مدیریت بدن
عنوان مقاله
تأثیر مدیریت بدن بر کاهش باروری
درجه مقاله
علمی پژوهشی
چکیده
یکی از اولویتهای اصلی در سطح مدیریت کلان کشور، کنترل نرخ رشد جمعیت به دنبال افزایش سریع سیاستگذاری بود، اما با تبدیل مساله کنترل جمعیت از یک سیاست موقت و مقطعی به یک شیوه زندگی در سطح جامعه با مساله جدید شکلگیری فرهنگ تک فرزندی مواجه شدیم؛ به تعبیر دیگر در سبک زندگی جدید یکی از مهمترین کارکردهای خانواده که تولید فرزند و تربیت نسل جدید است، آگاهانه ترک شده است.
در این مقاله به عنوان یکی از مهمترین تولیدات مدرنیته، در شکلگیری یک زندگی مدرن زنان پرداخته شده است. سپس با کمک گرفتن از دستاوردهای تحقیقات محققان در ایران، اهمیت مدیریت بدن به عنوان یکی از دغدغههای مهم در سبک زندگی زنان نشان داده شده است. بر این امر تاکید شده که مدیریت بدن از جمله مقولات مهم در کاهش فرزندآوری در ایران است که موج کاهش نرخ رشد جمعیت در سالهای اخیر در کشور شده است.
کلید واژهها
سبک زندگی مدرن، مدرنیته. فمینیسم، زنان، مدیریت بدن
مقدمه
امروزه فرهنگ غرب با تسلط بر بیشتر امکانات و ظرفیتهای اطلاعاتی و ارتباطی، سعی در تحمیل الگوهای ناقص خویش به ملتهای جهان دارد. امروز کمتر کشوری را میتوان یافت که خود را عضوی از این دنیای مدرن احساس نکند، با این تفاوت که دنیای مدرن، جهان طبقهبندی شدهای است که به درجه یک، دو و سه یا جهان پیشرفته، در حال توسعه و توسعه نیافته، تقسیمبندی شده است و هر یک از کشورها بر اساس معادلات غربی ها سهمی از این درجه را به خود اختصاص دادهاند.
در این میان انقلاب اسلامی ایران رویدادی است که با انقلابهای مدرن دنیا تفاوتی بنیادین دارد و خود را عضوی از این جهان تقسیمبندی شده مغرب نمیداند؛ زیرا خواهان طی شدن فرایندی است که نتیجه آن عینیت یافتن حیات معنوی است. چنین آرمانی در تقابل جدی با خواست نهایی مدرنیته است که در پی زیست مادی عاری از معنویت است. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای دادههای مرتبط با چارچوب مفهومی گردآوری شده است، پس با تکیه بر کاهش رشد جمعیت مورد مطالعه قرار گرفته است.
گزارش مقاله
نویسنده در این مقاله در صدد تبیین تأثیر مدیریت بدن بر کاهش باروری میباشد. برای شرح و تبیین مسئله به مطالب ذیل اشاره میکند.
چارچوب مفهومی
نویسنده به توضیح برخی مفاهیم میپردازد، که عبارتند از؛
مدرنیته: به شیوههای زندگی اجتماعی، تشکیلات و سازمانهای اجتماعی اشاره دارد که از حوالی قرن هفدهم به این طرف در اروپا ظاهر شدند، و به تدریج دامنه تاثیرات و نفوذ آنها کم و بیش در سایر نقاط جهان نیز بسط و گسترش یافت.
تجربهگرایی: عقل بدون یاری حواس، هیچ گونه شناختی ندارد و تنها راه معرفت، توسل به تجربههای حسی است. از این رو، هر آن چه در چارچوب معرفت حسی و دانش تجربی نگنجد، نه تنها قابل اعتنا نیست، بلکه باید آن را در زمره موهومات و تخیلات بشری به شمار آورد.
