در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، براساس منابع فقهی اسلامی، حق طلاق با مرد است. از آن جایی که امکان سوءاستفاده از حق، از سوی هر صاحب حقی وجود دارد، قانونگذار اقدام به تدوین قوانینی در جهت تحدید اراده مرد در امر طلاق نموده است. قانون مربوط به حق مالی نحله از جمله این قوانین می‌باشد.

معنای لغوی و اصطلاحی

نحله از نظر لغوى، در شش معناى بخشش با طیب نفس و بلاعوض، دین و قرض، مهریه، دین و اعتقاد، نسبت دروغ دادن، لاغر و باریك شدن به كار رفته می‌رود.<ref>فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب</ref> <ref>دهخدا، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب</ref>

در بند «ب» تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق آمده است: «در غیر مورد بند «الف» با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانة شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش یا نحله برای زوجه تعیین می‌نماید».<ref>K کیانی، مفهوم «نحله» در نظام حقوقی ایران و تفاوت آن با «اجرت المثل»،، وب‌سایت موسسه حقوقی مهرپاد</ref>

در قرآن کریم، در سوره نساء،آيه ٤ از واژه نحله استفاده شده است. نحله در این آیه، به معناى مهریه، دین، قرض، یا دین و اعتقاد است. در اصطلاح فقها؛ منظور از نحله همان معانی لغوى بیان شده می‌باشد؛ با این تفاوت كه فقهاى امامیه تنها دو معناى بخشش با طیب نفس، بلاعوض ، دین و اعتقاد را با توجه به سیاق آیه مطرح كرده‌اند. بنابراین صرف‌نظر از معنای «نحله» در این آیه، و تعبیرات متفاوت فقها قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمی‌باشد».<ref>احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش</ref>

دیدگاه اسلام

دین مقدس اسلام و سایر ادیان آسمانی از ازدواج به عنوان یک امر مقدس یاد می‌شود. اما از آن جایی كه در انتخاب همسر و تشكیل خانواده، عقل و دانش بشرى، ملاک می‌باشد، ممكن است افراد انسانی در این مسیر مرتكب اشتباه شده و انتخاب نادرستی داشته باشند. در صورت بروز اشتباه، مهم ترین هدف ازدواج یعنی آرامش، محقق نمی‌شود، لذا دین اسلام انحلال نكاح و قطع زندگی مشترک از طریق طلاق، را به عنوان راه حلی برای برون رفت از این اشتباه درنظرگرفته است. دین اسلام حق طلاق را به مرد داده است اما برای جلوگیری از سوء استفاده‌های احتمالی طرفین قواعد، مقررات و اصولی را بر طلاق حاکم کرده‌است.<ref>آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، 1393ش</ref>

یکی از دستورات اسلام برای جبران عوارض ناشی از طلاق در حق زنان، پرداخت «نحله» به زنان مطلقه در زمان طلاق است. قرآن کریم در این مورد می‌فرمایند: «وأتوا النساء صدقاتهن نحله و ان طبن لکم...». <ref>(نساء، 4)</ref> مهر زنان را (به‌طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید. هرچند در تفسیر این آیه دیدگاه مفسران متفاوت است اما قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمی‌باشد». از طرفی برخی مطرح می‌کنند که «نحله» همان «اجرت المثل» است این در حالی است که نحله عطیه‌ای است که عوض ندارد در حالی که اجرت‌المثل عوض از عمل انجام شده می‌باشد، پس «نحله» و «اجرت‌المثل» دو چیز متفاوت از هم هستند.<ref>احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش</ref>

