بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==نگاه اسلام و مسیحیت به [[مسئله جنسی]]== | |||
نگاه تحقیرآمیز به [[میل جنسی]] در مسیحیت سبب شد [[ارتباط جنسی]] در برخی برههها یک گناه و عامل ایجاد آلودگی در انسان تلقی شود.<ref group="پانویس"> شاید بتوان گفت آزادی و جسممحوری و شهوتمداری امروز برخی جوامع غربی، محصول سختگیریهای شکل گرفته در بسترهای تاریخی مسیحیت است. این گونه تصویرسازیها و تأکید بر کارکرد تولیدمثل [[خانواده]] و کمرنگ کردن اهمیت [[ارتباطات جنسی]] و عاطفی سبب شده ساختار نهادی خشک توصیف شده، از همان کارکرد هم محروم، و شاهد کمتر شدن زاد و ولد در کشورهای مسیحی باشیم و انواع [[ارتباطات جنسی]] همعرض [[خانواده]] گسترش یابد (مکنون، «[[جنسیت]] و تحول در روابط [[زن]] و [[مرد]]»، فرهنگ، ش 48، 1382)</ref> به همین دلیل شاهد توصیه آگوستین و برخی دیگر از متألهان نامدار مسیحی به ترک شهوت و [[لذت جنسی]]، حتی در [[روابط زناشویی]] درون [[خانواده]]، به دلیل گناه دانستن شهوت هستیم. | |||
نگاه منفی مسیحیت به امور مادی و [[غریزه جنسی]]، در حالی است که از نگاه قرآن، دنیا نعمت <ref>اعراف(7)، 24.</ref> و مزرعهای برای آخرت است و لذا مواهب آن برای آدمی خلق شده و از آن منع نگردیده است. بر همین اساس اسلام، ویژه روحانیت انسان نیست، بلکه برای مادیت وی نیز برنامه دارد و به شدت درباره به کمال رساندن مادیت و مخدوم روحانیت قراردادن آن، حساس است. در اسلام، به شهوت تا زمانی که از مسیر طبیعی خارج نگردد، نگاه مثبتی شده و نیازی طبیعی قلمداد گردیده و در چارچوبهای ضابطهمند تعریف شده، توصیه و تشویق شده است. در شرایطی که مسیحیت توصیه به رهبانیت میکند، در اسلام از حرام شمردن رهبانیت سخن گفته میشود. | |||
==نگاهی انتقادی به اولویت تجرد بر [[خانواده]] در مسیحیت== | |||
===نقد دیدگاه مسیحیت در خصوص تجرد=== | |||
مسیحیت، بسیار آرمانگرایانه به دنبال رسیدن به مقاصد خود است و لذا آنچه بدان دست مییابد، با آنچه باید بدان برسد، همیشه فاصله دارد. توصیه و ترویج تجرد، به ویژه در جامعه پر از بروزات [[جنسی]] کنونی، توصیهای به دور از واقعیت و مبتنی بر آرمانگرایی است. بحران فساد اخلاقی کشیشان و کمرغبتی به راهبگی در دوران معاصر، نشانهای بر ناکارآمدی دیدگاه مسیحیت است. | |||
قرآن مجید و یافتههای علمی تأکید میکنند که میان آرامش و کاهش اضطراب و افسردگی و اختلالات روحی و روانی، با ارضای صحیح [[غریزه جنسی]]، رابطه مستقیم برقرار است. <ref>روم (30)، 21.</ref> خود عیسی نیز بر صعوبت و دشواری تجرد صحه گذاشته؛ وی در پاسخ شاگردانش که به او گفتند: «اگر حکم شوهر با [[زن]] چنین باشد، [[نکاح]] نکردن بهتر است؛ ایشان را گفت تمامی خلق این کلام را نمیپذیرند، مگر به کسانی که عطا شده است... آن که توانایی قبول دارد، بپذیرد». <ref>متی 19: 10-12.</ref> | |||
