میشل بارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از جنسیت دیتا
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
هدف اصلي فيمينيست‌هاي ماركسيستي شناسايي عملكرد روابط جنسي است كه مي‌تواند از فرايند توليد و باز توليد (با مفهوم ماترياليستي آنها) متمايز باشد. يا با آنها پيوند داشته باشد.
هدف اصلي فيمينيست‌هاي ماركسيستي شناسايي عملكرد روابط جنسي است كه مي‌تواند از فرايند توليد و باز توليد (با مفهوم ماترياليستي آنها) متمايز باشد. يا با آنها پيوند داشته باشد.


طبيعت انديشة ماركسيستي فيمينيسم را اعتقاد به جريان داشتن حركت انسان‌ها در هر دو ظرف مكان و زمان تشكيل مي‌دهد.
طبيعت انديشة [[ماركسيستي فيمينيسم]] را اعتقاد به جريان داشتن حركت انسان‌ها در هر دو ظرف مكان و زمان تشكيل مي‌دهد.


تا زماني كه تغيير در شيوة توليد و نظام‌هاي تملك و بهره كشي ادامه دارد فمينيست‌هاي ماركسيست ناگزيرند اين تغييرات را با پيشرفت‌هايي كه در سازماندهي خانوار و روابط جنسي و توليد خانگي پديد مي‌آيد ارتباط دهند.
تا زماني كه تغيير در شيوة توليد و نظام‌هاي تملك و بهره كشي ادامه دارد فمينيست‌هاي ماركسيست ناگزيرند اين تغييرات را با پيشرفت‌هايي كه در سازماندهي خانوار و روابط جنسي و توليد خانگي پديد مي‌آيد ارتباط دهند.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
 
* [[فردریش انگلس]]
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
== پیوند به بیرون ==
http://www.michelebarrett.com/
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: مارکسیسم فمینیسم]]
[[رده: مارکسیسم فمینیسم]]

نسخهٔ ‏۴ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۵

میشل بارت<ref>Michelle barrett.</ref>

{{#invoke:Infobox|infobox}}

زندگینامه

میشل بارت پس از آموزش به عنوان جامعه شناس در دانشگاه دورهام و اخذ مدرک کارشناسی ارشد در جامعه شناسی هنر و ادبیات در ساسکس ، دکترای خود را در ساسکس در سال 1976 با پایان نامه ای تحت عنوان "نظریه مدرنیسم و ​​جامعه انگلیسی بین جنگها" به پایان رساند. میشل بارت پس از پیوستن به گروه جامعه شناسی در دانشگاه سیتی، لندن در ابتدا در سال 1975 به عنوان یک مدرس، سپس به عنوان مدرس ارشد، در سال 1989 استاد گروه جامعه شناسی شد. او همچنین بین سالهای 1988 تا 1994 رئیس بخش و مدیر مرکز تحقیقات در زمینه جنسیت، قومیت و تغییرات اجتماعی بین 1990 و 1996 بود. در سال 2000 به عنوان استاد نظریه ادبی و فرهنگی مدرن به مدرسه انگلیسی و نمایشی در دانشگاه ملکه مری لندن رفت. میشل قبل از اینکه در سال 2009 رئیس مدرسه انگلیسی و نمایشی در ملکه مری شود ، پستی که او برای 4 سال بر عهده داشت، نقشهای مختلف دیگری را نیز بر عهده داشت. اینها شامل مدیر تحقیقات فارغ التحصیل و Convenor of the Modern MA در ملکه مری می شود.

فعالیتهای حرفه ای میشل بارت فراتر از نقش های دانشگاه است و او به طور فعال در سازمانهای علمی مشارکت دارد و در هیئت تحریریه مجلات مختلف حضور دارد. وی از سال 1975 در فعالیتهای مختلف با انجمن جامعه شناسی بریتانیا مشارکت داشته و بین 1993 تا 1995 رئیس آن بوده است. او در حال حاضر معاون افتخاری BSA است. او یکی از اعضای بنیانگذار گروه تحریریه Feminist Review بود و به عنوان عضو هیئت مدیره و داور مجلات متعدد دیگری عمل کرده است. بین سالهای 1984 تا 1992، میشل یکی از ویراستاران مجموعه کتابهای ورسو با عنوان "پرسش هایی برای فمینیسم" بود که شامل کتابهای دانشمندان برجسته فمینیست و رویکردهای جدید بود.

برخی از فمینیست‌ها مانند میشل بارت امیدوار بودند که در نگرش‌های مردانه تغییرات اساسی به وجود آمده است؛ زیرا خانواده سنتی پدرسالاری «مردان را از دسترسی معقول به فرزندان خود و سازوکاری برای یک انتخاب خوب» محروم کرده‌ است.

آثار

  • «سرمايه‌داري و رهايي زن» ميشل بارت؛ ترجمه نسترن موسوي.

