نل نادینگز<ref>Nel Noddings.</ref> نل نادینگز (متولد ۱۹ ژانویه ۱۹۲۹) فمینیست و استاد فلسفه آموزشی است که به خاطر موضع فمیسیتی و نظریه‌هایی که در فلسفه آموزشی و اخلاق مراقبت منتشر کرده، که به‌طور خاص به خاطر دیدگاههای خود در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت، نظریه‌های تربیتی و اخلاق مراقبت به چهره‌ای شناخته شده تبدیل شده است.

خطا در ایجاد بندانگشتی: پرونده وجود ندارد
نل نادینگز؛ فمینیسم پسامدرن؛ تعلیم و تربیت

زندگینامه

او پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در ریاضیات، دکترای خود را در فلسفه آموزشی از دانشگاه استنفورد دریافت کرد. در بین سالهای 1949 تا 1972 او معلم ریاضی مقطع ابتدایی و دبیرستان بود و در همین زمان فرصت تحقیق و پژوهش روی تدریس ریاضی و به طور کلی آموزش را به دست آورد. به زودی او گستره تحقیقات خود را افزایش داد به طوریکه موفق شد همزمان با گرفتن دکترا در دانشگاه استنفورد هرچه بیشتر روی فلسفه و نظریه‌های آموزشی کار کند. او پس از اخد دکترا، به تدریس در این دانشگاه مبادرت کرد و کرسی تعلیم و تربیت کودکان را تا زمان بازنشستگی در سال 1998 حفظ کرد.<ref>Coleman,kevin&depp,lanie&orourke,kimmy, 2011, The Educational Theory of Nel-Noddings ,New Foundations, Retrieved from: http: // www. New foundations.com /Gallery /Noddings.Html.</ref> نادینگز به شدت تحت تاثیر، دوران تحصیلی خود بود به طوریکه باور داشت مدرسه نقش مهمی در زندگی او ایفا کرده و رابطه محبت آمیز و توام با مراقبت معلمانش، سبب علاقمندی او به رابطه معلم و شاگرد در تمام طول زندگی و بعدها در تحقیقات و نظریات آموزشی او شده است. او خود را زنی "اهل خانواده" تعریف می کند زنی که در عین اشتغال به کار و تحصیل، عاشق مراقبت و تربیت فرزندان، خانه داری، آشپزی و مراقبت از گل و گیاه در منزل است. او در عمل نیز این باور خود را با وفادار ماندن به همسر و فرزندانش ثابت کرده است. همسرش به علت سرطان در سال 2012 درگذشت اما حاصل این ازدواج 10 فرزند، 39 نوه و 20 نتیجه بوده که همگی تحصیلات عالی دارند.

آثار نادینگز

  • مراقبت: رویکرد فمینستی به اخلاق تعلیم و تربیت؛ 1984.<ref>Caring: A Feminine Approach to Ethics and Moral Education. Berkeley: University of California Press, 1984.</ref>
  • زنان و شیطان؛ 1989.<ref>Women and Evil. Berkeley: University of California Press, 1989. </ref>
  • نقدی بر مراقبت در مدارس؛ 1992.<ref> The Challenge to Care in Schools.</ref>
  • تربیت انسان های اخلاقی؛ 2002.<ref>Educating Moral People – 2002.</ref>
  • شادی و آموزش و پرورش؛ 2003.<ref>Happiness and Education. Cambridge: Cambridge University Press, 2003. </ref>
  • فلسفه آموزش و پرورش؛ 1995.<ref>Philosophy of Education, Educating for Intelligent Belief or Unbelief - 1995.</ref>
  • شروع از خانه: مراقبت و سیاستگذاری اجتماعی؛ 2002.<ref>Starting at Home: Caring and Social Policy – 2002.</ref>
  • چشم اندازهای فلسفه تعلیم و تربیت؛ مترجم:رمضان برخورداری؛ نشر: نخستین.

دیدگاه‌ها

نادینگز در سال ۱۹۸۴ با الهام از ایده‌های کارول گیلیان، اخلاق مراقبت یا غمخواری را در اثری با عنوان "مراقبت:رویکردی فمینیستی به اخلاق و تربیت اخلاقی" مطرح کرد.<ref>Noddings, Nel. Caring: A Feminine Approach to Ethics and Moral Education. Berkeley: University of California Press, 1984.</ref> بیشتر کتاب‌های دیگر نادینگز در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت است. نادینگز در زمینه روانشناسی اجتماعی نیز آثاری دارد.

