زیبا میرحسینی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| همسر = پرفسور ریچارد تاپر | | همسر = پرفسور ریچارد تاپر | ||
}} | }} | ||
زیبا میرحسینی (۱۳۳۰) پژوهشگر، فیلمساز و استاد دانشگاه رشته مردمشناسی است. | زیبا میرحسینی (۱۳۳۰) پژوهشگر، فیلمساز و استاد دانشگاه رشته مردمشناسی است. میرحسینی به خاطر فیلمهای «طلاق به سبک ایرانی» و فیلم «فراری» شهرت زیادی دارد. میرحسینی مردمشناسی است که مطالعات خود را بر حقوق اسلامی، جنسیت و توسعه متمرکز ساخته است. به دلیل اصالت مذهبی و تعلقات خانوادگیاش به اسلام به مسائل زنان از دیدگاه اسلام بسیار پرداخته است. خانم میرحسینی از طرفداران فمنیسم اسلامی است.او اغلب از فعالیت سیاسی سرباز میزند اما مانند بسیاری از دانشگاهیان دارای بینش سیاسی اصلاحطلبانه میباشد. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
میرحسینی در | میرحسینی در خانوادهای از سادات متولد شدهاست. خانوادهای که به اصول دین شیعه معتقد بوداما شکل ظاهری قواعد و مناسک برای ما مطرح نبود. به ما تعلیم داده شده بود که دروغگویی، ریا، تقلب، آزار و بیرحمی با دیگران گناه است. همچنین در مدرسه یاد گرفتیم که قرآن بخوانیم و کلاس درس عربی و تعلیمات دینی داشتیم. برای ما مذهب امری شخصی بود و به ما تحمیل نمیشد. نمازگزاردن، روزه گرفتن، زیارت رفتن و نذرکردن به عهده خودمان بود. میرحسینی وقوع انقلاب اسلامی را علت تغییر مناسبات فکری و عقیدتی خویش میداند و در اینباره میگوید: « بعد از انقلاب اسلامی همه اینها تغییر کرد و ما با چهرهای متفاوت از اسلام رو به رو شدیم: چهرهای برگرفته از احکام فقهی. دیگر کافی نبود که ایمان داشته باشیم، بلکه میبایست ایمان خود را بر تن میکردیم: حجاب برای زنان (و ریش برای مردان). حکومت، الزام به رعایت قوانین مذهبی را که قبلاً در حوزه خانوادهها بود به عهده گرفت.» در سال 1359 به ایران بازمیگردد. 28 ساله، تازه ازدواج کرده و با مدرک دکتری در دست به آیندهای روشن امیدوار بودم. در سال 1359 انقلاب فرهنگی موجب تعطیلی و بسته شدن دانشگاهها گردید و دو سال بعد که دانشگاهها بازگشایی شدند به دلیل عدم اعتقاد به حجاب اسلامی "شایستگی" تدریس را نداشت. از طرفی زندگی شخصی و خصوصی خانم میرحسینی نیز با مشکلات و موانعی مواجه میشود وی چنین تعریف میکند: «ازدواجم شروع به از هم پاشیدن کرد و آموختم قراردادی که امضاء کرده بودم مرا تحت سلطه مطلق همسرم قرار میدهد. او نه حاضر بود با طلاق موافقت کند نه اینکه به من اجازه خروج از کشور را بدهد. تنها راه چاره من مذاکره برای رهایی از طریق دادگاههای مدنی خاص بود. از اینرو شروع به مطالعه قوانین اسلامی خانواده نمودم تا بتوانم طلاق شرعی بگیرم. و بالاخره در سال 1362 توانستم از همسرم جدا شوم و به کمبریج و دنیای آکادمیک بازگردم.» <ref>دیباچه کتاب اسلام و جنسیت، زیبا میرحسینی، ترجمه نعمت الله فاضلی و اکرم حلاجی</ref> | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
وی لیسانس خود را از دانشگاه تهران (در سال ۱۳۵۳) گرفت و دکترایش در | وی لیسانس خود را از دانشگاه تهران (در سال ۱۳۵۳) گرفت و دکترایش در مردمشناسی اجتماعی را در سال ۱۳۵۹ از دانشگاه کمریج اخذ کرد. او هماکنون استاد محقق در دانشگاه لندن است. زیبا میرحسینی مطالعهای مقایسهای میان مراکش و ایران انجام داده است. از دستآوردهای مطالعات وی بر روی قوانین خانوده در ایران، فیلم “طلاق به سبک ایرانی”(۱۳۷۷) و “فراری”(۱۳۷۹) است؛ فیلمهای مستندی که جایزههایی را از آن خود ساختهاند. خانم میرحسینی از بنیانگذاران جنبش جهانی مساوات؛ برای عدالت و برابری در خانواده مسلمان است و به واسطه فعالیتهای خود در این جنبش یافتههای تحقیقاتی فمینیستهای مسلمان را به برنامههای عملی پیوند میزند.<ref>میرحسینی، زیبا، ترجمه: هدا مبصری، سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی، مدرسه فمنیستی</ref> | ||