دیدگاه‌های میشل بارت

نظریات مارکسیستی میشل

میشل در سال 1979 کتاب « مجموعه ویرجینیا وولف: زنان و نویسندگی » را ویرایش و معرفی کرد، انتشار آن به عنوان یک لحظه مهم در توسعه نقد فمینیستی وولف شناخته شده است. میشل عضو "مجموعه ادبیات مارکسیستی فمینیستی" بود و مقاله اصلی خود را با عنوان " نویسندگی زنان: شارلوت برونته و الیزابت بارت براونینگ"، که به طور جمعی در کنفرانس اسکس در زمینه جامعه شناسی ادبیات در سال 1977 ارائه شد، تألیف کرد.

در دهه 1980 میشل با ایده‌های مارکسیستی و رابطه تند آنها با فمینیسم درگیر شد. مطالعه او در سال 1980 سرکوب زنان امروز: مشکلات در تجزیه و تحلیل مارکسیستی فمینیستی دارای چاپهای زیادی در بریتانیا بوده است و با یک پیشگفتار جدید در سال 1985 منتشر شده و در سال 1988 مجدداً منتشر شده است. همچنین به آلمانی، سوئدی، فنلاندی و هلندی ترجمه شده و به طور گسترده پخش شده است.

در این مدت، میشل همچنین چندین بیانیه مهم از ایده‌ها و تحلیل‌های فمینیستی سوسیالیستی را با همکاری مری مک اینتاش منتشر کرد ، از جمله "خانواده ضد اجتماعی" (1982) و "قوم گرایی و سوسیالیست-فمینیست" نظریه '(1985).

میشل بارت همچنین در تجزیه و تحلیل اندیشه پساساختارگرا مشارکت داشته است. علاقه وي به نظريه هاي ايدئولوژي به صورت مقايسه اي مفاهيم «ايدئولوژي» و «گفتمان» در نظريه اجتماعي و فرهنگي توسعه يافت. او مقاله با عنوان "سیاست حقیقت: از مارکس تا فوکو" در سال 1991 منتشر کرد.

تقسیم کار جنسیتی در خانه

میشل بارت در تحلیلی مارکسیستی فمینیستی از تقسیم‌کار جنسیتی در خانه، بر ایدئولوژی خانواده‌گرایی و تأثیر نظام سرمایه‌داری بر تقویت و رواج آن تأکید کرده است. به گفته وی، بر حسب این ایدئولوژی، خانواده هسته‌ای به طور طبیعی بنیان می‌گیرد، جهان‌شمول است و تقسیم‌کاری طبیعی را مشخص می‌سازد؛ تقسیم‌کاری که مرد را تأمین‌کننده امکانات اقتصادی و زن را تیماردار و تأمین‌کننده کار بی مزد خانگی می‌داند.

میشل بارت در مقاله «سرمایه داری و رهایی زن» ستم زنان را ناشی از وجود دو نظام یا به علت وجود نظام مردسالاری به موازات سرمایه داری نمی بیند. بل که از دید بارت ستم بر زنان را باید در درون نظام سرمایه داری مشاهده کرد؛ ساختار خاص سرمایه داری تقسیم کار میان کار خانگی و کار دست مزدی، کار زن و مرد و حوزه ی عمومی و خصوصی را به وجود آورده است. او به این امر می پردازد که چگونه و چرا زن از مفهوم زنانگی استقبال می کند. البته توجه داشت که با وجود تاکید بارت بر ایدیولوژی، او بر آن نیست که ایدیولوژی را از مناسبات اقتصادی جدا کند.

خانواده

از نظر میشل بارت، نظریه‏‌پرداز فمینیسم مارکسیستی، رمز ستم‏دیدگی زنان نظام خانواده یا خانوار است؛ مجتمعی که شامل یک ساختار اجتماعی و یک ایدئولوژی معیّن (خانواده‌‏گرایی) است. به دلیل آنکه خانواده دست‏یابی به منابع را کنترل و ویژگی جنس زن را تولید مثل و لذّت بخشی به مردان تعریف می‏کند، دست‏یابی زنان به کار با دست‏مزد را محدود می‏سازد و از این‏رو، تسلّط مرد بر زن را امکان‏پذیر می‏کند. از نظر او، تا زمانی که مراقبت از کودکان بر عهده جامعه قرار نگیرد، هرگز برابری واقعی به دست نخواهد آمد.<ref>مگى هام، فرهنگ نظریه‏هاى فمینیستى، ص 75.</ref> وي در كتاب ستم امروزي به زنان<ref>Woman's Oppression Today.</ref>(1980) تحليلي ماركسيستي از وضعيت زنان ارائه مي‌دهد. وجه تمايز او با ساير فمينيست‌هاي ماركسيستي، يكي در تأكيد بر ستمگري بر مبناي جنسيت، در كنار ستمگري طبقاتي است. او معتقد است: مردان حتي درون طبقة كارگر از امتيازاتي برخوردارند و بر زنان اعمال اقتدار مي‌كنند؛ لذا بايد نظرية ماركسيستي را به‌گونه‌اي جرح و تعديل كرد كه مناسبات جنسيتي در مركز تحليل‌هاي آن قرار گيرد. ديگر اينكه شكل‌گيري خانواده و ايدئولوژيِ طبيعي دانستن نقش‌هاي همسري و مادري زنان، گرچه به ديدگاه‌هاي ماقبل سرمايه‌داري باز‌مي‌گردد، اما به‌دليل تناسب با وضعيت جديد و منفعت زيادي كه براي سرمايه‌داري داشت، در اين نظام گسترش يافت و تثبيت شد؛ لذا در تحليل وضعيت زنان بايد به مقولات اقتصادي و ايدئولوژيك، همراه با‌هم پرداخت.<ref>پاملا ابوت و کلر والاس؛ جامعه‌شناسی زنان؛ ترجمة منیژه نجم‌عراقی؛ ص290ـ292. حسين بستان (نجفی)؛نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 46ـ47.</ref>