سکولاریسم: عبارت است از اعتقاد به اینکه زندگی و امور مربوط به آن باید از دین فاصله بگیرد و ملاحظات دین نادیده گرفته شود. بر این اساس، ارزشهای اخلاقی و روشهای اجتماعی باید با توجه به معیشت دنیوی و رفاه اجتماعی تعیین گردد، نه با رجوع به دین.
نسبیت گرایی: در کنار سکولاریسم، یکی دیگر از مهمترین ارمغانهای تجربهگرایی، نسبیت ارزش یا جداسازی ارزشها از واقعیات بود. ارزشها و امور اخلاقي، اموری کاملا نسبی و فردی هستند، و هیچ ارزش و آرمان مشترکی بین انسانها وجود ندارد. مهمترین پیامد تأکید بر نسبیت اخلاقی این است که انسان را از همه قیود اخلاقی و ارزشهای انسانی آزاد میکند و سرکشی در برابر فرمانهای اخلاقی و دینی را مجاز میشمارد.
اومانیسم: اومانیسم نظامی اعتقادی است که نیازهای بشری را مورد توجه قرار میدهد و راه حل آنها را به جای ایمان به خدا از طریق عقل و خرد جستو جو میکند و با انکار و نادیده انگاری مبدا هستی، انسان محوری اومانیسم جایگزین خدا محوری شد. بر اساس این اندیشه، انسانمدار و محور همه اشیا و آفریننده ارزشها و شاخص شناسایی نیکی و بدی است.
فردگرایی: فردگرایی را میتوان قله اندیشه غرب، عصاره عصر روشنگری و یکی از پیامدهای طبیعی اومانیسم و سکولاریسم به شمار آورد. فردگرایی محور بودن غریزه و امیال انسانی را در گزیدن ارزشها، خلقیات و رفتارها میپذیرد و خرد آدمی را به منزله ابزاری در خدمت تامین منافع فردی و اغراض و امیال شخصی قرار میدهد.
لیبرالیسم: عبارت است از نوعی ایدئولوژی و گونهای جهانبینی که فرد را پایه ارزشهای اخلاقی میشمارد، و همه افراد را دارای ارزش برابر میداند؛ از این رو فرد باید در انتخاب هدف زندگی خود آزاد باشد.
سبک زندگی
تعاریف متعددی تاکنون درباره سبک زندگی در علوم اجتماعی ارائه شده است، سبکهای زندگی به معنای عام روشهای متمایز زیستن است که توسط گروههای مختلف مردم برگزیده میشود. در ادبیات جامعه شناسی از مفهوم سبک زندگی دو برداشت و دو گونه مفهومسازی متفاوت به عمل آمده است. در برداشت نخست که سابقه آن به دهه ۱۹۲۰ باز میگردد، سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و غالبا شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی است. در فرمول بندی دوم، سبک زندگی نه راهی برای تعیین طبقه اجتماعی، بلکه شکل اجتماعی نوینی دانسته میشود که تنها در متن تغییرات فرهنگ مدرنیته و رشد فرهنگ فرد گرایی معنا مییابد.
رویکرد جامعهشناسانه
توجه به مقوله بدن، همزمان با توجه به مفهوم خود در جامعهشناسی وجود دارد. از مکاتب جامعهشناسی که بدن را به عنوان موضوع مباحث خود قرار دادند، میتوان از مکتب کنش متقابل نمادین و آثار جامعهشناس کانادایی تبار، اروینگ گافمن، یاد کرد. گافمن با اثر «نمود خود در زندگی روزمره» به بحث خود اجتماعی و خود انسانی میپردازد. گافمن، بر این تاکید میکند که چگونه بین خود اجتماعی ما و یا هویت اجتماعی ما با خود واقعیمان فاصله وجود دارد.