در مدل اسلامی، [[ازدواج]] امری مشروع و مستحب، و امتناع از [[نکاح]] به شدت مذموم است.<ref>مکارم شیرازی، مسیحیت در دنیای کنونی، ص 63-64.</ref> در مسیحیت اندیشه «قدیسه [[باکره]]» باعث شده [[زنان]] برای پیمودن مسیرهای کمال و معنویت و عرفان، تشکیل [[خانواده]] و مادری را مانع تلقی کنند؛ این در حالی است که اسلام، [[زنان]] عارف و کامل، [[همسر]] و [[خانواده]] داشتهاند و بدون عزلتنشینی این مسیر را طی کردهاند. در همین راستا، امام صادق علیه السلام به [[زن]]ی که برای کسب فضیلت [[ازدواج]] نکرده بود، فرمود: «اگر ترک [[ازدواج]] فضیلت داشت، فاطمه سلام الله علیها به آن سزاوارتر بود؛ زیرا هیچکس در رسیدن به فضیلت از او پیشی نمیگیرد».<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج 14، ص 117-118.</ref> | |||
به نظر میرسد اینکه کلیسا معتقد است هم آیین فیضبخش [[ازدواج]] و هم [[تجرد]] به خاطر ملکوت خدا، هر دو از خود خدا نشأت میگیرند، <ref>Cateshism of the Catholic Church, p. 363.</ref> به طور طبیعی از اهمیت [[ازدواج]] میکاهد و بدیلی برای آن عرضه میکند. از سوی دیگر، اینکه در متن مقدس مسیحی، درد [[زایمان]]، اشتیاق [[زن]] به [[شوهر]]، و حکمرانی [[مرد]] بر [[زن]] -که همگی مسائل مرتبط با [[خانواده]] هستند- مجازات گناه نخستین تعیین شده است، جایگاه [[خانواده]] را منفی، و آن را محلی برای اعمال مجازات الهی و درد و رنج جلوه میدهد. طبیعی است که بین رهبانیت (که مسیح و پولس به آن دعوت کردهاند) و حضور در این زندان، [[خانواده]] را در اولویت دوم قرار میدهند و این وضعیت بغرنج [[خانواده]] را در غرب مسیحی شاهد باشیم. | |||
برخلاف تصویر [[زنان]] در کتاب مقدس، بیشتر[[زنان]] قرآنی به عنوان [[همسر]] یا [[مادر]] و متناظر با نقشهایشان در [[خانواده]] بررسی شدهاند که خود نشان از پیوستگی [[زنانگی]] و [[خانواده]] در اسلام دارد. این امر میتواند نشان دهد تصویر مطلوب از [[جنسیت]] در اسلام در داخل ساختار [[خانواده]] شکل میگیرد و در مسیحیت بیشتر بر تفرد و انتزاع [[زن]] از [[خانواده]] تأکید میشود. <ref group="پانویس"> به عنوان نمونه نام تنها [[زن]]ی که در قرآن آورده شده است، مریم است؛ بقیه [[زنان]] با اشاره به نقشهایشان، از جمله مادری یا [[همسر]]ی فردی مشتهر ذکر شدهاند. همچنین در قرآن واژه حوا ذکر نشده و صرفاً در روایات این نام آمده است. آنچه در قرآن برای اشاره به حوا استفاده شده، عبارت «[[همسر]] آدم» است.</ref> | |||
از لحاظ حجم کارکردها و میزان توصیه به مهم انگاشتن نیز به نظر میرسد[[خانواده]] در اسلام، جایگاه بهتری نسبت به مسیحیت داشته باشد. در متون، کتب تفسیری و سنت مسیحی، کمتر میتوان از [[خانواده]] به عنوان موضوعی مهم و اساسی سراغ گرفت. در مسیحیت، [[ازدواج]] برای رفع حاجت دنیوی و راهی برای فرار از فحشا و با تأکید اساسی بر کارکرد آن در تولید نسل همراه است و ویژه وقت ضرورت و ناتوانی از کنترل [[تمایلات جنسی]] است؛ در حالی که در اسلام تشکیل نهاد [[خانواده]] توصیه شده، و گویی بخشی از [[نقشهای جنسیتی]] در مسیر استحکام این نهاد جعل گردیده است. [[خانواده اسلامی]]، نه تنها مانع تلقی نمیشود، بلکه معنویتافزا و وسیلهای برای تکمیل شدن دین و افزایش معنویت است. <ref group="پانویس"> این کلام حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها، که وی را «نعم العون علی طاعه الله؛ بهترین یاریگر در مسیر اطاعت خدا» (مجلسی، بحارالانوار، ج 42، ص 75) میخواند، گواهی بر امکان ایفای نقش [[خانواده]] در تکامل دینی است.