نفقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۲
خط ۱: خط ۱:




نفقه هم در رابطه با زوجین و هم در رابطه با فرزندان و دیگر بستگان است. زیرا از نظر اسلام دو دسته افراد واجب‌النفقه هستند.
[[نفقه]] هم در رابطه با [[زوجین]] و هم در رابطه با [[فرزند]]ان و دیگر بستگان است. زیرا از نظر اسلام دو دسته افراد [[واجب‌النفقه]] هستند.
1.افرادی که از طریق سبب با انفاق کننده نسبت دارند که شامل زوجه در عقد دائم می‌شود وهمچنین درصورتی که پرداخت نفقه در عقد موقت، شرط شده باشد، عمل به آن واجب است.
1.افرادی که از طریق سبب با انفاق کننده نسبت دارند که شامل [[زوجه]] در [[عقد دائم]] می‌شود وهمچنین درصورتی که پرداخت نفقه در [[عقد موقت]]، شرط شده باشد، عمل به آن واجب است.
2.افرادی که از طریق نسب با انفاق کننده نسبت دارند؛ مانند آبا و اجداد که واجب‌النفقه هستند<ref>شهیدثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه،  بی‌تا، ج5، ص465. ؛نجفی، جواهرالکلام ، 1262ش،ج، ص301.</ref>
2.افرادی که از طریق [[نسب]] با انفاق کننده نسبت دارند؛ مانند آبا و اجداد که واجب‌النفقه هستند<ref>شهیدثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه،  بی‌تا، ج5، ص465. ؛نجفی، جواهرالکلام ، 1262ش،ج، ص301.</ref>


==نفقه در لغت و اصطلاح==
==نفقه در لغت و اصطلاح==


نفقه اسم مصدر «انفاق»<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، 1412ق، ص816..</ref>  و جمع آن «نفقات» و«نفاق» است <ref>فیومی، المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر، بی‌تا، ج، ص618. </ref> ودر کتاب‌های لغت معانی متعددی را برای آن بیان کرده‌اند؛  
[[نفقه]] اسم مصدر «انفاق»<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، 1412ق، ص816..</ref>  و جمع آن «نفقات» و«نفاق» است <ref>فیومی، المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر، بی‌تا، ج، ص618. </ref> ودر کتاب‌های لغت معانی متعددی را برای آن بیان کرده‌اند؛  
در کتاب لسان‌العرب، به معنای خروج، هلاکت، نابودی، بذل وبخشش کردن وچشم پوشی کردن از چیزی بیان شده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، 1414ه، ج10، ص357.</ref>  
در کتاب لسان‌العرب، به معنای خروج، هلاکت، نابودی، بذل وبخشش کردن وچشم پوشی کردن از چیزی بیان شده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، 1414ه، ج10، ص357.</ref>  
گروهی باتوجه به موارد کاربرد نفقه، معانی مختلفی برای آن قائل شده‌اند؛ مثلا هنگامی که این واژه در مورد حیوان به کار رود به معنای مرگ و هلاك حیوان است؛ ولی اگر این واژه در مورد معامله به کار رود، به معنای شیوع و رواج آن معامله است. <ref>زبیدی، تاج العروس من الجواهرالقاموس، بی تا، ج، ص463 ؛ جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربية، 1407ق، ج4، ص 1560.</ref>
گروهی باتوجه به موارد کاربرد [[نفقه]]، معانی مختلفی برای آن قائل شده‌اند؛ مثلا هنگامی که این واژه در مورد حیوان به کار رود به معنای مرگ و هلاك حیوان است؛ ولی اگر این واژه در مورد معامله به کار رود، به معنای شیوع و رواج آن معامله است. <ref>زبیدی، تاج العروس من الجواهرالقاموس، بی تا، ج، ص463 ؛ جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربية، 1407ق، ج4، ص 1560.</ref>
باتوجه به اینکه نفقه‌ای که زوج برای همسرش خرج می‌کند، مال خويش را از ملكش خارج می‌کند  و این به معنای خروج وهلاک شدن است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج7، ص97.</ref>  
باتوجه به اینکه نفقه‌ای که [[زوج]] برای [[همسر]]ش خرج می‌کند، مال خويش را از ملكش خارج می‌کند  و این به معنای خروج وهلاک شدن است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج7، ص97.</ref>  
دیدگاه بعضی از لغویون این است که هرکلمه‌ای که فاءالفعل آن، حرف«ن» وعین الفعلش«ف» باشد، به معنای خروج و ذهاب است؛ مانند: نفق، نفر، نفخ و... .<ref>ابن عابدین، الدرالمختار وحاشیه ابن عابدین (رد المحتار)، 1412ق، ج3، ص572.    </ref>  اما  در مقابل برخی این قول را قبول ندارند وبیان می‌کنند که نفقه از نفوق به معنای هلاکت، مشتق نشده است بلکه اسم اشیایی است که مرد برای خانواده‌اش خرج می‌کند.<ref>ابن عابدین، الدر المختار وحاشیه ابن عابدین (رد المحتار)، 1412ق، ج3، ص 572.</ref>  
دیدگاه بعضی از لغویون این است که هرکلمه‌ای که فاءالفعل آن، حرف«ن» وعین الفعلش«ف» باشد، به معنای خروج و ذهاب است؛ مانند: نفق، نفر، نفخ و... .<ref>ابن عابدین، الدرالمختار وحاشیه ابن عابدین (رد المحتار)، 1412ق، ج3، ص572.    </ref>  اما  در مقابل برخی این قول را قبول ندارند وبیان می‌کنند که نفقه از نفوق به معنای هلاکت، مشتق نشده است بلکه اسم اشیایی است که [[مرد]] برای [[خانواده‌]]اش خرج می‌کند.<ref>ابن عابدین، الدر المختار وحاشیه ابن عابدین (رد المحتار)، 1412ق، ج3، ص 572.</ref>  


