خویشاوندی

از جنسیت دیتا

معنای لغوی خویشاوندی

خويشاوندى‏ از لحاظ لغوی به معنای قرابت، نسبت، خویشی آمده است. <ref>دهخدا، لغتنامه‌ی دهخدا</ref> خویشاوندان نیز به بستگان و نزدیکان گفته می‌شود.<ref>فراهیدی، کتاب‌العین، ج ‏3، ص 224</ref>

خویشاوندی در فقه

گستره‌ی مصداقی خویشاوندی

از نظر گستره‌ی مصداقی، با توجه به اینکه در منابع دینی حد مشخصی برای خویشاوندی تعیین نشده است، باید به عرف رجوع شود و از آنجا که خویشاوندان در نگاه عرف به خویشاوندان دور و نزدیک تقسیم می‌شوند، می‌توان نتیجه گرفت که نزدیک بودن در صدق مفهوم خویشاوندی دخیل نیست. <ref>بستان، خانواده در اسلام، ص141.</ref>

خویشاوندی در قرآن

خویشاوندی در قرآن به « ارحام» تعبیر شده است. مقصود از رحم؛ رحم زن( محل رشد جنين) است و جمع آن ارحام است‏. «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي‏ الْأَرْحامِ‏ كَيْفَ يَشاءُ» آل عمران: 6. «وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي‏ الْأَرْحامِ‏» (لقمان: 34) رحم به معناى فوق در قرآن هميشه جمع آمده است. به قوم و خويش از آن جهت، رحم و ارحام گفته شده كه آنها از يك رحم خارج شده‏‌اند.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، کتاب الراء، ص347</ref> يعنى ريشه همه يك رحم است. ذو رحم يعنى صاحب قرابت و ذوى الارحام يعنى صاحبان قرابت. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ‏» نساء: 1. يعنى از خدا و از ارحام بترسيد و قطع رحم نكنيد، مراد از ارحام، خويشان است. «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ‏ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ» انفال: 75. نظير اين آيه، آيه ششم احزاب است كه فرموده‏ «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ‏ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى‏ أَوْلِيائِكُمْ‏ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً». به موجب دو آيه فوق، وارث شخص متوفّى، فقط ارحام اوست نه ديگران و در ميان ارحام هم بعضى از بعض ديگر برتر هستند و با وجود ارحام نزديك، ارحام ديگر ارث نمى‏‌برند مثلا با وجود اولاد، فرزندان اولاد و با وجود برادران برادر زادگان ارث نمى‏‌برند. مؤمنين و مهاجران و غيره هم با آنكه دوست و رفيق و برادر پيمانى شخص‏اند، باز حقّى در ارث ندارند؛ مگر آنكه بطور احسان چيزى به آنها داده شود و اينكه رسول خدا بالاتر از خود مؤمنان بر آنهاست و زنانش مادران مؤمنين‏ هستند،اينها هيچ يك سبب ارث نمي‌شوند و «تركه» به ارحام اختصاص دارد.<ref>قرشى، على اكبر، قاموس قرآن - تهران، چاپ: ششم، 1371 ه.ش، ج3، ص68</ref>

پانویس

<references group=""></references>

منابع

  • دهخدا، لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، مؤسسه لغت‌نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب‌العین، ج ‏3، ص 224، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410.
  • بستان(نجفی)، خانواده در اسلام،قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، کتاب الراء
  • قرشى، على اكبر، قاموس قرآن - تهران، چاپ: ششم، 1371 ه.ش، ج3