به همین دلیل پرداخت نحله یا عطیه به زن در هنگام طلاق که در بند «ب» تبصره 6 قانون اصلاح مقررات آمده است؛ از آیات قرآنی نشأت گرفته ولی با عنوان «متاع» از آن یاد شده است. «للمطلقات متاعٌ بالمعروف حقاً علی المتقین»، <ref>بقره،241</ref>. «برای زنان مطلقه بهره‌ای شایسته است، چنان که در خور مردان پرهیزکار می‌باشد». مطابق آرایی که در تفاسیر قرآنی وجود دارد، «متاع» مالی اندک است. <ref>بانوی اصفهانی، مخزن العرفان، 1361: ج3، ص354</ref> که به کسی داده می‌شود تا از آن بهره‌مند گردد. <ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1362: ج2، ص367</ref> برخی مفسرین عنوان کرده‌اند متاع چیزی جز پول و وجه نقد نمی‌باشد، زیرا به طور مستقیم از پول نمی‌توان استفاده کرد، بلکه باید تبدیل به کالا شود و به همین جهت قرآن کریم از هدیه تعبیر به متاع کرده است، زیرا دادن کالا اثر روانی خاصی دارد، در بسیاری از مواقع، هدیه‌ای که مورد نیاز طرف باشد مانند خوراک و پوشاک که به اشخاص داده می‌شود، اگر کم‌قیمت هم باشد، در روح آنها اثر مطلوبی می‌گذارد. به همین جهت در روایاتی که از ائمه اطهار(ع) رسیده، ‌هدیه دادن مرد به زن را مثل لباس، غذا و زمین زراعی شمرده‌اند کـه در جهت تـأمین ضروریات زندگی زن صرف می‌شود. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1381: ج2، ص140</ref>

علامه طباطبایی (ره) پرداخت «متاع» در آیه را شـامل تمامی زنـان مطلقه می‌دانند و می‌فرمایند: هدیـه دادن بـه تمام زنـانی که طلاق می‌گیرنـد مستحب اسـت.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1362: ج 2، ص 371</ref>

شرایط تعلق نحله

مطابق بند ب تبصره شش اصلاحيه قانون طلاق، در صورتي زوج محكوم به پرداخت حق مالي نحله مي شود كه:

  1. زوجين به دليل طلاق از يكديگر جدا شده باشند؛ بنابراين در صورتي كه زوجين به دليلي غير از طلاق از يك ديگر جدا شوند، حق مالي نحله مطرح نمي شود.
  2. درخواست طلاق از سوي زوج مطرح شده باشد؛ بنابراين اگر درخواست طلاق از سوي زوجه و يا هر دو مطرح شده باشد، مطلقه مستحق نحله نمي شود.
  3. زوجه در صدور درخواست طلاق از سوي زوج، بي تقصير باشد؛ از اين رو در صورتي كه سوءرفتار و يا اخلاق زوجه سبب صدور اين درخواست باشد، حق مالي نحله مطرح نمي شود.
  4. زوجين در متن عقد نكاح، در رابطه با امور مالي، توافقي نكرده باشند . از جمله اين توافقات كه در متن عقدنامه هاي چاپي نيز، مطرح شده است، شرط تنصيف دارايي است . مطابق اين شرط در صورتي كه زوجه در صدور حكم طلاق بي تقصير باشد، زوج مي بايست تا نصف دارايي خود را كه در دوران زندگي مشترك به دست آورده است، به زوجه بپردازد . زوج در اصل پذيرش اين شرط و نيز ميزان آن، مخير مي باشد . از اين رو، در صورتي مطلقه مستحق نحله مي شود كه زوج اين شرط مالي را نپذيرد. <ref>صفايي و ديگران، بي تا، ص 381</ref>
  5. زوجه مستحق اجرت المثل نباشد؛ زيرا رابطه نحله و اجرت المثل يك رابطه طولي است .

ملاک تعیین نحله

تعیین مقدار و میزان نحله به عهده قاضی است. قاضی بر اساس معیارهای مانند سنوات زندگي مشترك، كارهايي كه زوجه در طول زندگي مشترك انجام داده و وسع مالی زوج مبلغ نحله را تعیین می‌کند.<ref>روشن و محمدی، «تأثير ورشكستگي و اعسار زوج بر مطالبات زوجه»، 1392ش</ref>

نتیجه گیرى

از جمله قوانین تصویب شده در جهت حمایت از حقوق مالی مطلقه، بند ب تبصره شش ماده واحده اصلاحیه قانون طلاق می‌باشد. مطابق این قانون، در صورتی كه درخواست طلاق از سوى زوج، به دلیل سوء رفتار و یا اخلاق زوجه نباشد و نیز در متن عقد نكاح در رابطه با امور مالی توافقی نشده باشد، زوج از سوى دادگاه محكوم به پرداخت مبلغی تحت عنوان نحله می‌شود. این مبلغ، توسط دادگاه و با در نظر گرفتن سنوات زندگی مشترک و نوع كارهایی كه زوجه در طول زندگی مشترک انجام داده است و وسع مالی زوج، تعیین می‌شود. این قانون، از دو جهت قابل بررسی می‌باشد.

