فمینیسم سوسیالیست: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۱۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
فمینیسم [[سوسیالیست]]؛ تلفیق دیدگاههای فمینیسم رادیکال و سنت مارکسیستی
[[فمینیسم سوسیالیست]]؛ تلفیق دیدگاههای [[فمینیسم رادیکال]] و سنت مارکسیستی


[[فمینیسم سوسیالیست]]، ترکیبی از دیدگاه [[فمینیسم مارکسیسم]] و [[فمینیسم رادیکال]] است. [[فمینیسم مارکسیستی]]، عامل ستم را سرمایه‌داری می‌دانست و [[فمینیسم رادیکال]]، عامل ستم را [[پدرسالاری]] می‌دانست. [[فمینیسم سوسیالیست]] این دو عامل را با هم ادغام می‌کند. [[فمینیسم مارکسیستی]]، همه مسائل [[زنان]] را به نظام اقتصادی نسبت می‌داد. [[فمینیسم رادیکال]] هم با تاکید بر [[پدرسالاری]] از شناسایی عنصر اقتصادی (اختلاف طبقاتی) مغفول ماند. [[فمینیسم سوسیال]] می‌گوید: نظام [[پدرسالاری]] و سرمایه‌داری هر دو با هم باعث فرودستی [[زنان]] و ستم بر آنان شده است. سال‌های پایانی دهه 1960 و آغاز دهه 1970 شاهد شکل‌گیری [[فمینیسم سوسیالیست]] هستیم.
==چگونگی وضعیت [[زنان]]==
[[فمینیست‌های سوسیالیست]] مانند [[فمینیست‌های مارکسیست]] و رادیکال، وضعیت [[زنان]] را تحت ستم توصیف می‌کند. <ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388، ص 95</ref>
==علت تحت ستم بودن [[زنان]]==
تلاش [[فمینیست‌های سوسیالیست]] بر آن است که اهمیت تمایزات طبقاتی و کار در مارکسیسم را حفظ کند در عین حال به تایید این دیدگاه [[فمینیسم رادیکال]] می‌پردازد که [[ستم جنسی]] به لحاظ تاریخی  پیامد شکاف طبقاتی نیست. لذا [[انقیاد زنان]] مقدم است بر تکوین جوامع مبتنی بر طبقه. <ref>کریس بیسلی، درآمدی بر نظریه فمینیستی چیستی فمینیسم، 1385، ص 100</ref> در تحلیل [[فمینیسم سوسیال]]، سرمایه‌داری، [[سلطه مذکر]]، نژادپرستی و امپریالیسم به‌صورت تنگاتنگی در هم تنیده شده‌اند و از هم جدا نمی‌شوند. لذا در تبیین ظلم بر [[زنان]]، از نگاه تک بعدی باید دوری کرد. نظام اقتصادی و  [[نظام جنسیتی]] هر دو نقش کلیدی در ظلم به [[زنان]] دارند؛ [[مردان]] در تمام جوامع به اعمال قدرت بر [[زنان]] مشغولند، اما [[مردسالاری]] در نظام سرمایه‌داری شکل ویژه‌ای دارد؛ لذا بر این اعتقادند که مبارزه [[زنان]] و نبرد طبقاتی را نباید فدای دیگری کرد. هم [[مردان]] و هم کل سیستم سرمایه‌داری، از کار [[خانه‌داری]] بی‌مزد [[زنان]] سود می‌برد. <ref>چراغی کوتیانی، خانواده، اسلام و فمینیسم، 1388، ص 57</ref>
==رهیافت‌های [[فمینیست سوسیالیست]]==
از نزاع میان [[فمینیست‌های مارکسیستی]] و رادیکال، سه سنت برجسته [[فمینیست سوسیالیستی]] ایجاد شده است. شاخه‌های [[فمینیسم سوسیال]] به‌واسطه دیدگاه‌هایشان درباره رابطه‌ی میان طبقه و [[جنس]] شناسایی می‌شوند.
