قوامیت

از جنسیت دیتا

قوامیت؛ سرپرستی و مدیریت مردان بر امور خانواده و تأمین نیازهای آنان.

قوامیت مرد، نوعی وظیفه‌ و مسئولیت‌ در جهت‌ اداره‌ بنیاد خانواده است‌ و الزامات‌ و تکالیفی‌ حقوقی‌ و اخلاقی‌ در پی‌ آن‌ بر‌عهده‌ مرد خواهد بود و هرگز معنای برتری، فضیلت، شرافت‌ و امتیاز یا سلطنت‌ مرد بر زن را نمی‌رساند.

مفهوم شناسی قوامیت

واژه قوامیت از واژه «قوّامون» در آیه 34 سوره نساء گرفته شده‌است. «قوّامون» صیغه مبالغه قائم از «قام، یقوم، قیاماً» است. ماده قیام در مقابل قعود به‌معنی برخاستن، توقف، ثبوت و دوام، عزم و اراده، وقوع امر و مشغول شدن به‌کاری آمده‌است که در آیه شریفه، قوام یعنی قیّم و قائم به امر و سرپرست است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1371ش، ج7، ص52</ref> برخی نیز قیام در آیه را به‌معنای محافظت و اصلاح در نظر می‌گیرند.<ref>ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج12، ص496</ref>

مفسرین در مورد مفهوم واژه قوامون دو دیدگاه دارند:

  1. قوام به معنی سلطه، ولایت، حکومت، ریاست و استحقاق اطاعت می‌باشد.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، 1419ق، ج1، ص505؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، 1417ق، ص344</ref>
  2. قوام به معنی کفالت، حمایت، رسیدگی، کارگزاری، سرپرستی و نگهبانی می‌باشد.<ref>جوادی آملی، تسنیم، 1375ش، ج18، ص546؛ بلاغی نجفی، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، 1420ق، ج2، ص104</ref>

با توجه به‌این دو معنا برای واژه قوامون از نظر لغوی و تفسیری، قوامیت در آیه اشاره به‌این دارد که مردان، تکلیف یا حق حکومت یا سرپرستی بر زنان در خانواده یا جامعه را دارا می‌باشند. چنان‌چه معنی تکلیف از آن فهمیده شود مسلماً به معنای سلب کرامت زنان نیست، بلکه باری بر دوش مردان می‌باشد و اگر معنی حق از آن دریافت گردد، باز حقی است که پروردگار بر اساس حکمت و عدالت و نیز برای نظم در امور مربوط به جامعه یا خانواده به مردان عطا کرده است که البته در برابر آن حقوقی را نیز به زنان اختصاص داده‌است؛ مانند نفقه و مهریه.<ref>هاشمی علی آبادی، «بررسی شبهه اخلاقی سلب کرامت زنان در صدرآیه 34 سوره نساء»، 1394ش، ص170</ref>


علامه جعفری، حکمت‌ در تشریع‌ قوامیت‌ مرد را در این مسئله می‌داند که‌ هیچ‌ گروهی‌، حتی‌ دو نفره‌ سیر حرکت و برنامه‌هایشان بدون این که یکی از آنان مسئول باشد‌ به سامان نمی‌رسد؛ بنابراین‌ در خانواده که‌ اساسی‌ترین‌ مجموعه در جامعه است به طریق اولی‌ باید چنین‌ باشد و اداره‌‌ خانواده‌ را به‌ یکی‌ از چهار حالت‌ ذیل‌ متصور می‌شود:

  1. اداره‌‌ آن‌ با مرد و زن است‌ که‌ چنین‌ حالتی‌ ممکن نیست، به‌دلیل این که حتی اگر دو مرد نیز با هم مسئول‌ شوند، برخورد و تزاحم پیش خواهد آمد.
  2. تنها زن مسئول‌ باشد؛ که‌ در این حالت نیز تنظیم کردن‌ ارتباطات در خانواده با اختلالات و موانعی‌ مواجه می‌شود.
  3. پدرسالاری‌ سلطه‌گرانه‌ که‌ در برخی از جامعه‌ها‌ وجود دارد، اما چنین‌شکلی نیز‌ فضای‌ جامعه‌ را متشنج‌ می‌کند، ارزش‌های‌ زن را از نادیده می‌گیرد و فرزندان را دچار مشکلاتی در زندگی خانوادگی می‌نماید.
  4. یک نظام‌ شورایی‌ با سرپرستی‌ مرد و مأموریت‌ اجرایی‌ او که‌ همراه‌ با اعتدال باشد و معنای‌ قوام‌ نیز همین می‌باشد. اشکالی که برخی‌ غربی‌ها‌ بر اسلام‌ وارد می‌کنند به‌این مضمون که‌ اسلام، مرد را امیر کرده و زن را اسیر نموده، به‌سبب عملکرد بیرونی‌ بعضی‌ از جوامع‌ اسلامی‌ و برداشت‌های‌ غلط‌ از آیه <ref>سوره نساء، آیه‌‌34</ref> می‌باشد.

