عزیزه الحبری
{{#invoke:Infobox|infobox}} عزیزه الحبری متولد 1943 در لبنان، فمنیست اسلامی است که معتقد به خوانشی نو در متون دینی است. هر چند رویکرد اصلی عزیزه الحبری فقهی -حقوقی است، اما وی به عنوان یک مسلمان به طور جدی به مباحث قرآنی نیز پرداخته است، زیرا یکی از دلایل ضعف و نقص فقه کنونی را ناشی از فهم نادرست از قرآن کریم به عنوان متن اصلی دین اسلام میداند. الحبری با کمک از نظریات فضلالرحمن ملک<ref>فضلالرحمن به خاطر اندیشههای متجددانهاش دربارهٔ اسلام و همچنین مطالعاتی که در مورد هرمنیوتیک و فهم قرآن انجام دادهاست، شهرت دارد.</ref> برخی آیات حقوقی مرتبط با زنان را بازتفسیر کردهاست.
زندگینامه
عزیزه الحبری در خانوادهای اهل علم در لبنان متولد شد. او نوه شیخ توفیق الحبری است، کسی که اولین جنبش دیدهبانی در جهان عرب را ایجاد کرد. عزیزه الحبری همزمان با اوج جنبش حقوق مدنی در آمریکا، به این کشور مهاجرت کرد. وی مالکوم ایکس را ملاقات کرده بود و مالکوم او را تشویق کرده که یک رهبر زن قوی خواهد شد. وی در جوانی معتقد بود که اسلام یک دین پدرسالار است، اما اکنون تصریح میکند که اسلام یک دین مخالف با نظام طبقاتی جنسیتی است. او گهگاه از گرایش خود به بازخوانی قرآن با اصطلاح زن گرایی یاد میکند. <ref>هدايت زاده، محمد صادق؛ «نويسندگان برجستهی فمينيسم اسلامی»؛ ص10-11</ref>
تحصیلات
الحبری دکترای فلسفه خود را از دانشگاه پنسیلوانیا اخذ کرد و پس از آن، در سال 1985 م در رشته دکترای حقوق نیز، از همین دانشگاه فارغالتحصیل شد. در سال 1992 م به عنوان اولین زن مسلمان در آمریکا، به جایگاه استاد دانشگاه حقوق مشغول شد و از آن پس، آثار متعددی در حوزه مسائل زنان، دموکراسی و حقوق بشر از منظر اسلام تألیف نموده است، هرچند پیش از آن، استاد رشته فلسفه بود. وی اکنون استاد بازنشسته و افتخاری دانشکده حقوق دانشگاه ریچموند ویرجینیا است.<ref>سایت دانشگاه ریچموند</ref>
دیدگاه
عزیزه الحبری معتقد به جاودانگی قرآن کریم بوده و مخاطب آن را تمامی انسانها در هر زمان و مکان میداند و قائل است پیامهای قرآنی، همانقدر که برای قبایل عرب عصر نزول مناسب بود، برای مردم آمریکا و آسیا در زمان معاصر نیز مناسب است و میتواند نیازهای انسان قرن بیست و یکم را به نحو کاملی پاسخ دهد. همچنین، وی اعتقاد دارد که مفهوم برابری جنسیتی در قرآن مورد تأیید قرار گرفته است .<ref> ﴿وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ...﴾ )توبه: 9 / 71 ،)دو جنس بشری از یک نفس واحده آفریده شده و دوست و محافظ (ولیّ) یکدیگر هستند</ref>. وی این توجه قرآن به مسأله متأخر «برابری جنسیتی» را تحسین نموده و آن را شاهدی برای جاودانگی کامل وحی میداند، چون آن دورهای که خبری از حقوق زنان نبود، قرآن بدان توجه داشته است.<ref>هدایت زاده، محمد صادق، نگرش فمينيستی عزيزه الحبری به آيات قرآن با تأکيد بر مسأله ضرب زنان،ص96 تا109</ref>
وی برای فهم قرآن سه اصل را شناسایی کرده و بر آن تأکید میکند: اصل اول توحید است که دالّ بر برتری مطلق خداوند و مادونی غیر است. در نتیجه، هر تفکری که بخواهد خود را در عرض خداوند قرار دهد و مدعی تسلط و برتری باشدـ همچون پنداشتهای پدرسالارانه- در تضاد با این اصل اسلامی بوده و مطرود است. اصل دوم تنوع است که ضمن تأیید وجود تفاوتهایی بین دو جنس، مالک برتری انسان را در تقوا دانسته و اصل هر دو را یک نفس واحده معرفی میکند. اصل سوم، سازگاری نام دارد که روابط زناشویی آرمانی در اسلام را مبتنی بر سکون، مودت و رحمت معرفی کرده و جایی برای انحرافاتی همچون نگاه طبقاتی شیطانیِ مبتنی بر تبعیض جنسی، باقی نگذارده است و مانع از فرودستی زنان به اسم اسلام میشود. با توجه به این سه اصل، الحبری به تفسیر قرآن پرداخته و در این مسیر، به دو مؤلفه روشی مهم خود اشاره میکند: اصلاح تدریجی، بسترمندسازی.<ref>همان</ref>