</ref> در واقع، در مسیحیت برای خدمت به خدا باید از [[زن]] دوری گزید،<ref>همان 7: 1-10</ref> ولی در اسلام برای خدمت به خدا باید با بهرهگیری از همراهی [[زن]]، به [[ازدواج]] اقدام کرد. در اسلام، در ارتباط میان دو [[جنس]] فرصتهایی برای تقرب پیش میآید؛ مثلا امکان جهاد [[زن]] با خدمت به شوهر و [[خانواده]] ، و امکان جهاد [[مرد]] علاوه بر جهاد نظامی، به وسیله تأمین معاش است که فراهم میشود. در واقع مسیحیت در زمین و در حیات مادی، [[ازدواج]] و [[ارتباط جنسی]] را ذاتاً ارزشمند نمیشمرد و در آسمان نیز چنین است؛ ولی در اسلام، هم در زمین و هم در آسمان و حیات واپسین، [[ازدواج]] و [[ارتباط جنسی]]، پررنگ و مطلوب است.<ref>علیجانی، [[زن در آیین مسیحیت]]، ص 184.</ref> | |||
==نگاهی مقایسهای به [[طلاق]] و [[ازدواج مجدد]] در اسلام و مسیحیت== | |||
ممنوعیت [[طلاق]] در مسیحیت که به منظور نشان دادن اهمیت تزویج وضع شده، خود به تهدیدی برای [[ازدواج]] تبدیل گردیده و امروزه [[ازدواج]]های غیر رسمی رونق یافته است. با توجه به اینکه پیوند [[ازدواج]] تا آخر عمر گسستنی نیست، لذا دلهرهآور است و طبیعی است که این نگاه، تمایل به [[ازدواج]] را کاسته و اباحیگری و پرداخت به [[نیازهای جنسی]] از طرق نامشروع و مدلهای جایگزین [[ازدواج]] را در افراد دارای ضعف ایمان که در گام اول، قادر به [[تجرد]] و رهبانیت نیستند و در گام دوم [[ازدواج]] را نیز دشوار میدانند، تسریع، و دینگریزی را تسهیل کند. شاید بتوان گفت همخانگیهای بدون [[ازدواج]] و رسمیشدن مدلهای [[همجنسبازانه]]، نتیجه غیرمستقیم انحصار و تأکید بر مدل خاص، دشوار و دلهرهآور مسیحیت برای تنظیم و ارضای [[روابط جنسی]] است.<ref group="پانویس"> در واقع، [[ازدواج]]ی که با عقد مسیحی و با نگرانی فراوان درباره آینده آن صورت میگیرد، صرفاً برای دستهای خاص از مسیحیان قابلیت توصیه دارد که حاضر به انجام یک پیوند ناگسستنی ابدی هستند. با توجه به اینکه کتاب مقدس برای کسانی که خارج از این چارچوب [[ازدواج]] کنند، تعبیر بسیار دهشتناک «[[زناکار]]» را به کار برده، این فرایند نتیجهای جز اباحیگری و دینگریزی در پی نخواهد داشت.</ref> همچنین از زاویهای دیگر، سختی تصمیم آگاهانه به [[ازدواج]]، سن [[ازدواج]] را افزایش میدهد و این خود باعث بسیاری از مشکلات در جامعه غربی شده است. | |||
در اسلام،[[طلاق]]، امری منفور، به لرزه درآورنده عرش الهی،<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص268.</ref> نامطلوبترین امر مجاز، و مبغوضترین حلالها نزد خداوند معرفی شده و تا حد امکان باید از آن جلوگیری شود. سیاستگذاریهای کنونی به سوی حفظ [[خانواده]] و نفی [[طلاق]] یا کاهش آن است، ولی در عین حال، راه [[طلاق]] در شرایط اضطراری و تحمل ناپذیر، در [[ازدواج]]های ناموفق بسته نیست. لذا در مواردی که کارکردهای مطلوب [[خانواده]] با اختلالات جدی روبرو شود و ادامه زندگی مشترک مفاسدی بیش از پیامدهای [[طلاق]] به بار آورد، اسلام حکم به جواز، رجحان و حتی لزوم [[طلاق]] داده است. اسلام، به مجرد اینکه [[مرد]]ی از [[همسر]]ش ناخرسند باشد، راه [[طلاق]] را نشان نمیدهد؛ بلکه او را به تشکیل «محکمه صلح [[خانوادگی]]» و شکیبایی دعوت میکند. | |||