بر اساس این دیدگاه، قوام، به معنای قیّم‌ مصطلح‌ فقهی و حقوقی‌ نیست‌ بلکه قوامیت‌ بر‌اساس‌ علت‌ طبیعی‌ می‌باشد‌ نه‌ تحکمی و قراردادی.<ref>جعفری، ترجمه‌ و تفسیر نهج‌البلاغه، 1362ش، ج‌ 11، ص‌ 267</ref>

آسیب شناسی برداشت‌های تبعیض‌آمیز از مفهوم‌شناسی قوامیت

در نقد و تحلیل برداشت‌های تبعیض آمیز از مفهوم‌شناسی قوامیت مرد بر زن به‌موارد زیر پرداخته می‌شود.

کمال عقلانی

سنایی و ابن عربی، مردان را عقل‌گرا‌تر از زنان می‌دانند و زن را ذاتاً انسانی ناقص العقل تصور می کنند؛ به‌همین سبب برای‌ مردان‌ نسبت به‌زنان حق تسلّط قائلند.<ref>جعفری، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، 1397ش، ص55</ref> پژوهشگران در خصوص نقد این دیدگاه بیان می‌کنند که نقصان عقل در زنان بـا‌ قرآن <ref>سوره مؤمنون، آیه14</ref> در تناقض است و در هیچ آیه‌ای از‌ آیات قرآن‌ مطلبی در مورد نـاقص‌العقل بـودن زنان نیست؛ بلکه از درایـت و عقل زنانی مانند بلقیس به جهت رفتار مدبرانه‌اش در برابر‌ حضرت سلیمان ‌(ع)، مادر حضرت موسی (ع) که در اوج احساسات مادری فـرزند خـود را به نیل‌ می‌سپارد و نیز آسیه که در برابر‌ همسر مـشرک‌ خـود در نقش یک اصلاح‌گر عمل می‌نماید سخن گفته است. بنابراین وجود احـساسات‌ در زنان نمی‌تواند دلیـلی مـستدل بر نقصان عقل در آنان به‌شمار رود.<ref>جعفری، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، 1397ش، صص55-56</ref>

قـدرت بـدنی

خواجه عبدالله انصاری، یثربی و قشیری، یکی از دلایل فضل مردان بر زنان را در قدرت بـدنی مردان بیان کرده‌اند. از دیدگاه این گروه، مردان از باب کارائی‌ و توانایی‌های جسمانی از قوّت افزون‌تری بهره‌مند هستند و قدرت جسمانی آن‌ها کامل‌تر می‌باشد و قوامیت، وظیفه بیشتری را برای مردان در بر دارد اما این مسئله به معنای بی‌اعتباری زنان نیست.<ref>جعفری، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، 1397ش، ص54</ref> پژوهشگران بیان می‌کنند که زنان با به دنیا آوردن فرزند که با درد زیادی همراه است و نیز برخی از زنان که علاوه بر نقش‌های همسری و مادری به تأمین معاش خانواده نیز می‌پردازند، ملاک های نیرومندی مانند تحمل سختی‌ها و تأمین مخارج خانواده را بیش‌تر از مردان دارا هستند.<ref>جعفری، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، 1397ش، صص56-57</ref>

تقدم‌ در‌ خلقت مرد بر زن

این نظریه‌ تحت عنوان خلقت حـوا از دنـده چپ آدم مـطرح شده است که کاشفی سبزواری، ابن عربی و مولوی با استناد به‌‌همین‌ نظریه تسلّط مرد بر‌ زن را مطرح نموده‌اند.(جعفری، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، 1397ش، ص57) پژوهشگران بیان می‌کنند که هیچ‌‌کدام از آیات قرآن کریم با صـراحت اشـاره بـه خلقت اولیه مرد یا زن نشده است و هرگاه قرآن کریم در مورد خلقت سخن گفته اسـت زن و مرد را با هم به‌کار‌ برده‌‌است.(جعفری، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، 1397ش، صص57-58)

دیدگاه‌های مختلف درباره ظرف قوامیت مرد

اکثر فقها و مفسران، ادله (آیه قوامون: سوره نساء، آیه34 و آیه درجه: سوره بقره، آیه228) موجود برای ظرف قوامیت را فقط منحصر به‌روابط درون خانواده دانسته‌اند. در مقابل آنان، گروهی دیگر از فقها و مفسران، ظرف قوامیت مرد را در روابط اجتماعی نیز اثبات می‌کنند.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، صص158-159)