به عقیده الحبری برخی از تغییرات و اصلاحاتی که اسلام مد نظر داشت، به علت عدم آمادگی مردم و شرایط اجتماعی عصر نزول، امکان تحقق یکباره آن وجود نداشت. در نتیجه، رویکرد تدریجی در دستور کار اسلام قرار گرفت. اما برخی از امور همچون اصلاح برخی مسائل زنان و بردهداری نیازمند مدت زمان بیشتری برای افزایش آگاهی و آمادگی مردم و فراهم شدن زمینههای الزام اجتماعی است. به همین دلیل است که لغو سنت بردهداری چهارده قرن طول کشید.<ref>همان</ref>
عزیزة الحبری در تفسیر آیه 34 از سوره نساء از هر دو مؤلفه روشی مذکور استفاده کرده است. نخست شأن نزول را برای این آیه بیان میکند سپس متوسل به « اصلاح تدریجی» میشود و با توجه به این مفهوم هدف قرآن از طرح کتک زدن زنان را ، نه ترویج، بلکه محدود کردن آن میداند، اما از آنجایی که شرایط موجود آن دوره بسیار سخت بود، تغییر یکباره آن همانند سنت برده داری ـ غیرممکن و امری غیرحکیمانه بود. ازاینرو، قرآن کریم، به تقلیل مفهومی و عملی ضرب زنان پرداخته و آن را از ماهیت مضر و خطرناکش دور نمود.<ref>همان</ref>
الحبری معتقد است نخستین گام در اصلاح تدریجی سنت جاهلی ضرب زنان، محدود ساختن جواز آن به حالت نشوز زن است. تنها در این حالت است که مرد میتواند در آخرین راهکار از گزینه ضرب زن استفاده کند. وی در نهایت، با نتیجه گیری از تحلیل لغوی آیه، دلیل روایی و مؤید قرآنی، معتقد شده که منظور از نشوز همان «فاحشه مبینه» یعنی «زنا» است.
بدین ترتیب، در نخستین گام محدودسازی کنش ضرب زنان، قرآن کریم آن را از یک گزینه مطلق و همیشگی ممکن برای مردان علیه زنان، به یک حالت بسیار خاص و ویژه، یعنی ارتکاب زن به عمل ناشایست «زنا» محدود کرده است، اما این محدودیت شدت بیشتری پیدا میکند، زیرا تنها پس از اعمال دو راهکار نخست، یعنی «موعظه» و سپس «ترک بستر» و ناکارآمدی آن دو در اصلاح زن است که مرد میتواند چنین اقدامی انجام دهد.در واقع، الحبری صریحاً قائل است که منظور از ضرب زن در این آیه، تفاوتی جدی با ضرب رایج زن در عصر نزول دارد و خداوند متعال اراده کرده تا طی یک دوره اصلاح تدریجی، مردان را از این رفتار غیراخلاقی دور نماید. و همچنین این ضرب را فقط محدود به عمل ناشایست «زنا» می داند نه صرف ناشزه بودن زن. به عبارت دیگر، الحبری بر آن است که از ابتدا، دستور به ضرب و تنبیه بدنی مراد جدی خداوند نبوده و هدف از طرح آن فراهم آوردن زمینه برای منسوخ شدن این عمل از جامعه به صورت تدریجی بوده است و اکنون که زمینههای الزام فراهم شده، وقت آن رسیده تا تحولی جدی صورت گرفته و آرمان نهایی اسلام یعنی حذف کامل این سنت ناصحیح، محقق شود.<ref>همان</ref>
نقد
همانطور که گفته شد، الحبری بر این عقیده است که نشوز در آیه 34 سوره نساء به معنای «زنا» توسط زن بوده و در نتیجه، یکی از محدودیتهای اِعمال شده در قرآن برای ضرب زنان، ارتکاب زنا است. حال آنکه به نظر میرسد، این دیدگاه الحبری متقن نبوده و به چند دلیل با کاستیهای مواجه است :
- عدم برتری جنسیتی : پذيرش ضرب نشانه برتری جنسيت مرد نسبت به زن وموجب شرك نيست، زيرا طبق آيات هم انســـانها نســـبت به يكديگرو هم زن و مرد نســـبت به يكديگردر برخی ويژگیها برتری دارند، اين برتریها بهطور تكوينی يا تشريعی در عالم وجود دارد.