از سوی دیگر، در اسلام نه تنها [[ازدواج مجدد]] مجاز شمرده شده، بلکه [[تجرد]] پس از [[طلاق]] مذموم شمرده شده است. نباید از نظر دور داشت که ممنوعیت [[ازدواج مجدد]] پس از جدایی [[زوجین]] در مسیحیت، تا چه میزان بر هزینههای روحی و پیامدهای منفی [[طلاق]] میافزاید. | |||
==پوشش [[زن]] در عرصه عمومی== | |||
فلسفهای که برای [[حجاب]]در مسیحیت بیان شده (ربط آن به نحوه خلقت و لزوم اطاعت [[زن]] و یا پوشش راهبهها که نشانه ترک دنیاست)، به گونهای تحقیر و درجه دومی بودن [[زن]] را میرساند، ولی اصل [[حجاب]] در این دین پذیرفته شده و بیجهت نیست [[زنان]] راهبه تا این میزان به رعایت [[حجاب]] پایبندند. در اینجا این سوال به ذهن متبادر میشود که اگر امروزه [[زنان]] صرفاً در هنگام حضور در کلیسا و هنگام مراسم عبادی [[روسری]] بر سر میکنند و بیرون از کلیسا سر خود را نمیپوشانند، نشانهای بر این است که نمیخواهند تحت فرمان باشند؟ آیا صرفاً در کلیساست که [[زنان]] باید نشان دهند تحت فرمان خدا هستند؟ اگر [[حجاب]] نماد اطاعت [[زن]] از خداوند است، چرا فقط به راهبههای مسیحی اختصاص دارد؟ | |||
==یادداشت== | |||
{{پانویس|۲|گروه=پانویس|اندازه=ریز}} | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==نگاه مسیحیت به [[مسئله جنسی]]== | |||
در مسیحیت حساسیت ویژهای به مسائل [[جنسی]] وجود دارد و پاکدامنی از آموزههای اساسی مسیح است. تعالیم کتاب مقدس و مواعظ عیسی، <ref>متی 5: 27-30.</ref> شهوترانی و [[روابط جنسی]] نامشروع را به شدت نفی میکنند؛ <ref>New Chatholic Ecncyclopedia, p.830. </ref> همچنین هرگونه [[روابط جنسی]] بیرون از چارچوب [[ازدواج]]، به [[زنا]] تعبیر شده و ممنوع اعلام گردیده است.<ref>متی 9: 19.</ref> | |||
براساس تعالیم مسیحی، در دوران پیش از رستاخیز عیسی، انسان زیر سیطره خواهشهای جسم و شهوت به سر میبرد و نقش شریعت، مهارساختن این خواهشها بوده است. در دوران دوم (پس از رستاخیز) با به صلیب کشیده شدن جسم عیسی، انسان مؤمن به مسیح، همانند مسیح در جسم مرده است و دوباره در روح زنده گشته و از مردگان برخاسته است.<ref>ر.ک: رومیان 6: 3-4.</ref> در حیات روحانی جدید، بر بیاعتنایی به جسم و تمایلات جسمانی (از جمله [[غریزه جنسی]]) تأکید میشود. از این رو زندگی دنیوی و مادی از نظر مسیحیت به تبعیدگاه توصیف گردیده و لعن شده و به مواهب دنیوی نگاه منفی وجود دارد و به انسان توصیه شده از آنها دوری کند. | |||
بر اساس تعالیم مسیحی، انسان در خلقت اولیهاش دارای [[میل جنسی]] نبود و این میل، بعد از گناه نخستین در وی به وجود آمد. با سرکوب شهوت در مسیحیت، تلاش شد زمینه فریب و وسوسهانگیزی و بروز گناه کاهش یابد. به همین دلیل، برخی راه رهایی از هویت منفی ناشی از گناه نخستین را فرار از گناهکاری و بسترهای آن، از جمله [[تمایلات جنسی]] دانسته، رهبانیت را انتخاب میکردند. | |||