ادله تسری قوامیت مرد به اجتماع

  • دلیل اول، استدلال به‌عمومیت ملاک در آیه قوامون است. یعنی ملاک قوامیت مردان تفضیل تکوینی آنان بر زنان است که هم در خانواده و هم در مشارکت‌های اجتماعی مردان بر زنان قوامیت دارند.(سبحانی، نظام القضاء و الشهاده فی الشریعه الاسلامیه الغراء، 1418ق، ج1، ص58) نقد اول این که آیه برای قوامیت، ملاک دو جزئی تفضیل الهی و انفاق مردان را بیان می‌کند. تفضیل الهی، عام است ولی انفاق تنها از سوی شوهران انجام می‌شود.(منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، 1409ق، ج1، ص351) نقد دوم این‌که لزوم تخصیص اکثر ایجاد می‌شود؛ زیرا مردان تنها در مسئله ولایت و قضاوت بر زنان قوامیت دارند و غیر از این دو، زنان از عموم دلیل قوامیت خارجند.(منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، 1409ق، ج1، ص351)
  • دلیل دوم، تنقیح مناط است. یعنی ملاکی که آیه قوامون برای قوامیت مردان درون خانواده بیان کرده برتری مردان بر زنان در عقل، تدبیر و نیروی جسمانی است که این ملاک در رابطه عموم مردان و زنان نیز وجود دارد و فقط در رابطه شوهر و همسر دیده نمی‌شود.(سیفی مازندرانی، دلیل تحریر الوسیله: ولایه الفقیه، بی تا، صص147-1) اما این دلیل نیز از این جهت که تفضیل الهی را تنها ملاک قوامیت دانسته مورد نقد قرار گرفته‌است.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، صص161-162)
  • دلیل سوم، استقلال علیت در آیه قوامون است. به این صورت که این دلیل، ملاک انفاق و ملاک تفضیل را دو علت مستقل در نظر می‌گیرد که هر کدام جداگانه سبب قوامیت مردان می‌شود. نقد این دلیل؛ تفصیل الهی قلمرو قوامیت را برای عموم مردان اثبات می‌کند اما انفاق این حکم را تنها برای شوهران اثبات می‌کند و هر کدام موضع متفاوتی را اقتضا می‌کنند و نمی‌توانند به صورت مستقل سبب قوامیت شوند.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، ص162)
  • دلیل چهارم، استناد به اطلاق آیه درجه است.(گلپایگانی، کتاب القضاء، 1413ق، ج1، ص46) این دلیل نیز مورد نقد قرار گرفته و اشکال اول آن است که آیه درجه با توجه به سیاق، ویژه زنان مطلقه رجعیه است و تعمیم آن به همه زنان بدون دلیل است. اشکال دیگر این است که بر‌فرض وجود اطلاق، درجه در این آیه نکره در سیاق اثبات است و عمومیتی ندارد.(الآصفی، المرأه و الولایه السیاسه و القضائیه، 1425ق، ص48)
  • دلیل پنجم، اولویت قطعیه است. یعنی وقتی در مورد خانواده ولایت زن نفی می‌شود و مرد بر زن قوامیت دارد، در اجتماع که به تدبیر و توانایی بیش‌تری نیاز است به طریق اولی قوامیت برای مرد اثبات می‌شود.(گلپایگانی، کتاب القضاء، 1413ق، ج1، ص44) اولویت در این دلیل نیز مورد نقد قرار گرفته‌است به‌این صورت که می‌گویند در محیط خانواده نیاز به‌داشتن سرپرست است و شارع برای دفع نزاع، مرد را به‌هر دلیلی سرپرست خانواده قرار داده اما در اجتماع که چنین ضرورتی وجود ندارد زنان نیز می‌توانند با‌داشتن شرایط قوامیت داشته باشد.(منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، 1409ق، ج1، ص351)

