طلاق در آیین یهودیت
طلاق در آیین یهودیت؛ تمام شدن زندگی و جدایی بین همسران به صورت قانونی.
طلاق در آیین یهود؛ مجاز است و ممنوعیتی ندارد، ولی به شدت مکروه شمرده شده و کاری ناپسند است.در آیین یهود تأکید شدهاست هرکه همسر اولش را طلاق دهد، حتی قربانگاه معبد نیز برای او اشک میریزد. در شریعت یهود فقط یک نوع طلاق وجود دارد. طلاق در این دین زمانی واقع میشود که مرد یک گیط<ref>گیط یک اصطلاح میشنایی برای چیزی است که تورات آن را سفر کریتوت مینامد، که اساساً یک یاداشت مکتوب است. سالتز، سیری در تلمود، مترجم طالبی دارابی، 1383، ص 199</ref> را به همسرش تحویل دهد.
حق طلاق
در دین یهود؛ حق طلاق فقط با شوهر است و او میتواند یک طرفه زن را طلاق دهد و نیازی به رضایت زن نیست.در تورات باب 24 آيه 1 در مورد طلاق آمده است: «چون كسى زن گرفته و به نكاح خود درآورد اگر در نظر او پسند نيايد از اينكه چيزى ناشايسته در او بيابد آنگاه طلاقنامه نوشته به دستش دهد و او را از خانهاش رها كند و زن از خانه او روانه شده برود و زن ديگرى شود».
در دين يهود مرد مىتواند حتّى بدون دليل زن را طلاق دهد البتّه به شرطى كه زن داراى شئون بالايى نباشد و زن به هيچ عنوان نمىتواند تقاضاى طلاق نمايد.
در تلمود <ref group="پانویس"> تلمود به معنى تعليم است و مجموعه سنّتهاى ربّانى كه قوانين و مقرّرات موسى در آن گردآورى شده و شرح و تفسير مىشود.</ref> آمده است: «مرد حق طلاق دارد و براى زن چنين حقّى نيست. مرد مىتواند با كمترين دليل حتى سوزاندن غذا، زن خود را طلاق دهد».<ref> محقق داماد، خانواده، نكاح و انحلال، ص 498</ref>
اما در قوانینی که امروزه در میان یهودیان رواج دارد، زنان در موارد خاصی از حق درخواست طلاق برخوردار شدهاند و میتوانند دادخواست خود را به دادگاه عرضه کنند و طلاق باید به صورت توافقی باشد و رضایت زن در طلاق شرط دانسته شده است.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص95</ref>
با این که یهودیت به مرد قدرت مطلق و زیادی در طلاق میدهد و او با کمترین دلیلی میتواند زن را طلاق دهد، ولی آموزههای اخلاقی یهودی، اهمیت ثبات و پایداری خانواده را به مردان سفارش میکنند. مردان را در اعمال این قدرت خود، با محدودیتهایی اخلاقی و اجتماعی مواجه میکند.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص94</ref>
در هنگام طلاق، نوشتن طلاقنامه (گِیطین) ضروری است و با تسلیم سند طلاق از سوی مرد به زن، طلاق محقق میشود. گِط علاوه بر تاریخ و محل طلاق، دربردارنده این بیانیه است که فلان مرد به موجب این سند همسرش را طلاق مىدهد و آن زن از هم اینک مجاز است مجدداً ازدواج کند. گِط مانند کتوبا (عقدنامه) به زبان آرامى نوشته مىشود.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص95</ref>
موجبات طلاق
گر چه فقه، طلاق را در اختیار مرد دانسته، ولی او در مواردی که مشخص شده با اذن و تأیید دادگاه میتواند زن خود را طلاق دهد. که در ذیل به توضیح موجبات طلاق در تعالیم یهودی پرداخته میشود.