مراقبت

شاید به جرئت بتوان" مراقبت<ref>Caring.</ref>" را محور نظریات نادینگز در مورد آموزش و پروش دانست. او باور دارد مراقبت، که ذاتا صفتی زنانه است، اساس روابط انسانی را تشکیل می دهد. او نظام آموزشی کنونی را که متاثر از نظام مردسالارانه و تک قطبی در طول قرن ها بنا شده، نقد می کند که به جای بها دادن به اصل مراقبت به عنوان رکن اصلی شکل گیری رابطه سازنده بین معلم/ شاگرد و بین درس / دانش آموز، اساس نظام آموزشی را روی روابط مکانیکی و سردی حاکم کرده که معلم و شاگرد را در مقابل هم وادار به جبهه گیری می کند و شوق به تعلیم و تعلم را به کمترین میزان خود کاهش می دهد.

نادینگز بر این باور است که تمام انسان ها به طور ذاتی نیاز به مراقبت دارند یعنی هم به مراقبت‌کردن هم مراقبت‌شدن نیازمندند. آنچه نادینگز مراقبت می خواند، تا حد زیادی به دیدگاه کارل راجرز، در رابطه با "همدلی<ref>empathy.</ref>" شباهت دارد یعنی درگیر شدن عاطفی بین انسان ها یا بین یک انسان و یک موقعیت یا حتی بین انسان و یک ایده و یا ابژه. اما نادینگز تعریف راجرز از همدلی را تا حد زیادی مردانه و غربی می داند. او علاقمند است به جای همدلی، از واژه "شفقت" <ref>sypmathy.</ref> استفاده کند. "شفقت" بهترین مترادف مراقبت در فلسفه آموزشی اوست که رویکردی زنانه دارد. شفقت، محبت بی چشمداشت است درگیر شدن عاطفی، غمخواری و خود را به جای دیگری گذاشتن.

مراحل رسیدن و اعمال شفقت، نیاز به طی مراحلی دارد که البته معمولا به طور ناخودآگاه صورت می گیرد یعنی در مرحله اول فرد مراقبت کننده به طرف مراقبت شونده، توجه نشان می دهد. این توجه منجر به جایگزینی انگیزشی<ref> Motivational displacement.</ref> و یا به عبارت دیگر "خود را جای او گذاشتن" شده و در نتیجه سبب اقدامی برای رفع نیاز مراقبت شونده می شود. در آخر هم فرد مراقبت شونده، این اقدام را قبول می کند تا زمانی که مرحله آخر تمام و کمال به پایان نرسیده باشد، عمل مراقبت کامل نشده است زیرا هم مراقبت کننده و هم مراقبت شونده باید نسبت به عمل مراقبت آگاهی داشته باشند و با طیب خاطر این رابطه را بپذیرند.

مراقبت، مدرسه و آموزش و پروش

همچنان که پیشتر ذکر شد، نادینگز مراقبت را محور آموزش و پرورش می داند و به باور او تا زمانی که تعلیم و تربیت مبتنی بر آن نشود، عمل یاد دادن و یادگرفتن به درستی انجام نمی شود. نادینگز نقش بسیار مهمی را برای خانه و خانواده در تعلیم و تربیت اطفال قائل است زیرا خانواده اولین محیط یادگیری طفل است. بنابراین یکی از اهداف سیاستگذاران جامعه باید تامین امکانات رفاهی لازم و ضروری در خانواده باشد تا بتوان محیط آموزشی مناسبی را برای رشد کودکان فراهم کرد. از سوی دیگر نادینگر مدرسه را خانواده دوم کودکان می داند از این رو مدارس باید محیطی را فراهم کنند که هر کودکی از توجه و مراقبت توام با محبت که در خانه به دست می آورد، در مدرسه نیز برخوردار شود. او همچنین به روش آموزشی کودکان در خانواده هم علاقمند بود به عبارت دیگر آموزش غیر مستقیم. همچنان که کودکان در خانه به طور غیر مستقیم درس زندگی را می آموزند، مدارس نیز تا حد زیادی باید از ارائه کلیشه ای دروس فراتر بروند و به روش های غیر مستقیم و منطبق با زندگی واقعی کودکان، محتوای دروس را آموزش دهند.