از سوی دیگر، در اغلب برهههای تاریخ مسیحیت، به خود [[لذت جنسی]] مشروع هم سختگیریهایی شده است؛ چنان که به [[زوجین]] توصیه میشد از [[ارتباط زناشویی]] به منظور لذتخواهی بپرهیزید و صرفاً به منظور تکثیر نسل به این ارتباط بپردازند.<ref>علیجانی، [[زن در آئین مسیحیت]]، ص177.</ref> در این تصویر رایج مسیحی، «[[رابطه جنسی]]» اگر فقط به قصد لذت بردن، بدون قصد زاد و ولد و اتحاد [[زن]] و [[مرد]] باشد، انحراف اخلاقی است<ref>Catechism Of the Catholic Church, p. 503.</ref> و برخی آن را گناهی میدانستند که باید از آن جلوگیری کرد.<ref>کونگ، [[زن در مسیحیت]]، ص55.</ref> همچنین این سخن کتاب مقدس که «[[ازدواج]] در دنیا، به خاطر [[تولیدمثل]]، مجاز شمرده شده و در آخرت منسوخ میشود»،<ref>متی، 30: 22.</ref> این ذهنیت را ترویج میکرد که کارکرد [[ازدواج]] صرفاً [[تولیدمثل]] است. | |||
==[[تجرد]] در مسیحیت== | |||
با توجه به دیدگاههای مسیحیت درباره [[میل جنسی]] و مواهب دنیوی، طبیعی است که [[خانواده]] به عنوان یکی از نهادهای دارای جلوه مادی و جسمانی و مرتبط با شریعت، کمرنگ شده باشد و اوج کمال روحانی انسان، در رهبانیت و تجرد و گذر از خواستههای جسمانی و شهوانی جست و جو شود. در برخی برهههای تاریخ مسیحیت، اعتقاد به این مسئله که [[ازدواج]] و [[روابط جنسی]] آلوده کننده است یا موجب تهییج امیال سیر نشدنی انسان میگردد، موجب میشد رغبت به [[ازدواج]] کاهش یابد.<ref>Constructing Early Christian Familes, Family As Social Reality And Metaphor, p. 74. </ref> اینکه [[ازدواج]] برای رفع حاجت است، نه به جهت بهره بردن از یک موهبت الهی که در انسان نهاده شده، ریشه در همین دیدگاه دارد. ولی در نامه به قرنتیان مینویسد: | |||
[[مرد]] را نیکو آن است که [[زن]] را لمس نکند؛ لکن به سبب [[زنا]]، هر [[مرد]] [[زوجه]] خود را بدارد و هر [[زن]] [[شوهر]] خود را بدارد. میخواهم که همه مردم مثل خودم باشند، ولی هرکس نعمتی خاص از خدا دارد؛ یکی چنین و دیگری چنان. به [[مجرد]]ان و [[بیوهزنان]] میگویم که ایشان را نیکوست که مثل من بمانند؛ ولی اگر پرهیز ندارند، [[نکاح]] بکنند؛ زیرا [[نکاح]] از آتش هوس بهتر است.<ref>اول قرنتیان 17: 1-9.</ref> | |||
از همین روست که مسیحیت، [[ازدواج]] را امری دنیوی و فاقد ارزش معنوی معرفی میکرد که مهمترین کارکرد آن، ایجاد مکانیسمی است که از طریق آن، [[میل جنسی]] ارضا شده، به پیشگیری از هوسرانی و [[زنا]] میانجامد. به بیان دیگر، [[خانواده]] پادزهری برای [[مشکلات جنسی]]<ref>Ibid, p.38.</ref> و راه جلوگیری از شهوت پرستی با تجویز مقدار کنترل شدهای از شهوت است. در کتاب مقدس آمده: آنانی که از آن مسیح میباشند، جسم را با هوسها و شهواتش مصلوب ساختهاند. شهوت پرستی ناپاکیهایی تولید میکند و لذا ایمان داران میبایست با دوری کردن از آن، امیال و افکار خود را از شهوت دور سازند.<ref>غلاطیان 5: 22- 25.</ref> طبیعی است که چنین دیدگاههایی، به جایگاه نازل [[خانواده]] در میان مسیحیان منجر شود. | |||