رویکرد فمینیستی
رویکردهای فمینیستی جامعهشناختی، به رغم تنوع، از وجه مشترک اساسی نیز برخور دارند. در این رویکردها زمینه، تصویر و ارزیابی دختران از اندام خود، در متن مشکلات آنها در جامعه، فرهنگ، نظام معنایی و یا موقعیت زبانیای دیده میشود که زنان نمایش میدهند. تقسیمبندی کلاسیک این رویکردها به محافظه کار، سوسیالیست و رادیکال، تحلیلهای متفاوتی را از رابطه زنان با بدن خود ارائه میکنند.
رویکرد مطالعات فرهنگی
علاقه اولیه به مقوله بدن را میتوان در مطالعات فرهنگی بریتانیایی دید، که به تحلیل خرده فرهنگهای خیابانی میپردازد، بدن را به عنوان نخستین محمل هویت آنان، بر میشمارد و معتقد است که آنها «به جای امر مصرف بر بدنهایشان به عنوان ابزار تجلی تکیه میکنند، چرا که بدن یکی از معدود مصالحی است که در اختیار دارند». این خرده فرهنگهاۍ همچنین سبکها را با یکدیگر تلفیق کرده و به یکدیگر پیوند میدهند، به گونهای که از آن معنای خاص و جدیدی به دست میآید.
پیشینه تحقیق
در پژوهش پیش رو مقوله مدیریت بدن، بیانگر یک وضعیت فکری و معنایی در میان زنان است که طبق آن فرزندآوری متعدد، منجر به از بین رفتن تعادل جسمانی آنها خواهد شد. نتیجه این امر، کاهش بارداریها و به تبع آن زایمان است؛ چرا که زایمان میتواند شکل و فرم بدن را از حالت معمولی خود خارج سازد.
روش تحقیق و دادهها
در طول فرایند مطالعه، همواره لازم است که پژوهشگر به عمق برگردد و اطلاعات قبلی رادستکاری، تعدیل و بازنویسی نماید. در این پژوهش ابتدا دادههای مرتبط با چارچوب مفهومی گردآوری شده است و سپس با تکیه بر دستاوردهای تحقیقات میدانی موجود در زمینه باروری، فرزندآوری و تحلیل و تفسیر آنها رابطه مدیریت بدن و مورد مطالعه قرار گرفته است.
یافتهها
با توجه به این که سبک زندگی مدرن که موجب تغییرات زیادی در سبک زندگی زنان در جامعه ایران شده است، در اینجا به بررسی دامنه این دگرگونیها بر سه مولفه بینش؛ ارزش و کنش زنان پرداخته است.
- سبک زندگی مدرن و تغییر بینش
اصولا هر بینش و نگرشی به پدیدههای هستی، بر مجموعهای از اصول و بنیانهای فکری ویژه استوار است. با تکیه بر آن اصول به تبیین و تحلیل پدیدهها میپردازد. منظور از اصل، در اینجا گزارهای است که از چارچوبهای نظری، یک نظام پرده بر میدارد، یا جهتگیریهای کلان یک نظام را توضیح میدهد. فمینیسم نیز به عنوان مولود مدرنیته، از این قاعده بر کنار نیست، اندیشههایی که پس از رنسانس ظاهر شدند، بستری مناسب برای ظهور و بروز فمینیسم ایجاد کردند و در جایگاه اصول و مبانی فمینیسم قرار گرفتند. در واقع بن مایه هویتی فمینیسم و آنچه آن را مستقل از غیر فمینیسم میکند؛ اصول شش گانه اومانیسم، سکولاریسم، فردگرایی، نسبیت گرایی اخلاقی، لیبرالیسم و برابری است.
- سبک زندگی مدرن و تغییر ارزشها
در هر جامعهای یکسری الگوها و ایدهآلهای فرهنگی در ارتباط با خصوصیات زیبایی اندام و چهره در مورد زنان مورد تبلیغ و اشاعه قرار میگیرد. با توجه به پدیده انتشار گسترده الگوهای فرهنگی غربی در سطح بینالمللی که از طریق رسانههای جمعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی تشدید و تسهیل میگردد، ارزشهای خاصی مرتبط با اشکال و اندازههای بدنی ایدهآل و مطلوب مورد تاکید قرار میگیرد. این گونه ارزشها به عنوان ایدهآلها و اهداف عینی بر رفتارهای افراد بویژه زنان در جوامع مختلف برای هماهنگ کردن یا نزدیکتر کردن خصوصیات بدن خود با این ارزشها مورد توجه قرار میگیرند.