==دیدگاه== | ==دیدگاه== | ||
===فمنیست اسلامی=== | ===فمنیست اسلامی=== | ||
خانم میرحسینی در | خانم میرحسینی در مقاله «آواهای تازه فمنیسم در جهان اسلام»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، بازتاب اندیشه، شماره132، خرداد 85</ref> در باب عدالت و برابری در دیدگاه اسلام با این پرسش آغاز به نوشتن میکند «وقتی عدل و برابری ركن ذاتی اسلام است ـ همانگونه كه اكثر فقهای معاصر گفتهاند و مسلمانان باور دارند ـ آیا این ركن ذاتی نباید در قوانین و مقرراتی كه رابطة بین زن و مرد و حقوق مربوط به آن را تنظیم ميكند نیز منعكس شود؟ چرا در متون فقهی، كه در واقع چارچوب شریعت را مشخص میكنند، زنان گاه از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند؟»[۲]در پاسخ به این پرسش، خانم میرحسینی تحقق عدل الهی و برابری در جامعه اسلامی را مستلزم مدرنسازی و دموکراتیک کردن دیدگاه اسلام میداند و در این باره میگوید: « تحقق عدل اسلامی در دنیای مدرن بدون مدرنسازی و دموكراتیك كردن دیدگاه حقوقی آن امكانپذیر نیست. برای رسیدن به این هدف، گفتمانهای اسلامی و اسلامگرا باید مسئلة حقوق، خصوصاً حقوق زنان، را درك كنند و دریابند در برخی از قوانینی كه امروز عدهای ازاسلامگرایان قصدِ اعمال آن را به نام شریعت دارند عدل اسلامی انعكاسی ندارد.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص2</ref> | ||
خانم میرحسینی چگونگی | خانم میرحسینی چگونگی شکلگیری خواسته عدالت، برابری و پیدایش «فمنیسم اسلامی» را چنین بیان میکند: «هرچه به سالهای پایانی قرن بیستم نزدیك ميشویم این سرگشتگی كمرنگتر میشود. یكی از پیامدهای معقول و به ظاهر تناقضآمیز ظهور و غلبه اسلام سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمدن عرصه و فضایی بود كه در آن زنان مسلمان قادر بودند ایمان و هویت دینیشان را با مبارزه براي دستیابی به برابری جنسیتی آشتی دهند. باید تأكید كنم كه این مسئله به آن دلیل نبود كه اسلامگرایان چشماندازی مساواتطلبانه در مورد روابط جنسیتي عرضه ميكردند. آنها چنین نكردند، بلكه برنامه آنها برای پیاده كردن ایدههای جنسیتی مردسالارانه از طریق یك سیستم حقوقی موجب برانگیخته شدن انتقادات روزافزون زنان نسبت به این ایدههای مردسالارانه و فعال شدن آنان شد. زنان بسیاری به این ادراك رسیدند كه هیچ رابطه نهادینی بین آرمانهای اسلامی و مردسالاری وجود ندارد و هیچگونه تضادی بین ایمان اسلامي و فمینیسم نیز نیست و این موجب شد كه بتوانند خود را از قید گفتمانهای مليگرا و ضداستعماری پیشین رها كنند. آنها با استفاده از زبان اسلام سیاسی توانستند انتقادی منسجم از تبعیضات جنسیتی موجود در برخی از قوانین ارائه كنند؛ انتقادی از درون كه تا آن زمان ممكن نبود. در اواخر دهه 1980، علائم روشنی از ظهور آگاهي جدیدی بروز كرد؛ یك شیوة جدید تفكر و یك گفتمان جنسیتي كه مطالباتش فمینیستی و درعین حال زبان و منبع مشروعیتش اسلامی بود. برخي از انواع این گفتمان جدید نام «فمینیسم اسلامي» را گرفت، هرچند اكثر اسلامگراها و برخی از فمینیستهای سكولار ایدة «فمینیسم اسلامی» را باایدئولوژيها و جهتگیريهاي خود مغایر ميدانند و در واقع آن را مفهومي متضاد ميپندارند.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهاي تازة فمینیستي در جهان اسلام،ص2</ref> | ||