موجبات طلاق برای مرد
- در موردی که شوهر از زنش نفرت دارد. مثلا بیان شده، اگر مردی، با زنی ازدواج کند، اگر زن در نظر او پسند نیاید، یا اینکه چیزی ناشایسته در او بیابد. اصطلاح «چیزی ناشایست» کلی است و مکتبهای مختلف تفاسیر متفاوتی درباره آن بیان کردهاند؛ پیروان مکتب شمای معتقدند که مرد نباید زن خود را طلاق دهد، مگر آنکه در وی نشانهای از بیناموسی بیابد. پیروان مکتب هیلل میگویند: مرد میتواند برای اینکه زوجهاش خوراک را سوزانیده است، وی را طلاق دهد. ربی عقیوا نیز گفته است؛ مرد در صورت یافتن زنی زیباتر، حق دارد از همسرش جدا شود. در تلمود گفته شده؛ مردی که همسرش بد است، طلاق آن زن وظیفه دینی مرد است.<ref>هولم و بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان،1387ش، ص 219</ref>
- اگر شوهر بخواهد مهاجرت کند و همسرش با این کار موافق نباشد، زن را مجبور به مهاجرت میکنند؛ اگر زن به هیچ وجه به مهاجرت راضی نشود، شوهر باید وی را طلاق دهد بدون آنکه مهریهای به او بپردازد.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- زنی که مرتکب زنا شود، شوهرش باید او را طلاق گوید. در مکتب شمای که فقط زنای زن را مستوجب طلاقدادن او میداند. در شریعت یهود هرگاه زن مرکتب عمل زنا شود پس از اینکه در محضر دادگاه اثبات شد شوهر مجبور میشود زن خود را بدون کتوبایی (مهریه) طلاق دهد.<ref>عزیزی خادم، حسینی، «بررسی نقش زن در یهودیت»، 1393ش، ص 80</ref>
- اگر زنی در ملأعام بدون پوشش سر ظاهر شود، شوهرش میتواند دادخواست طلاق بدهد. چون این عمل زن معادل خیانت او به شوهرش تلقی میشود.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص110</ref>
- وجود بعضی عیوب در زن موجب حق طلاق برای مرد میشود. که عبارتند از؛ قرن، جذام، برص، افضاء و عقیم بودن زوجه.<ref>عزیزی خادم، حسینی، «بررسی نقش زن در یهودیت»، 1393ش، ص 80</ref>
- اگر عیوب گفته شده قبل از عقد در زن موجود باشد و مرد نسبت به آن جاهل بوده باشد. این موارد در نزد «بتدین» (محکمه و دادگاه) ثابت میشود. اگر ثابت شد مرد زن را با اذن بتدین بدون مهریه طلاق میدهد. اما اگر زن بتواند ثابت کند که مرد از این عیوب آگاه بوده است مرد باید برای معالجه زن بکوشد و اگر درمان نشد مرد میتواند زن دیگری بگیرد یا با پرداخت مهریه او را طلاق دهد. اگر این عیوب بعد از عقد بوجود آمد، مرد باید برای معالجه زن تلاش کند و اگر درمان نشد میتواند زن دیگری بگیرد یا با پرداخت مهریه او را طلاق دهد.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- هرگاه زن دچار بوی بد دهان، زیر بغل و بینی باشد و قابل معالجه نباشد. در این صورت مرد با پرداخت کتوبایی (مهریه) میتواند او را طلاق دهد. و اگر مرد دچار بوهای نامطبوع شود برای زن حق طلاق است.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- باکره نبودن زن موجب طلاق را برای مرد به وجود میآورد. <ref>علیجانی، زن در متون مقدس: زن در آیین یهود، 1389ش، ص 138</ref>
- اگر برای زن محکومیت جنایی قرار داده شود، مرد میتواند او را طلاق دهد. محکومیت کیفری مرد هم برای زن ایجاد حق درخواست طلاق میکند.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- اهانت شدید زن به شوهر موجب حق طلاق برای مرد میشود.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