==زمینهها و عوامل ارزشمندی [[تجرد]] و رهبانیت در مسیحیت== | |||
===نقش [[تجرد]] عیسی و برخی حواریون در ارزشانگاری رهبانیت=== | |||
در نظر مسیحیان، عیسی بالاترین آموزگار معنوی است و هر مسیحی، باید زندگی و کردارهای او را الگوی خویش قرار بدهد و تشبه حداکثری به او بیابد. از این رو نمیتوان [[تجرد]] عیسی و کمرنگ بودن [[خانواده]] در جوانب زندگی او را نادیده گرفت. عیسی میگفت: «اگر کسی نزد من میآید و [[پدر]] و [[مادر]]، [[زن]] و فرزندان، [[برادر]]ان و [[خواهر]]ان... و حتی نفس خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد و حواری من نیست».<ref>لوقا 14: 26.</ref> علاوه بر [[ازدواج]] نکردن رهبران اصلی مسیحیت -عیسی و پولس- اینکه حواریون نیز برای همراهی با مسیح [[خانواده]]هایشان را رها کردند، <ref>متی 10: 16-23 و 34- 39 ؛ لوقا 14: 25- 27 و مرقس 1: 16- 20، 3: 31-35.</ref> بر ارزش تجرد افزود. مسیح با [[آمیزش جنسی]] در قالب [[ازدواج]] مخالفت نکرده (البته به آن توصیه نیز نکرده) و در هیچ جا تنفر خود را از این میل ابراز نکرده است، اما به نظر میرسد برآیند و پیامد انقلاب او در زمانهای بعد از حیاتش، کم ارزش گردیدن [[میل جنسی]] به بهانه ارتقای ایمان بود. از این رو در دورانهای بعد، خدمت به خدا و دین، در رها کردن [[خانواده]] و فراغت بال یافتن برای انجام امور دینی معنا شد. | |||
===تأثیر مریم [[باکره]] بر ارزش شماری [[تجرد]]=== | |||
اینکه مریم بدون داشتن [[همسر]] و هرگونه [[ارتباط جنسی]]، <ref>لوقا 1: 31 و 34.</ref> اسوه و الگوی ایفای نقش [[مادری]] است، بر کم ارزش شدن [[روابط جنسی]]، مؤثر بوده است. تولد عیسی بدون برقراری [[ارتباط جنسی]] [[مادر]]ش (مریم)، موجب می شود مهمترین دلیل بر ارزشمندی [[ارتباط جنسی]] که فرزندآوری است، نفی شود و دیگر دلیلی برای تأیید اهمیت این میل باقی نمیماند. [[زنان]] با الگوگیری از مریم [[باکره]]، میتوانند با کم ارزش شمردن [[میل جنسی]] و [[ازدواج]]، از حوا فاصله گرفته، به مریم نزدیک شوند. | |||
===سیستم روحانیت دینی مسیحی و تأثیر آن بر ارتقای جایگاه [[تجرد]]=== | |||
در تأسی به عیسی و حواریون، روحانیون دینی مسیحی (کاتولیک) و اسقفان (ارتدوکس) که نمایندگان دین، و جلوه و نماد تحقق بخشی به ارزشهای مسیحی هستند، [[ازدواج]] را برای خود ممنوع دانسته، [[تمایلات جنسی]]شان را سرکوب میکنند. <ref group="پانویس">[[تجرد]] برای کشیشان که تا سه قرن اول مسیحیت اجباری نبود، از قرن یازدهم اجباری گردید و کشیشان کاتولیک از [[ازدواج]] منع شدند. ارتدوکسها برخلاف کاتولیکها، [[ازدواج]] کشیشان را اجازه میدهند، به شرطی که پیش از انتصاب به مقام کشیشی یا شماسی [[ازدواج]] کرده باشند. همچنین در کلیسای ارتدوکس، تنها کشیشان [[مجرد]] میتوانند به مقام اسقفی برسند. در فرآیند نهضت اصلاح دینی، لوتر به قانون [[تجرد]] که از نظر او با انجیل تطابق نداشت، اعتراض کرد. وی میگفت این قانون، ارزش [[تمایلات جنسی]]، [[ازدواج]] و [[خانواده]] را میکاهد. وی [[ازدواج کشیشان]] را تأیید کرد. اغلب گرایشهای پروتستانی [[ازدواج کشیشان]] را مجاز میدانند.</ref> <ref>باغبانی، «[[مسیحیت و جامعهشناسی خانواده]]»، معرفت، ش 103، ص61- 67</ref> <ref>آناتولیوس و براون، ادیان جهان: آیین کاتولیک و مسیحیت ارتدوکس، ترجمه سید حسن اسلامی، ص94</ref>از آنجا که در سلسله مراتب کلیسایی، کشیش مقامی عالیتر از مردم عادی و ابزار فیضرسانی خدا به بشر است، [[تجرد]] او بار ارزشی بیشتری به رهبانیت، نسبت به [[همسرگزینی]] و [[ازدواج]] میدهد. | |||