اکثر فقها تعریف مشخصی از نفقه بیان نکرده‌اند؛ اما با توجه به عبارت‌هایی که در متونشان برای نفقه آورده اندبه برآوردن نیازهای زوجه بصورت محدود را نفقه می‌گویند.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، 1387ق، ج6، ص4-5.</ref>  بعبارت دیگر فقها برای تعریف نفقه به ذکر مصادیق آن اشاره کرده‌اند. حتی گاهی موارد نفقه را به عدد ذکر کرده‌اند مانند علامه حلی که نفقه را در 8 مورد بیان می‌کند <ref>علامه حلی، قواعدالاحکام، 1419ق، ج3، ص104.</ref> و یا شیخ طوسی مواردي را مانند دست مزد طبیب و خون گیرنده وحجامت کننده وحتی هزینه دارو را به عهده مرد نمی‌دانند و استثناء کرده‌اند  <ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، 1387ق، ج6، ص8.</ref>، ولی به مرور زمان فقها، مصادیق نفقه را گسترش دادند تا جایی که بسیاری بر این عقیده‌اند: ضابطه کلی برای نفقه چیزی است که، برای زندگی متعارف مورد نیاز است و زن در زندگی به آن احتیاج دارد.<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، 1408ق، ج2، ص293.</ref>   
اکثر فقها تعریف مشخصی از نفقه بیان نکرده‌اند؛ اما با توجه به عبارت‌هایی که در متونشان برای نفقه آورده اندبه برآوردن نیازهای [[زوجه]] بصورت محدود را نفقه می‌گویند.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، 1387ق، ج6، ص4-5.</ref>  بعبارت دیگر فقها برای تعریف نفقه به ذکر مصادیق آن اشاره کرده‌اند. حتی گاهی موارد نفقه را به عدد ذکر کرده‌اند مانند علامه حلی که نفقه را در 8 مورد بیان می‌کند <ref>علامه حلی، قواعدالاحکام، 1419ق، ج3، ص104.</ref>  ولی به مرور زمان فقها، مصادیق نفقه را گسترش دادند تا جایی که بسیاری بر این عقیده‌اند: ضابطه کلی برای [[نفقه]] چیزی است که، برای زندگی متعارف مورد نیاز است و [[زن]] در زندگی به آن احتیاج دارد.<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، 1408ق، ج2، ص293.</ref>   


اسباب وجوب‏ نفقه زوجيت، قرابت و ملك است. <ref>سجادى، ‏فرهنگ معارف اسلامى، ج‏3، ص: 2029</ref>
اسباب وجوب‏ نفقه [[زوجيت]]، [[قرابت]] و ملك است. <ref>سجادى، ‏فرهنگ معارف اسلامى، ج‏3، ص: 2029</ref>
كسانى كه بر آنها نفقه‏ واجب است:
كسانى كه بر آنها نفقه‏ واجب است:


خط ۲۷: خط ۲۷:
# نفقه براى تحصيل حق. <ref>جلالى زاده، مبادى و اصطلاحات علم فقه ص: 231.</ref> بر حسب روایتی، از امام جعفر صادق (ع) سوال شده است که : پرداخت نفقه ی کدام یک از خویشاوندان بر مرد واجب است؟ و آن حضرت در پاسخ فرموده اند: والدین، فرزند و همسر. <ref>حر العاملی، وسایل الشیعه، ج15ص 237.</ref> به موجب روایاتی از این قبیل، همسر، فرزندان و والدین، قدر متیقن از این حکم اند.
# نفقه براى تحصيل حق. <ref>جلالى زاده، مبادى و اصطلاحات علم فقه ص: 231.</ref> بر حسب روایتی، از امام جعفر صادق (ع) سوال شده است که : پرداخت نفقه ی کدام یک از خویشاوندان بر مرد واجب است؟ و آن حضرت در پاسخ فرموده اند: والدین، فرزند و همسر. <ref>حر العاملی، وسایل الشیعه، ج15ص 237.</ref> به موجب روایاتی از این قبیل، همسر، فرزندان و والدین، قدر متیقن از این حکم اند.