نادینگز علیرغم علاقه به نظریات آموزشی جان دیویی<ref>John Dewey.</ref> آن را به نقد می کشد به این ترتیب که جان دیویی معتقد بود باید مدرسه، کودکان را برای زندگی اجتماعی آماده کند. اما تفسیری که در عمل از این دیدگاه دیویی که در زمانش انقلابی به شمار می رفت شده است این بوده که مدرسه باید کودکان را برای محیط کسب و کار آماده کنند در حالیکه از زندگی خانوادگی به طور کلی غفلت ورزیده اند. کودکان در مدارس هیچ چیزی در مورد زندگی موفق خانوادگی نمی آموزند این در حالی است که افراد دست کم نیمی از اوقات روزانه خود را در منازل و همراه خانواده خود به سر می برند. مدارس از آموزش روابط بین انسان ها، روابط خانوادگی، آموزش انجام امور لازم و ضروری خانگی مثلا تعمیر کردن شیر آبی که چکه می کند یا مراقبت از یک باغچه کوچک و یا نگهداری از کودکان خالی هستند.

سرمشق بودن

نادینگز اعتقاد دارد معلم باید خود سرمشق<ref>Modelling.</ref> شفقت و مراقبت باشد. به جای موعظه کردن در مورد مهربانی و مراقبت، باید در عمل سرمشق توجه و مراقبت نسبت به شاگردان، همکاران و محتوای درس باشد. برای مثال درگیری عاطفی معلم با مسائل و خصوصیات شاگردان از اهمیت زیادی برخورد است. گذشته از رابطه ای که معلم با ارائه درس دارد، علاقه ای که به مفاهیم مطروحه در کتاب درسی نشان می دهد و عشقی که در آموزش این مفاهیم و دانش به شاگردان بروز می دهد، همه سرمشق و نمونه عملی برای آموزش کودکان هستند.

گفتگو (دیالوگ)

نادینگز پیشنهاد می کند که مراقبت از طریق گفتگو و بحث در مورد مسئله، اعمال شود. گفتگو کمک می کند از نگاه یکجانبه دور شویم و موضوع را از جهات مختلف و از دیدگاه متفاوت ببنیم و جوانب آن را درک کنیم. بنابراین مراقبت نمی تواند در خلاء و بدون دخالت فرد مراقبت شونده و به طور یک طرفه و بدون آگاهی صورت گیرد.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.</ref>

تمرین

نادینگز به تمرین<ref>Practice.</ref> دادن کودکان به انجام مراقبت تاکید می کند او براین باور است که باید به همه فرصت تمرین مراقبت کردن داده شود. این کافی نیست که مرتب از یک نفر مراقبت شود بلکه او هم باید به سهم خود نسبت به موضوعی یا فردی همین عمل را انجام دهد و با مراحل آن آشنا شود. برای مثال اگر مادری از فرزندش مراقبت می کند، فرزند هم باید در پاسخ از مادرش مراقبت کند. آموزشگران در این نظریه باید این فرصت تمرین را فراهم بیاورند و به او بازخورد بدهد.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.</ref>

تائید

نادینگز تائید<ref>Confirmation.</ref> و تصدیق دیگران را جزو مهمی از عمل مراقبت می داند. معلم يا مادر بودن يک نقش نيست، بلکه زماني که شخص معلم يا مادر شد او به مجموعة خاصي از روابط غمخواري وارد شده است. اینکه نشان دهیم متوجه مراقبت، پیشرفت و عمل مثبت آنها شده ایم حتی اگر تنها با لبخندی یا تکان دادن سر هم باشد، چنین تائیدی به آنها کمک می کند بدانند تصمیم درستی گرفته اند و عمل مشفقانه آنها مورد توجه و درک دیگران قرار گرفته است. به این ترتیب فرصت رشد عاطفی و اخلاقی را برای کودکان فراهم می کنیم.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.</ref>