موجبات طلاق برای زن
- هرگاه مرد همسرش را اجبار کنند که برخلاف مقررات شرعی رفتار کند برای زن حق طلاق به وجود میآید. در آیین یهود اجبار زن به تمکین ازشوهر در مواقعی که شرعاً جایز نیست به زن این حق رامیدهد که به دادگاه مراجعه کند و تقاضای طلاق را به این دلیل بنماید. اثبات این امر با شهادت شهود نزد دادگاه انجام میگیرد.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- وقتی مرد سایر حقوق واجبه زن را ایفا ننماید برای زن حق طلاق به وجود میآید.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- وجود امراض غش و صرع در مرد ایجاد حق طلاق برای زن میکند. در آیین یهود هرگاه مرد پس از ازدواج به امراض گفته شده مبتلا شود زن حق دارد با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- هر گاه شوهر سوءرفتار داشته و دچار امراض مقاربتی شود. پس از اثبات این امر بت دین (به زبان عبری به معنی خانه قضاوت، دادگاه شرعی یهود میباشد)، شوهر را مجبور به طلاق زن میکند و شوهر با پرداخت مهریه مجبور است زن را طلاق دهد.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- اگر مرد سوءمعاشرت داشته و سوءمعاشرت او در حدی باشد که ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل سازد و ترس خطر جانی او برود زن حق درخواست طلاق را دارد.<ref>عزیزی خادم، حسینی، «بررسی نقش زن در یهودیت»، 1393ش، ص 80</ref>
- غایب مفقودالاثر شدن زوج، اگر شرط وکالت در طلاق در ضمن عقد برای زن شده باشد این حق برای زن محفوظ است در این دین زن میتواند ضمن عقد نکاح شرط کند که اگر شوهر غایب مفقودالاثر شد و پس از انقضا مدت نیامد برای زن حق طلاق باشد و همچنین زن میتواند شرط کند که شوهر به فلانجای مشخص مسافرت نکند. پس از تحقق تخلف از شرط، زن حق طلاق مییابد، بعد از عقد هم مرد میتواند وکالت غیابی طلاق زن رابه بت دین بسپارد.<ref>آنترمن، باورهای آیینهای یهودی، مترجم رضا فرزین، 1385ش، ص 247؛ هولم، بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان،1387ش، ص 220</ref>
- در صورتی که شوهر به امراض غیر قابل درمان و یا بیماری که وجود آن دوام زندگی زناشویی را برای زن موجب خطر کند، حق طلاق برای زن به وجود میآید.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- هرگاه مردی بر اثر حادثهای از دودست، یا دو پا و یا دو چشم محروم شود، زوجه حق مراجعه به بت دین را دارد ولی اگر یک مورد از موارد ذکر شده کم باشد زن حق مراجعه را ندارد.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
- درصورتی که دختر با رضایت کامل ازدواج نکرده باشد، حق طلاق برای او به وجود میآید به هرحال چون درزمان عقد رضایت خود رااعلام کرده عقد انجام شده صحیح دانسته میشود ولی اگر بتواند ثابت کند که رضایت نداشته و تحت شرایطی بوده میتواند تقاضای طلاق کند.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
تعهدات مالی در طلاق
در متون مقدس یهودی به منظور حمایت از زن، برخی تعهدات مالی نسبتا سنگین در زمان طلاق؛ مثل پرداخت مهریه و جهیزیه در دوران معاصر، اعطای بخشی از داراییهای مرد را، بر عهده مرد قرار دادهاند.
