زیبا جلالی نائینی؛ نشر شیرازه، چاپ چهارم، سال 1390؛
- ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمهای بر ايدئولوژيهاي سياسي؛ ترجمة م. قائدشرفی؛ نشر مرکز، چاپ دوم 1385؛
- تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1393؛
- دایانه كالینسون،پنجاه فیلسوف بزرگ، ترجمة محمد رفیعی مهر آبادی، نشر عطائی، چاپ اول 1380؛
- كاپلستون، تاریخ فلسفه،(از بنتام تا راسل)، ترجمة بهاء الدین خرمشاهی، ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1393؛
- لین و. لنكستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمة علی رامین،نشر: امیرکبیر، چاپ هفتم، 1393؛
- فلسفه اخلاق (حكمت عملی)، ژكس، ترجمة ابوالقاسم پور حسینی،دانشکدهتهران، شماره 8، مهر 1355؛
- Locke, John (2002). John Locke : selected correspondence. Oxford: Oxford University Press. p. 76-77