خانم میرحسینی در دفاع از فمنیست اسلامی بیان | خانم میرحسینی در دفاع از فمنیست اسلامی بیان میکند که «برخي از قوانین و مفاهیم جنسیتي در اسلام ـ مانند هر مذهب دیگري ـ برساختهای اجتماعی هستند. بنابراین در طول تاریخ تابع تغییرات بودهاند و امكان گفتوگو در مورد آنها وجود دارد» خانم میرحسینی معتقد است که نص قرآن و روایات باید در بستر متنی، تاریخی و زمانی خود دیده شود و نباید برای برداشت قانونی یا تشریعی از نص آن را از بستر زمانی، مکانی و تاریخی خود جداکرد. لذا تلاشهای فمنیستهای مسلمان را باید این چنین بررسی کرد. فمنیستهای مسلمان از طریق افشاي تاریخ ناگفته و بازخوانی متون ثابت میكنند كه نابرابریهای موجود نه تجلي ارادة الاهیاند و نه سنگ بناي نظام اجتماعي و حقوقي اي عقب مانده و چاره ناپذیر محسوب ميشوند، بلكه برساختههایی انسانياند. آنها همچنین نشان میدهند كه گاه این برساختهها در تضاد با جوهر عدل الهي هستند، آنگونه كه در قرآن آمده است. آنها مشخص ميكنند كه چگونه متون مقدس اسلام رنگ و بوي جهانبیني مفسران را به خود گرفته است.مثلاً، این فمینیستها نشان میدهند كه نظریات مربوط به حق طلاق و چندهمسری، كه در جوامع اسلامی حاكم است،از دیدگاه فقهای سدههای اولیه تأثیر پذیرفته و در واقع تمامی آنها از برداشت و تعریف آنان از ازدواج در آن جوامع متأثر است. این فمینیستهای مسلمان تمام انرژی خود را صرف تفسیر قرآن كرده و لذا توانستهاند مفهوم برابریخواهانه قرآن راآشكار كنند. برخي از نابرابريهای جنسیتي در سنت حقوقي موجود، به گفتة این محققان، در هنجارهای فرهنگی جوامع اولیه اسلامی ریشه دارد.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستي در جهان اسلام،ص4</ref>و | ||
در پایان خانم میرحسینی فمنیسم اسلامی راه رهایی زن | در پایان خانم میرحسینی فمنیسم اسلامی راه رهایی زن میداند و چنین میگوید: «زندگي روزمره بسیاری از زنان مسلمان و فرصتهای آنان برای انتخاب در زندگی ـ صرف نظر از آنكه تحت لوای یك دولت اسلامی به سر برند یا آنكه بخشی از جامعة مهاجران مسلمان باشند كه در یك دولت لیبرال غربی زندگی میكنند ـ از طریق باورها و قوانین پدرسالاری شكل میگیرد كه مدعيِ داشتن ریشههای الهی و مشروعیت مذهبیاند. فقط معدودی از نخبگان و گروه كوچكی از زنان تحصیلكرده این انتخاب را دارند كه این باورها و قوانین را به چالش بكشند یا خود را از سلطة آن رها كنند. جنبشي كه پدرسالاری را از آرمانهاو متون مقدس اسلامی جدا و ارزشهاي مساواتطلبانه اسلام را ترویج میكند زنان مسلمان همه قشرها را توانمند میكند و این امكان را میدهد كه به گزینشی شرافتمندانه در زندگی دست بزنند. این چیزی است كه «فمینیسم اسلامي» به دنبال آن است.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص5</ref> | ||
===نشوز زن=== | ===نشوز زن=== | ||
زیبا | زیبا میرحسینی٬ در مقالهای زیرعنوان "رام کردن زنان سرکش»" مینویسد: "این خوف شوهر از نشوز است که باعث میشود گوینده قرآن راهکار سه-مرحلهی را پیشنهاد دهد. با اینحال٬ این کلمه که با ظرافت تمام داخل آیه شده اکثراً با بیدقتی تفسیر شده است." اکثر مفسرین سنتی مجبور شدند که٬ خوف نشوز را علم به نشوز٬ نه ترس وقوع آن معنا کنند تا بتوانند دلیل شرعی بر راهکار سه مرحله بعنوان تنبیه زن ارایه بدارند. زیرا معنی نداشت که٬ به صرف خوف از وقوع امری به اصطلاح -قصاص قبل از جنایت- کرد و عکسالعمل تنبیهی نشان داد. به طور مثال شافعی و به تبع او