در هر حال، برای نفقه‌ی زوجه خصوصیاتی ذکر کرده‌اند که آن را از دیگر نفقه‌های واجب متمایز می‌کند؛ نخست آنکه مشروط به نیازمندی زوجه نیست و شوهر در هر حال، موظف به پرداخت آن است؛ دوم آنکه در صورت عدم پرداخت آن، حق زوجه ساقط نمی‌شود و قضای آن بر عهد‌ی شوهر ثابت می‌گردد؛ سوم آنکه نفقه‌ی زوجه بر نفقه‌ی دیگر خویشاوندان تقدم دارد و چهارم اینکه در صورت امتناع شوهر از ادای این حق، زن می‌تواند با مراجعه به دادگاه از وی شکایت کند که در این فرض، شوهر بین پرداخت نفقه یا طلاق زن مخیر خواهد شد. <ref>بستان، خانواده در اسلام، ص147.</ref>
در هر حال، برای نفقه‌ی زوجه خصوصیاتی ذکر کرده‌اند که آن را از دیگر نفقه‌های واجب متمایز می‌کند؛ نخست آنکه مشروط به نیازمندی [[زوجه]] نیست و [[شوهر]] در هر حال، موظف به پرداخت آن است؛ دوم آنکه در صورت عدم پرداخت آن، حق زوجه ساقط نمی‌شود و قضای آن بر عهد‌ه‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ی شوهر ثابت می‌گردد؛ سوم آنکه [[نفقه‌ی زوجه]] بر نفقه‌ی دیگر خویشاوندان تقدم دارد و چهارم اینکه در صورت امتناع [[شوهر]] از ادای این حق، [[زن]] می‌تواند با مراجعه به دادگاه از وی شکایت کند که در این فرض، [[شوهر]] بین پرداخت نفقه یا [[طلاق]] [[زن]] مخیر خواهد شد. <ref>بستان، خانواده در اسلام، ص147.</ref>
==احکام نفقه زن==
==احکام نفقه زن==
نفقه زوجه دائمی واجب است.
[[نفقه زوجه]] دائمی واجب است.
نفقه زن در زمان عده بر عهده شوهر است.
[[نفقه زن]] در زمان عده بر عهده شوهر است.
نفقه زن در صورت نشوز یا طلاق ساقط می‌شود.
[[نفقه زن]] در صورت [[نشوز]] یا [[طلاق]] ساقط می‌شود.
ارتداد سبب سقوط نفقه می‌شود. <ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۴</ref>
ارتداد سبب سقوط نفقه می‌شود. <ref>امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۴</ref>
در اينكه هزينه درمان زوجه، جزء نفقه‏ به شمار مى‏‌رود، اختلاف است. برخى قائل به تفصيل شده و گفته‏‌اند: داروهايى كه نياز به آنها متعارف است و در مداواى بيماری‌هاى جزئى و رايج به كار مى‌رود، جزء نفقه محسوب مى‌‏گردد؛ امّا داروهايى كه در بيماری‌هاى صعب‌العلاج و نامتعارف كاربرد دارد، بويژه در صورتى كه تأمين آنها مستلزم پرداخت مبلغى زياد باشد، جزء نفقه به شمار نمى‌رود. <ref>نجفی، جواهرالكلام 31/ 335- 338؛ امام خمینی، تحريرالوسيلة 2/ 316- 317.</ref>
در اينكه هزينه درمان زوجه، جزء نفقه‏ به شمار مى‏‌رود، اختلاف است. برخى قائل به تفصيل شده و گفته‏‌اند: داروهايى كه نياز به آنها متعارف است و در مداواى بيماری‌هاى جزئى و رايج به كار مى‌رود، جزء نفقه محسوب مى‌‏گردد؛ امّا داروهايى كه در بيماری‌هاى صعب‌العلاج و نامتعارف كاربرد دارد، بويژه در صورتى كه تأمين آنها مستلزم پرداخت مبلغى زياد باشد، جزء نفقه به شمار نمى‌رود. <ref>نجفی، جواهرالكلام 31/ 335- 338؛ امام خمینی، تحريرالوسيلة 2/ 316- 317.</ref>
۱۲۹

ویرایش