- سبک زندگی مدرن و تغییر کنش (مدیریت بدن)
جذابیت جسمانی از جمله موضوعاتی است که در دوران مدرن استانداردهای جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکلدهنده روابط افراد محسوب میشود، به طوری که مدیریت بدن در دوران مدرن، اهمیت بیشتری پیدا کرده است و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدنسازی، رژیمهای غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت از بدن پدیدار شده است.
نتیجهگیری
با اجرای سیاستهای کنترل مواليد در ایران در دهه هفتاد شمسی و کاهش چشمگیر رشد جمعیت در دهه هشتاد مسئله کاهش باروری زنان و اکتفاء به یک فرزند به شکلی عام در جامعه بوجود آمد؛ تا جایی که امروزه اکثریت دختران و پسران جوان آن را پسندیده و تجربه میکنند. از آنجایی که سبک زندگی جدید در جامعه ایران محصول مدرنیته و مولود آن یعنی فمینیسم است؛ زنان به مسئله بدن به عنوان هویت خود و لااقل بخشی از هویت خویش میاندیشند و در نتیجه به فکر مدیریت بدن به عنوان یک پروژه در زندگی جدید افتادهاند.
به عبارت دیگر این پندار بوجود آمد که مسئله باروری و فرزندآوری از سوی زنان، در تقابل با حفظ سلامت بدن، تناسب اندام، نیز زیبایی و ظاهر خود است. در واقع با ارزش تلقی شدن تناسب اندام و زیبایی بدن و تبدیل آن به یک دغدغه مهم در سبک زندگی جدید، کم کم نگرش تازهای در جامعه بوجود آورد، و این باور برای جامعه خصوصا زنان جوان شکل گرفت که مدیریت صحیح بدن با کاهش فرزندآوری نسبت مستقیم دارد.
پیامد چنین باوری، آن است که کنشگران در جریان درک و تفسیری که از شرایط و بسترهای زندگی اجتماعی خود دارند، کنشهای خود را تنظیم و هدایت میکنند. از این رو کنشگران در ارتباط با کنش فرزندآوری به درک جدید و تفسیر نوین دست یافتهاند و امکان باز اندیشی و دگرگونی در شرایط زندگی و کنش فرزندآوری برای آنها ایجاد شده است. متاسفانه کنش کاهش فرزندآوری به عنوان کنش رایج و اصلی در سبک زندگی جدید پذیرفته شده است که به طور طبیعی موجب کاهش شدید رشد جمعیت در کشور شده است.
البته توجه به این نکته لازم است که سطح باروری در ایران هنوز به سطح بسیار نگران کننده مانند برخی از کشورهای اروپایی نرسیده است، اما ضرورت دارد که برای حفظ میزان جمعیت در سطح متعادل و قابل قبول راهکارهای مناسب و بلند مدت طراحی شود و در عرصه سیاستگذاریها نیز سیاستهای کارآمدی اتخاذ گردد. به عنوان نمونه میتوان با کمک گرفتن از آموزههای دینی و نیز تبلیغ صحیح از سوی مبلغان دینی، رسانههای جمعی و همچنین سیاستهای حمایتی دستگاه های دولتی، جلوی این روند کاهش را گرفت و آنرا به طور صحیح مدیریت نمود.
منابع
- نویسنده : اسفندیار، حدیثه ؛ هاشمیان، سیدمحمدحسین ؛ مجله : جمعیت » بهار و تابستان 1399 - شماره 111 و 112 رتبه علمی-ترویجی/ISC (27 صفحه - از 207 تا 233 )
- لینک نورمگز
- لینک پرتال جامع علوم انسانی
- لینک علم نت