میشل بارت، می‏ گوید: به دلیل آنکه خانواده دست‏یابی به منابع را کنترل و ویژگی جنس زن را تولید مثل و لذّت بخشی به مردان تعریف می‏کند، دست‏یابی زنان به کار با دست‏مزد را محدود می‏سازد و از این‏رو، تسلّط مرد بر زن را امکان‏پذیر می‏کند. از نظر او، تا زمانی که مراقبت از کودکان بر عهده جامعه قرار نگیرد، هرگز برابری واقعی به دست نخواهد آمد.

وی در كتاب خود تحت عنوان « ستم امروز بر زنان » نظام خانواده را رمز ستمديدگي آنان مي‌داند، به طوري كه در تقسيم نامتوازن كار، براساس ايدئولوژي خانواده‌گرايي؛ كار بي‌مزد خانگي، نصيب زن و كسب درآمد و اعتبار اجتماعي، نصيب مرد مي‌شود كه اين امر از مختصات نظام سرمايه‌داري است.

ميشل بارت و مری مکينتاش استدلال مي کنند که ما باید بين ایدئولوژی ازدواج و ترتيبات تاریخی خاص تمایز قائل شویم.

میشل بارت در کتاب « ستم امروز بر زنان» بیان می کند که به اعتقاد او عمده ترین مشکل در پیشرفت آثار فمینیستی مارکسیستی تمایل صرف به تحلیل علت فرودستی زنان در نظام سرمایه داری و عدم توجه به عوامل دیگر است.

همان‌گونه که خود بارت اعتراف نموده، ارتباط کارکردی خانواده با ساختار‌های سرمایه‌دارانه، ارتباطی علی و معلولی نیست تا در نتیجه، خانواده را فرآورده نظام سرمایه‌داری بدانیم. خانواده به عنوان واحد اصلی جامعه در هر نظام بدیل دیگری که به جای سرمایه‌داری مفروض گرفته شود، با نهادهای اجتماعی آن نظام، کنش متقابل داشته و به اهداف آن نظام خدمت می‌کند.

میشل بارت با نوشتن کتاب «ستم امروز بر زنان» (1980) یکی از کامل ترین توضیحات فمینیسم مارکسیستی را ارائه داده است. وی معتقد است: استثمار زنان تنها ناشی از تفاوت های زیستی میان مردان و زنان و یا ضرورت های نظام سرمایه داری نبوده، بلکه ناشی از عقاید مسلط نیز بوده است. به نظر وی، بر اساس این عقاید زنان فروتر از مردان بوده و وظیفه زنان همسری، مادری و یا مانند اینها است. به نظر بارت، رمز ستمدیدگی زنان، نظام «خانواده یا خانوار» است. بر اساس اعتقاد حاکم بر نظام خانواده، خانواده هسته ای به طور طبیعی شکل گرفته است. این نوع نظام، جهان شمول بوده و تقسیم کار در آن نیز بر اساس طبیعت صورت پذیرفته است؛ تقسیم کاری که مرد را تأمین کننده امکانات اقتصادی و زن را تیماردار و تأمین کننده کار بی مزد خانگی می داند.

نقد دیدگاه‌های میشل بارت

هدف اصلي فيمينيست‌هاي ماركسيستي شناسايي عملكرد روابط جنسي است كه مي‌تواند از فرايند توليد و باز توليد (با مفهوم ماترياليستي آنها) متمايز باشد. يا با آنها پيوند داشته باشد.

طبيعت انديشة ماركسيستي فيمينيسم را اعتقاد به جريان داشتن حركت انسان‌ها در هر دو ظرف مكان و زمان تشكيل مي‌دهد.

تا زماني كه تغيير در شيوة توليد و نظام‌هاي تملك و بهره كشي ادامه دارد فمينيست‌هاي ماركسيست ناگزيرند اين تغييرات را با پيشرفت‌هايي كه در سازماندهي خانوار و روابط جنسي و توليد خانگي پديد مي‌آيد ارتباط دهند.

جستارهای وابسته

پانویس

<references group=""></references>

پیوند به بیرون

http://www.michelebarrett.com/