ادله محدود بودن قوامیت مرد به خانواده

  • اولین دلیل، شان نزول آیه قوامون است.(منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، 1409، ج1، ص350؛ سبحانی، نظام القضاء و الشهاده فی الشریعه الاسلامیه الغراء، 1418ق، ج1، ص57) اما علامه طباطبایی به آن اشکالی کلامی وارد می‌کند.(طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417ق، ج4، ص349) اشکال دوم که به دلیل شأن نزول وارد شده بر فرض درستی این گزارش تاریخی، این است که خاص بودن شان نزول دلیلی برای محدودیت آیه به‌ خانواده نمی‌شود و دامنه معنای آیه را الفاظ آیه معین می‌کند نه شان نزول.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، ص164) اشکال سوم، اشکال به‌سند این شان نزول است که از طرق مختلف، اعتبار سندی ندارد.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، ص164)
  • دومین دلیل، خاص بودن انفاق است؛ به‌این معنا که محدودیت قوامیت به خانواده، قرینه "بما انفقوا" در آیه است.(اردبیلی، فقه القضاء، 1423ق، ج1، ص91) آیه برای قوامیت ملاکی دو جزئی بیان می‌کند: تفضیل الهی و پرداخت نفقه از سوی مرد. جزء اول ملاک در عموم مردان است ولی جزء دوم ملاک، ویژه شوهران است. بنابراین قوامیت، معلول ملاک دو جزئی است و در خارج از خانواده که مردان مسئول پرداخت نفقه زنان نیستند قوامیتی نیز وجود ندارد. به این دلیل نقد و خدشه‌ای وارد نشده‌است.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، ص165)
  • سومین دلیل، استناد به سیاق آیات است.(سبحانی، نظام القضاء و الشهاده فی الشریعه الاسلامیه الغراء، 1418ق، ج1، ص57) در نقد دلیل سیاق، علامه طباطبایی اشکالی را بیان می‌کند. ایشان بین این‌که صدر آیه به‌معنای عموم مردان و زنان باشد و ادامه آیه احکام ویژه خانواده را بیان ‌کند منافاتی نمی‌بیند.(طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417ق، ج4، ص344) برخی اشکالی که علامه به این دلیل سیاق می‌کند را رد می‌نمایند و اشکال دیگری به بیان علامه وارد می‌کنند، این که علامه بر پایه این پیش فرض است که صدر آیه عام است، در صورتی که صدر آیه به قرینه انفاق که تعلیق قوامیت است به‌ خانواده محدود است. پس دلیل سیاق بدون اشکال، محدودیت قوامیت به خانواده را به‌اثبات می‌رساند.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، ص167)
  • چهارمین دلیل، معقول نبودن عمومیت قوامیت است.(موسوی گرگانی، المرأه و القضاء فی الاسلام، 1423ق، ص138) یعنی اگر قوامیت در خانواده منحصر نباشد لازمه‌اش این است که هر مردی بر هر زنی قوامیت داشته باشد که چنین عمومی مراد شارع نیست. اشکالی که به‌این دلیل وارد می‌شود این است که، آیه با توجه به انصراف و مناسبات حکم و موضوع، قوامیت را تنها در مواردی بیان می‌کند که به قیمومیت نیازمند است نه در همه روابط اجتماعی.(منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، 1409ق، ج1، ص350) این اشکال مورد مناقشه قرار می‌گیرد به این صورت که قوامیت عموم مردان بر عموم زنان به نحو عموم استغراقی در محدوده خانواده معقول است، زیرا بر‌پایه آن هر شوهری برای همسر خود قوامیت دارد اما این عموم استغراقی در خارج از خانواده نامعقول است.(دهقان، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، 1394ش، ص168)

پانویس

<references group=""></references>

منابع

  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج12، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
  • اردبیلی، سید عبدالکریم، فقه القضاء، ج1، قم، دانشگاه مفید، 1423ق.
  • الآصفی، محمد مهدی، «المرأه و الولایه السیاسه و القضائیه»، مجله فقه اهل البیت (ع)، شماره 36، 1425ق.
  • بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج2، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1420ق.
  • جعفری، انسیه، «مفهوم شناسی قوامیت مرد بر زن در تفاسیر عرفانی با رویکرد انتقادی»، عرفانیات در ادب فارسی، شماره37، زمستان 1397ش.
  • جعفری، محمدتقی، ترجمه‌ و تفسیر نهج‌البلاغه، ج‌ 11، تهران، دفتر نشر و اندیشه اسلامی، 1362ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج18، قم، اسراء، چاپ اول، 1375ش.
  • دهقان، مجید، «قلمرو قوامیت مرد؛ خانواده یا اجتماع»، مطالعات جنسیت و خانواده، شماره اول، سال سوم، بهار و تابستان 1394ش.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج1، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1419ق.
  • سبحانی، جعفر، نظام القضاء و الشهاده فی الشریعه الاسلامیه الغراء، ج1،قم، موسسه امام الصادق (ع)، 1418ق.
  • سیفی مازندرانی، علی اکبر، دلیل تحریر الوسیله: ولایه الفقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی تا.
  • طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417ق.
  • قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج7، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1371ش.
  • گلپایگانی، سید محمدرضا، کتاب القضاء، ج1، قم، دارالقرآن الکریم، 1413ق.
  • منتظری، حسین علی، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، قم، نشر تفکر، ج1، 1409ق.
  • موسوی گرگانی، سید محسن، المرأه و القضاء فی الاسلام، مجله فقه اهل البیت (ع)، شماره 23، 1423ق.
  • هاشمی علی آبادی، سید احمد، «بررسی شبهه اخلاقی سلب کرامت زنان در صدرآیه 34 سوره نساء»، پژوهش‌های اخلاقی، شماره2، سال ششم، زمستان 1394ش.