===[[ستم جنسی]] مبتنی بر رویکرد روان‌درمانی===
این رهیافت [[ستم جنسی]] را از منظر جایگاه اقتصادی- اجتماعی نابرابر نگاه نمی کند بلکه آن را معلول کارکردهای روان‌شناختی می‌داند. این دیدگاه تمایل به پذیرش روایتی از زیربنای پایه‌ای مارکسیتی  دارد که طبقه اهمیت پایه‌ای دارد و [[جنس]] صرفا صبغه‌ای روان‌شناختی دارد و ناظر به روبناست. <ref>کریس بیسلی، درآمدی بر نظریه فمینیستی چیستی فمینیسم، 1385، ص 101</ref>
===[[پدرسالاری]] سرمایه‌دارانه===
دومین رهیافت عمده [[فمینیسم سوسیالیست]] تلاش می‌کند تا تحلیل رادیکال [[فمینیستی]] [[ستم‌گری جنسی]] را با دانش مارکسیستی ستم طبقاتی در قالب نظریه‌ای درباره قدرت با هم بیامیزد که از آن تحت عنوان [[پدرسالاری سرمایه‌دارانه]] یاد می‌شود.
===تعامل [[ستم جنسی]] و طبقاتی===
سومین شکل از [[فمینیسم سوسیالیست]] تعبیری کامل‌تر از هر دو نظام ارائه می‌دهد که در آن [[ستم جنسی]] و طبقاتی در تعامل هستند اما در قالب یک نظریه با هم درنیامیختند. هیچ‌کدام در شکل‌گیری فراگیر مناسبات اجتماعی بنیادین‌تر از دیگری تلقی نمی‌شود. دل‌مشغولی این رهیافت، صور قدرت است که هم از شکاف طبقاتی و هم از [[تفاوت جنسی]] فراتر می‌رود. چنین منازعاتی به گسترش چشم‌اندازهای [[فمینیستی]] پسااستعماری کمک می‌کند که نشانه تعاملات رو به گسترش [[فمینیسم سوسیالیست]] و [[فمینیست‌های]] درگیر نژاد/ قومیت است. <ref>کریس بیسلی، درآمدی بر نظریه فمینیستی چیستی فمینیسم، 1385، ص 102</ref>
==راهکار [[فمینیسم سوسیال]]==
مهم‌ترین راه برون رفت از وضعیت ستم‌آلود [[زنان]]، تغییر ساختار اقتصادی و از بین بردن [[پدرسالاری]] است. اگر مالکیت و [[پدرسالاری]] با هم از بین برود، تسلط بر [[زنان]] از بین می‌رود. رهایی [[زنان]] با از بین رفتن هرگونه تقسیم کار بین کارگر و کارفرما و [[زن]] و [[مرد]] به‌وجود می‌آید. سلطه [[مردان]] بخشی از پایه اقتصادی جامعه است؛ لذا نابودی این سلطه مستلزم تغییر در اساس اقتصاد جامعه است. <ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388، ص 97</ref> وظایف [[زاد و ولد]]، [[بچه‌داری]]، فعالیت‌های [[جنسی]] [[زنان]] باید با نگاه اقتصادی و در قالب مفاهیم اقتصادی مانند سودآوری، نفع، عرضه و تقاضا دربیاید تا بدین‌وسیله [[زنان]] صاحب درآمد شوند. این‌گونه سلطه [[مذکر]] از میان می‌رود. <ref>file:///C:/Users/u161/Downloads/Documents/20120507085351-1177-121.pdf    محمدتقی رکنی لموکی، بنیادهای فمینیسم، چالش‌های پیش رو، مربیان تابستان 1385 شماره 20</ref>