==نگاهی تاریخی به تأثیر اندیشه مسیحی در گسترش رهبانیت و [[تجرد]]== | |||
تا پیش از قرون سوم و چهارم، [[خانواده]] که همچنان متأثر از استحکام پیشین تاریخی و فرهنگی این نهاد بود، دارای جایگاه پررنگی بود. به تدریج در عصر کلیسای اولیه، میل به [[تجرد]] و پرهیز از [[رابطه جنسی]] شیوع یافت و پس از مدتی در داخل کلیسا، ساختارهایی همچون دیرها را ایجاد کرد؛ تا اینکه در قرون وسطی، شاهد ارزش کمتر [[خانواده]] نسبت به رهبانیت بودیم. رفته رفته از ارزش [[خانواده]] در مقابل [[تجرد]] و رهبانیت کاسته شد؛ تا آنجا که در برهه هایی، تجرد که در اوایل برای راهبه ها و اقشار خاص مطلوب بود، از اواخر قرون وسطی شکل رسمی و گسترده به خود گرفت؛ <ref>کونگ، [[زن در مسیحیت]]، ترجمه حمید بخشنده، ص 94.</ref> در این برهه، [[زنان]] به جای صومعه با عهد و پیمانهایی ساده و با زندگی زاهدانه، خانههای خود را به عنوان محل رهبانیت خود برگزیدند. در نتیجه، این باور کمرنگ شد که [[ازدواج]] نکردن صرفاً برای دسته خاصی از [[زنان]] بسیار مؤمن، پسندیده است و دیگران باید به همان زندگی عادی خود ادامه دهند و همچنان [[ازدواج]] برای آنان تقدس دارد.<ref>رویتر، «[[زن در مسیحیت]]»، هفت آسمان، ش 18.</ref> | |||
در خلال نهضت اصلاحات دینی، انتظار میرفت بازخوانی آموزهها به نفع [[خانواده]] باشد، ولی در پی این اصلاحات، [[ازدواج]] از آیینی در اختیار کلیسا، به کنترل دولت درآمد.<ref>New Chatholic Ecncyclopedia, p. 816.</ref> برخی معتقدند اولین ریشه بحران مدرن [[ازدواج]] و [[خانواده]] در ترک بعد الهی و سکولار شدن [[ازدواج]] و [[خانواده]] رخ مینماید که ناشی از اصلاحات پروتستانی بود.<ref>The Identity, The Mission, The Projects, The Pontifical John Paul Ii Institute, p.35.</ref> شاید بتوان مدعی شد سختگیری کاتولیکی موجب بروز رویکردهای [[زنگرایانه]] ([[فمینیستی]]) شد و سهلگیری پروتستانی، بستری برای توسعه اندیشههای [[فمینیست]]ی گردید که میانه خوبی با [[خانواده محوری]] نداشت. بدین ترتیب در دوران معاصر و همزمان با افول جایگاه [[خانواده]] و حاکمیت اندیشههای فردگرایانه و لذتخواهانه مدرن، [[تجرد]] (که البته با [[تجرد رهبانی]] در اهداف، تفاوتهایی داشت) رواج پرشتابی یافت. | |||
== یادداشت == | |||
{{پانویس|۲|گروه=پانویس|اندازه=ریز}} | |||
== پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
*غلامی، علی، حاجاسماعیلی، سمیه، زن و خانواده در ادیان با رویکرد تطبیقی، قم، انتشارات جامعةالزهرا، 1399 | *غلامی، علی، حاجاسماعیلی، سمیه، زن و خانواده در ادیان با رویکرد تطبیقی، قم، انتشارات جامعةالزهرا، 1399 |