- پرورش اجتهاد در مقابل نص صریح: پذيرش تغيير حكم درفقره ضرب آيه، مستلزم پرورش اجتهاد در مقابل نص است، دانشمندان اسلامی اجماع دارند كه احكام اجتهادی در معرض تغيير میباشند و نه احكامی - چون حكم ضــرب در قرآن- كه ابتنای آنها برنص اســت، مضــافاً آنچه در معرض تغييراست، موضوع حكم است نه خود حكم. <ref>جعفری، رسول محمد،صیدی، محمود، نقد و بررسی ديدگاه عَزيزه هِبری در تفسير مفهوم«ضَرْب» زن در آيه 34 سوره نساء،ص58</ref>
- تناسب نداشتن با شأن نزول: در شأن نزولی که خود الحبری نیز از آن استفاده کرده، پیامبر اکرم (ص) شوهری که زن خود را کتک زده، مالمت نمود و وی را محکوم به قصاص کرد. در حالی که نشوز به معنای زنا با این واکنش پیامبر (ص) ناسازگار است، چرا که با فرض صحت نظر الحبری، پیامبر (ص) به ارتکاب عمل قبیح زنای محصنه توسط زن توجه نکرده و در این باره، سکوت کرده و حتی از او دفاع کرده و در مقابل غیرت شوهر، آن زن را مورد انتقاد قرار داده است!
- عدم تناسب با روایات: روایات درباره نحوه خفیف ضرب که خود الحبری نیز به آنان استناد کرده، شیوه ضرب زنان به شیوه خفیف ضرب با سواک بیان شده و آشکار است که این مجازات با دلیل مجازات که عمل قبیح زنای محصنه است، سازگار نیست. بعلاوه، حکم زنای اثبات شده توسط 4 شاهد با تمام شرایط آن توسط حاکم شرع اجرا میشود و نه همسر؛ #اشکال لغوی: در کتب لغوی اشارهای به معنای زنا برای نشوز نشده است.<ref>هدایت زاده، محمد صادق، نگرش فمينيستی عزيزه الحبری به آيات قرآن با تأکيد بر مسأله ضرب زنان،ص109</ref>
فعالیتها
در ماه ژوئن 2011 م الحبری توسط باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، انتخاب شد تا به عنوان نماینده در کمیسیون بینالمللی آمریکایی در آزادی مذهبی فعالیت کند. او همچنین یکی از اعضای پروژه (PBS) پروژه کثرت گرایی دانشگاه هاروارد است.<ref>wiki/Azizah_Y._al-Hibri</ref>
الحبری مؤسسه «کرامه» ـ مسلمانان زن حقوقدان برای حقوق بشرـ را در سال 1992 م تأسیس کرد. هدف این مؤسسه حمایت از حقوق زنان مسلمان سرتاسر جهان از طریق برنامههای آموزشی، تحقیقات فقهی و ایجاد شبکهای از حقوقدانان و رهبران مسلمان است. <ref>مقاله</ref>
الحبری پیش از این عضو هیأت مؤسس مجله فلسفه فمینیستی هیپاتیا بود. آثار او که بیشتر صبغه حقوقی دارد، درباره اسلام و دموکراسی، حقوق زنان مسلمان و حقوق بشر در اسلام در مجلات و نشریات مختلف به چاپ رسیده است . <ref>همان</ref>
آثار
- الحبری، عزیزه; «قانون و عرف اسلام - بازتعریف مسلمان حقوق زنان»؛ مجله حقوق بین الملل دانشگاه آمریکایی وسیاست، 1997.
- الحبری، عزیزه; «درآمدی بر حقوق زنان مسلمان»؛آمریکا، نیویورک: انتشارات دانشگاه سیراکیوز، 2000.
- الحبری، عزیزه; «بنیاد قرآنی حقوق مسلمین»؛زنان در قرن بیست و یکم، زنان در جامعه اندونزی: دسترسی،توانمندسازی و فرصت، 2002.
- الحبری، عزیزه; «دیدگاه اسلام درباره خشونت خانگی»مجله حقوق بینالملل فوردهام،2003.
- الحبری، عزیزه; «ماهیت ازدواج اسلامی؛ مقدس،عهدی، یا قراردادی؟» 2005.
- الحبری، عزیزه; «توسعه فقه اسلامی در دیاسپورا:تعادل بین اصالت، تنوع و مدرنیته»؛ مجله اجتماعی فلسفه،2014.