فمینیسم [[سوسیال]]، ترکیبی از دیدگاه فمینیسم [[مارکسیسم]] و [[رادیکال]] است. [[فمینیسم مارکسیستی]]، عامل ستم را سرمایه‌داری می‌دانست و [[فمینیسم رادیکال]]، عامل ستم را [[پدرسالاری]] می‌دانست. بنابراین [[فمینیسم سوسیال]] این دو عامل را با هم ادغام می‌کند. [[فمینیسم مارکسیستی]]، همه مسائل [[زنان]] را به نظام اقتصادی نسبت می‌داد. [[فمینیسم رادیکال]] هم با تاکید بر [[پدرسالاری]] از شناسایی عنصر اقتصادی (اختلاف طبقاتی) مغفول ماند. بنابراین [[فمینیسم سوسیال]] می‌گوید: نظام [[پدرسالاری]] و سرمایه‌داری هر دو با هم باعث فرودستی [[زنان]] و ستم بر آنان شده است.
==شخصیت‌ها==
 
[[هایدی هارتمن]]، [[جولیت میچل]]و لیدیا سارجنت از جمله شخصیت‌های [[فمینیستی]] هستند که مبتنی بر این دیدگاه قلم زدند.
==کورجنسی [[فمینیسم مارکسیسم]]==
==پانویس==
[[کور جنسی]]؛ یعنی اصلاً مسائل و مشکلات [[زنان]] را در همه عرصه‌ها ندیدن و تحلیل [[زنانه]] ارائه ندادن و این با نظام [[مارکسیسم]] که می‌گوید: اگر نظام سرمایه‌داری سرنگون شود اوضاع خوب می‌شود منافات دارد. [[فمینیسم مارکسیسم]] خیلی [[کورجنس]] است، چون اقتصاد برای آن مهم است. مهم است که [[زنان]] یک کار، درآمد و پول داشته باشند. ارزش گذاری به کار خانگی که باید به آن دستمزد قرار گیرد. وضعیت اقتصادی نابهنجار باعث سلطۀ [[جنس مذکر]] شده است. اقتصادی نابهنجار؛ یعنی تقسیم به کار به کارگر و کارفرما می‌باشد. [[مردان]] در حوزه خصوصی، صاحب دارایی هستند و در حوزه عمومی مالک و سرمایه‌دار هستند. این‌ها باعث شده که یک تسلط همه جانبه بر [[زنان]] داشته باشند، حتی [[بارداری]] و [[زایمان]] هم تحت سلطه [[مردان]] است.
{{پانویس}}
==راهکار فمینیسم [[سوسیال]]==
==منابع==
مهم‌ترین راه برون رفت، از این وضعیت، تغییر ساختار اقتصادی و از بین بردن [[پدرسالاری]] است. اگر مالکیت و [[پدرسالاری]] با هم از بین برود، تسلط بر [[زنان]] از بین می‌رود. رهایی [[زنان]] با از بین رفتن هرگونه تقسیم کار بین کارگر و کارفرما و [[زن]] و [[مرد]].
*رودگر، نرجس، فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، تابستان 94.
 
*کریس بیسلی، چیستی فمینیسم،  ترجمه زمردی، محمد‌رضا، تهران: روشنگران، چاپ اول، 1385.
== نقد [[سوسیال]]==
*چراغی کوتیانی، اسماعیل،خانواده، اسلام و فمینیسم: تبیین رویکرد اسلام و فمینیسم به کارکردهای خانواده، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.
همه نقدهایی که به [[فمینیسم مارکسیسم]] و [[رادیکال]] وارد است، به [[فمینیسم سوسیال]] هم وارد است.
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
* [[مارکس]]؛ جبر تاریخی را ترسیم می‌کند که رفتار همه افراد، بازتاب وضعیت اقتصادی آنها است. یعنی وضعیت معیشت، تفکر و رفتار را رقم می‌زند. جبر تاریخی یعنی تا وقتی این وضعیت است، شما مجبور هستید اینگونه رفتار کنید.
[[رده:نظریه‌ها]]
* چون نظام سرمایه‌داری وجود دارد، و با توجه به جبر تاریخی، بنابراین همه باید این وضعیت را تحمل کنند. پس [[مردان]] و جوامع متهم نیستند، بلکه شرایط اقتصادی هر جامعه تعیین‌کننده است.
[[رده:فمینیسم]]
* [[رادیکال]]‌ها معتقد به نفوذ [[پدرسالاری]] در همه لایه‌های زندگی خصوصی و عمومی [[زنان]] هستند. 
[[رده:فمینیسم سوسیالیست]]
#ویژگی‌های روانی و جسمانی [[مردان]] است، مثل قدرت جسمانی و پرخاشگری.
#ویژگی زیستی [[زنان]] است، مثل [[بارداری]]، [[زایمان]] و غیره. این جبر زیستی و طبیعی است، یعنی طبیعت [[مردانه]] و [[زنانه]] حکم می‌کند که [[مردان]] و [[زنان]] چگونه رفتار کنند. اگر عناصری که انسان‌ها را به پیش گرفتن رفتاری خاص مثل ستمگری و ستم شوندگی دعوت می‌کند، چه کسی می‌تواند وضعیت را تغییر دهد و با چه روشی؟
آیا [[مردان]] از این وضعیت سود می‌برند یا [[زنان]]ی که در این حصار گرفتار شده‌اند و مجبورند در ساختارهای اجتماعی فعالیت کنند؟ اگر بخواهیم تمام مشکلات [[زنان]] را به فضاهای جبری و اجباری اعم از زیستی و اقتصادی ارجاع دهیم، بن بست نظریه‌ای حاصل می‌شود.
شخصیت‌ها: [[هایدی هارتمن]] – [[جولیت میچل]].
 
==منبع==
*جزوه درسی دکتر اسماعیل چراغی
 
[[رده: سرفصل‌ها]]
[[رده:مراکز حوزوی]]
[[رده: سطح سه]]
[[رده:مبانی و آثار فمینیسم ۱]]
[[رده:دروس]]
۴٬۰۹۶

ویرایش