مراقبت و تئوری اخلاق

نادینگز مراقبت را در بطن تئوری اخلاق قرار می دهد و آن را ذاتا عملی اخلاقی و مشوق تخلّق به اخلاق می پندارد. از دید او مراقبت لزوماً از مناسبات اجتماعی آموخته و اکتساب نمی شود بلکه در ذات انسانی عجین است و تنها باید آن را تقویت کرد و به منصه شهود آورد. به باور نادینگز، در جهانی که تمام مناسبات از طریق رقابت، سودجویی و تنازع بقا (تعابیر مردانه) تعریف می شود، مراقبت و شفقت (رویکرد زنانه) می تواند راهی برای جبران کژکاری های اجتماعی و خلاءهای روابط انسانی فراهم کند. نادينگز معتقد است: رفتار اخلاقي ناشي از عواطف است رويکرد نادينگز به تربيت اخلاقی، رويکرد "'''غمخواري'''" است و با توجه به اين رويکرد، عاملي که ما را به غمخواري طبيعي سوق ميدهد، "عاطفه" است.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.pp 3-4.</ref> نادينگز معتقد اسدت: اخلاق غمخواري بر عاطفه تأکيد ميکند البته تأکيد بر عاطفه به اين معنا نيست که رويکرد غمخواري را يک رويکرد غيرعقلاني يا ضدعقلاني بدانيم، بلکه اين رويکرد، خود ناشي از عقلانيت است؛ زيرا در موقعيتهاي مناسدب، فرد غمخوار بر مبناي ملاکهاي عقلاني انتخاب ميکند، اما تأکيد اصلي‌اش بر بودن با همديگر، ايجاد، نگهداري و تقويت روابط مثبت است، نه بر تصميمگيري در موقعيتهايي که تعارضهاي اخلاقي وجود دارد. اخلاق غمخواري در درجة اول، بر عاطفه تأکيد ميکند، ولي عاطفه در اين رويکرد، به معناي احساس نيست، بلکه اساساً يک مبناي ارتباطي دارد که منظور از آن ارتباط بين فرد غمخوار و فرد مورد غمخواري اسدت در اين وضعيت، بين اين دو، يک حالت عاطفي برقرار ميشود که هر دو همديگر را بهتر درک ميکنند و به همين سبب نادينگز براي ارتباط ، يک مبناي هستي‌شناختي قايل اسدت تا بتواند از اين طريق، پاسخ عاطفي را بر يک امر واقعي در وجود انسان مبتني سازد.<ref>غفاری، ابوالفضل؛ بررسي و نقد رويکردهاي فضيلت و غمخواري در تربيت اخلاقـي، تهران، پاياننامه دوره دکتري دانشگاه تربيت مدرس؛ 1381؛ ص 196.</ref>

نادينگز با توجه به این رويکرد، به تبيين اخلاق غمخواری ميپردازد. رويکردي که نادينگز به اخلاق دارد رويکردي زنانه است اين ديدگاه خوبي را موضوع ميل يا نگرش اخلاقي ميداند، نه موضوع يک سلسله دلايل و استدلالها.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.pp 1.</ref>

نادينگز معتقد است: زنان بيشتر در بعد عملي اخلاق وارد ميشوند؛ زيرا وارد شدن به بعد نظري و نتيجه‌گيري از چنين مسائلي را يک سلسله مسائل فرعي ميدانند اين امر به آن سبب نيست که آنان توانايي نتيجه‌گيري منطقي را ندارند، بلکه زنان غالباً ميتوانند براي اعمالشان دليل بياورند؛ اما اين دلايل بيشتر بر احساسات، نيازها، تأثرات و ديد ايده‌آل شدخصي تأکيد ميکنند، تا بر اصول همگاني.<ref>غفاری، ابوالفضل؛ بررسي و نقد رويکردهاي فضيلت و غمخواري در تربيت اخلاقـي، تهران، پاياننامه دوره دکتري دانشگاه تربيت مدرس؛ 1381؛ ص 117.</ref> زنان در رويارويي با مسائل اخلاقي، بيشتر از موقعيتهاي واقعي، به دنبال اطلاعات هستند و ميخواهند احساسات، برداشتها، انگيزه‌ها و دلايل افراد درگير در اين موقعيتها را بشنوند و با نگاه کردن در چشم آنها و ديدن حالت چهره ی آنان، درک دقيقتر و درستتري از شرايط آنها داشته باشند.<ref>همان، ص118-117.</ref>

نقد دیدگاه‌های نادینگز

مدخل‌های مرتبط

کارول گیلیگان

پیوند به بیرون

منبع

  • Smith, M. K. (2004). Nel Noddings, the ethics of care and education’, the encyclopaedia of informal education.
  • هدایت احمدی، حمید، احمدآبادی، نجمه و میرزامحمدی، محمدحسن؛ تحليل آراء و انديشه‌هاي فلسفيـ تربيتي نادينگز و نقد آن از منظر تعليم و تربيت اسلامي؛ اسلام و پژوهش های تربیتی؛ سال هشتم، شماره دوم، پياپي 16، پاييز و زمستان 1395 ،ص 105 ـ 130.

پانویس

<references group=""></references>