←زندگینامه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
خدیجه افضل وزیری پنجمین فرزند [[بیبی خانم استرآبادی]] و موسیخان وزیری بود که در سال 1308 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. در بعضی منابع تاریخی آمده است که [[بیبی خانم]] وقتی هنوز مدرسهاش را تاسیس نکرده بود، برای اینکه دخترش خدیجه بتواند تحصیل کند او را با لباس پسرانه به مدرسه میفرستاد. <ref>[https://www.55online.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-20/49573-%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B6%D9%84-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF خدیجه افضلوزیری که بود؟]</ref> | خدیجه افضل وزیری پنجمین فرزند [[بیبی خانم استرآبادی]] و موسیخان وزیری بود که در سال 1308 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. در بعضی منابع تاریخی آمده است که [[بیبی خانم]] وقتی هنوز مدرسهاش را تاسیس نکرده بود، برای اینکه دخترش خدیجه بتواند تحصیل کند او را با لباس پسرانه به مدرسه میفرستاد. <ref>[https://www.55online.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-20/49573-%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B6%D9%84-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF خدیجه افضلوزیری که بود؟]</ref> | ||
خانم وزیری در بیست و نهم ذیحجه ۱۳۳۲ قمری با پسر دایی خود آقا بزرگ ملاح ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۵ فرزند بود. گفته میشود که این ازدواج بر خلاف میل او صورت گرفت. افضل وزیری به واسطه این ازدواج مجبور به مهاجرت به مازندران و دوری از خانواده شد و در مازندران با شرایط دشوار زندگی روبرو شد. وبا، آتش سوزی و بارداریهای مکرر برای این نویسنده و فعال اجتماعی شرایط بد جسمانی ایجاد کرد؛ شرایطی که او را از فعالیتهای اجتماعی دور کرده بود و در نهایت وادار به بازگشت به تهران کرد. او در همین ارتباط نارضایتی خود از شرایط را چنین بازگو میکند: «تمام مدت یا حامله بودم یا بچه شیر می دادم.» | خانم وزیری در بیست و نهم ذیحجه ۱۳۳۲ قمری با پسر دایی خود آقا بزرگ ملاح ازدواج کرد که حاصل این [[ازدواج]] ۵ فرزند بود. گفته میشود که این [[ازدواج]] بر خلاف میل او صورت گرفت. افضل وزیری به واسطه این [[ازدواج]] مجبور به مهاجرت به مازندران و دوری از [[خانواده]] شد و در مازندران با شرایط دشوار زندگی روبرو شد. وبا، آتش سوزی و بارداریهای مکرر برای این نویسنده و فعال اجتماعی شرایط بد جسمانی ایجاد کرد؛ شرایطی که او را از فعالیتهای اجتماعی دور کرده بود و در نهایت وادار به بازگشت به تهران کرد. او در همین ارتباط نارضایتی خود از شرایط را چنین بازگو میکند: «تمام مدت یا حامله بودم یا بچه شیر می دادم.» | ||
<ref>[https://www.irna.ir/news/84170542/%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B6%D9%84-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86 خدیجه افضلوزیری؛ فعال پیشگام در حوزه حقوق زنان]</ref> | <ref>[https://www.irna.ir/news/84170542/%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B6%D9%84-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86 خدیجه افضلوزیری؛ فعال پیشگام در حوزه حقوق زنان]</ref> | ||
==فعالیتها== | ==فعالیتها== | ||
وزیری پس از تاسیس مدرسه دوشیزگان توسط مادرش [[بیبی خانم استرآبادی]] به تدریس در این مدرسه مشغول شد. وی در کنار تدریس برای دختران، کار در مطبوعات را هم آغاز کرد. او چندین مقاله در نشریات [[شکوفه]]، [[عالمنسوان]]، [[شفق سرخ]] و [[ایراننو]] در حمایت از [[حقوق زنان]] به رشته تحریر درآورد. | وزیری پس از تاسیس مدرسه دوشیزگان توسط مادرش [[بیبی خانم استرآبادی]] به تدریس در این مدرسه مشغول شد. وی در کنار تدریس برای دختران، کار در مطبوعات را هم آغاز کرد. او چندین مقاله در نشریات [[شکوفه]]، [[عالمنسوان]]، [[شفق سرخ]] و [[ایراننو]] در حمایت از [[حقوق زنان]] به رشته تحریر درآورد. |