در صورت بروز برخی موارد؛ زن را از این حقوق مالی محروم میدانند، مثل؛ رفتار فضیحتآمیز زن، غذا خوردن و طولانیشدن نوشیدن از سوی او در منظر عموم، شیردادن به بچه در مسیر عبور مردم، پشم ریسیدن در کوچه و بازار، پیروی نکردن او از قوانین دینی یهود، نپوشاندن سر در ملأ عام، سبک سری و اختلاط با مردان، سوزاندن غذا، بلند حرف زدن با مرد درباره امور زناشویی در خانه، دشنامدادن به والدین شوهر در حضور او و... هم ازدواج باطل است و هم مبلغ مهریه به زن تعلق نمیگیرد.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص94</ref>
در تلمود، پرداخت مهریه زن در هنگام طلاق از وظایف تخطی ناپذیر مرد دانسته شده است و صرفاً در چند مورد استثنایی، مرد میتواند بدون پرداخت مهریه، زن را طلاق دهد.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص110</ref>
قوانین طلاق
- طبق قانون اول؛ طلاق دادن زن بدون اطلاع او باطل است.<ref>هولم، بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان،1387ش، ص 220</ref>
- قانون دوم؛ شرایط کتوبا (مهریه و شرایط مذکور در عقدنامه) است که مرد را ملزم میکند شرایط کتوبا را در قبال همسرش انجام دهد، زن میتواند هنگام طلاق یا در فوت شوهرش مهریه خود را از مال او بردارد.<ref>هولم، بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان،1387ش، ص 220</ref>
- قانون سوم؛ مرد باید طلاقنامهای بنویسد و به دست زن دهد و بعد او را از خانهاش بیرون کند.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص93</ref>
- قانون چهارم؛ نوشتن طلاقنامه باید در حضور شاهد باشد و در روز انجام شود و در ایام خاصی انجام آن جایز نیست.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص94</ref>
- قانون پنجم؛ زن و شوهری که از هم جدا میشوند، دیگر حق ندارند با هم ازدواج کنند، چون فاسد و بیعفت شدهاند. زن با ازدواج با مرد دوم حرمت خود را نزد شوهر اول از دست داده و برای او نجس میشود. خداوند از چنین ازدواجی متنفر است. کاهنان یهود مجاز نیستند که با زن مطلقه ازدواج کنند. اما آنها نیز میتوانند زنان خود را طلاق دهند.<ref>هولم، بوکر، زن درادیان بزرگ جهان،1387ش، ص 219</ref>
مقصود از این امر، پیشگیری از طلاقها و ازدواجهای یک شبه به منظور مبادلهی همسر میباشد. این قانون، وسیلهای برای جلوگیری از طلاق بهشمار میرفت.<ref>افرامیان، طلاق در فقه یهود، 1388ش</ref>
عده طلاق
عده طلاق در یهودیت نود روز است و زن پس از گذشت این مدت میتواند مجدد ازدواج کند. زن مطلقه میتواند ازدواج کند، اما قبیح و ناپسند است.<ref>غلامی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، 1399ش، ص95</ref>
یادداشت
پانویس
منابع
- آنتزمن، الن، باورهای آیینهای یهودی، مترجم رضا فرزین، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب تهران، 1385ش.
- افرامیان، فرهاد، طلاق در فقه یهود، سایت انجمن کلیمیان تهران، آذر 1388ش، تاریخ بازدید: دی ماه 1401
- سالتز، آدین اشتاین، سیری در تلمود، مترجم باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1383ش.
- عزیزی خادم، معصومه، حسینی، علییار، «بررسی نقش زن در یهودیت»، نشریه زن و فرهنگ، شماره 22، زمستان 1393ش.
- علیجانی، رضا، زن درمتون مقدس: زن درآیین یهود، روشنگران و مطالعات زنان، تهران، 1389ش.
- غلامی، علی، زن و خانواده در ادیان (با رویکرد تطبیقی)، قم، جامعه الزهراء، چاپ اول، تابستان 1399ش.
- هولم، جین؛ بوکر، جان؛ زن در ادیان بزرگ جهان، ترجمه: علی غفاری، تهران، نشر بین الملل، چاپ دوم، بهار 1387ش.