  • الف) قانونگذار در متن قانون مذكور، نحله را به بخشش اجبارى تعریف نموده است. در حالی كه معناى متبادر به ذهن از این واژه، از نظر اهل لغت، فقها و نیز در قرآن كریم، بخشش با طیب نفس و بلاعوض می‌باشد.
  • ب) مبناى قانونگذار در تدوین این قانون، مبهم می باشد. به طور كلی سه مبناى حقوقی براى این قانون می‌توان مطرح كرد:
  1. این قانون، بر اساس قاعده عدم سوء استفاده از حق و اصل ٤٠ قانون اساسی تدوین شده است.
  2. تدوین این قانون با توجه به این قاعده حقوقی است كه قاضی می‌تواند در جهت تعدیل آثار سوء ناشی از انحلال عقد نكاح، احكامی را صادر كند.
  3. این قانون براساس قواعد عمومی قراردادها و قانون مسئولیت مدنی، تدوین شده است.

در رابطه با مبناى فقهی این قانون، دو نظر مطرح شده است:

منظور از نحله در قانون، همان متعه طلاق در اصطلاح فقه اسلامی می‌باشد؛ زیرا

  • اولاً: مطابق نظر غیر مشهور فقها، مرد مكلف است در تمام انواع طلاق به مطلقه خود متعه دهد.
  • ثانیاً: بر اساس آیات و روایات وارد شده در رابطه با متعه، حق متعه به تمام مطلقات اختصاص دارد.
  • ثالثاً: بر اساس سیره پیشوایان دینی، در می‌یابیم كه ایشان در تمام انواع طلاق، به مطلقات خود متعه می‌دادند.
  • رابعاً: مطابق قول مشهور، متعه نیز مانند نحله، به مطلقه اختصاص دارد.
  • خامساً: ملاک تعیین متعه، براساس نص صریح قرآن، وسع مالی زوج می‌باشد؛ و این، یكی از ملاكات مطرح شده در رابطه با تعیین حق مالی نحله می‌باشد.

این قانون از جمله احكام حكومتی است كه بر مبناى مصلحت صادر شده است؛ زیرا:

  • اولاً: با توجه به ضرورت تشكیل حكومت اسلامی در عصر غیبت امام (عج) و نیابت عامه فقیه جامع الشرایط از سوى ایشان، امكان صدور احكام حكومتی در عصر غیبت نیز وجود دارد.
  • ثانیاً: قانون مذكور، با توجه به مصلحت مطلقه صادر شده است.اگرچه قائلین به هریک از مبانی مذكور، به دلایل قابل قبولی استناد نموده‌اند، اما به نظر می‌رسد مبناى اول، صحیح‌تر باشد؛ زیرا امكان مطرح بودن یک حكم در فقه اسلامی بر عدم امكان آن، مقدم می‌باشد.

پانویس

<references group=""></references>

منابع

  • فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
  • دهخدا، علی اکبر، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
  • کیانی، مونا، مفهوم «نحله» در نظام حقوقی ایران و تفاوت آن با «اجرت المثل»،، وب‌سایت موسسه حقوقی مهرپاد، تاریخ درج مطلب: 13 آذر 1398ش، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
  • احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، مطالعات راهبردی زنان، شماره 25، 1383ش.
  • آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، فصلنامه خانواده‌پژوهی،سال دهم، شماره40، 1393ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، چ چهل و سوم، 1381ش.
  • طباطبایی، محمد حسین: «تفسیر المیزان»، سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1362ش.
  • امین، سیده نصرت (بانو امین): «مخزن‌العرفان فی علوم القرآن»، نهضت زنان مسلمان، تهران، چ اول، 1361ش.
  • روشن، محمد و حسن محمدی، «تأثير ورشكستگي و اعسار زوج بر مطالبات زوجه،، فصلنامه خانواده پژوهی، سال نهم، شماره 33، بهار 1392ش.