سید قطب٬ خوف نشوز را به مرحله اول از راهکار (موعظه) و ضرب فزیکی را به زمان واقع شدن نشوز مربوط دانستند. مفسرین معاصر٬ خوف نشوز را همان احساس خطر از ناسازگاری زن معنا کردهاند. فمینستها با استناد به اینکه خوف نشوز با وقوع نشوز فرق دارد٬ راهکار سه مرحله تنبیه زن را مورد چالش قرار دادند٬ بدین ترتیب که این تفسیر از آیه به معنای قصاص قبل از جنایت است٬ و نشان دادهاند که چگونه کلمات و معنی عبارات آیه تحت تاثیر شرایط اجتماعی-فرهنگی مفسران قرار گرفته است. میرحسینی٬ میافزاید: "نشوز٬ همان احساس شوهر است. در واقع همین ترس از نشوز است که٬ برای زن عواقب دارد. و راهکار سه مرحله برای جلوگیری از عواقب این ترس برای زن طراحی شده است. به عبارت دیگر٬ مقصود آیه تعدیل ترس شوهر و عواقب آن برای زن ناشزه است٬ نه نشوز زن". مفسران نیمه سنتی و فمینستها٬ عموماً نشوز را در نساء ۳۴ و نساء۱۲۸ -چه از جانب زن یا چه از جانب مرد- ناسازگاری در قرار ازدواج معنی کردهاند. ولی اکثر٬ متعرضِ بار منفی نشوز که مفسرین سنتی برای نشوز در نساء ۳۴ قایل شده بودند٬ نشدند.<ref>میرحسینی، زیبا، زن در قرآن، بی بی سی، فریحه ایثار، 98/09/28</ref> | ||
===قوامیت مرد=== | ===قوامیت مرد=== | ||
در قلب برساخته نابرابر حقوق جنسیتی در سنت حقوقی اسلام این ایده قرار دارد که خداوند به مردان اقتدار و سلطه بر زنان را تفویض کرده است. مدافعان اقتدار مردانه | در قلب برساخته نابرابر حقوق جنسیتی در سنت حقوقی اسلام این ایده قرار دارد که خداوند به مردان اقتدار و سلطه بر زنان را تفویض کرده است. مدافعان اقتدار مردانه متناوباً به عنوان توجیه اصلی خود اغلب آیه ۳۴ سوره نساء را مورد استناد قرار میدهند، آیهای که فقهای پیشامدرن از آن مفهوم قوامیت را بیرون میکشند و آنرا قطب نمای تعریف و تنظیم روابط جنسیتی قرار میدهند. بنابراین ما باید از این آیه شروع کنیم و چگونگی تفسیر و ترجمه آن به احکام شرعی را مورد بررسی قرار دهیم. به نظر من برساخت حقوقی قوامیت، که در متن قرارداد ازدواج جای گرفته، منطقی برای سایر نابرابریهای حقوقی را نیز فراهم میکرده، نابرابریهایی چون حق مردان برای چندهمسری و حق طلاق یک طرفه، سهم کمتر زنان در ارث، و ممنوعیت قضاوت یا رهبری سیاسی برای زنان. این بدان معناست که، زنان برای برخورداری از موقعیتهایی که با قدرت گره خوردهاند صلاحیت نداشتند چراکه آنان تحت اقتدار شوهران خود بودند و افرادی آزاد محسوب نمیشدند، و بنابراین قادر نبودند عدالت منصفانهای را برقرار سازند. همچنین، از آنجا که مردان تامین کننده زنان بودند، سهم کمتر زنان از ارث عادلانه به نظر میرسید. این نابرابریها در حقوق به واسطه سایر استدلالها نیز منطقی و موجه جلوه میکرد، استدلالهایی مبتنی بر پیش فرضهایی درباره تفاوتهای ذاتی و طبیعی میان دو جنس، پیش فرضهایی که زنان را طبیعتا ضعیفتر و احساساتیتر میدانست، صفاتی که شایسته یک رهبر نیستند؛ و اینکه زنان برای به دنیا آوردن بچه خلق شدهاند، کارکردی که آنان را به خانه محدود میکند، این بدان معناست که مردان باید زنان را حمایت و تامین کنند.<ref>میرحسینی، زیبا، سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی، ترجمه: هدا مبصری، 94/11/25</ref> | ||
==نقد== | ==نقد== | ||
خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و | خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و تفاوتهای حقوقی زنان، زبان به اعتراض گشوده است و هرگونه نابرابری را خلاف عدالت دانسته است. درحالی که مفهوم عدالت قراردادن هر شی در جایگاه مناسب است. لذا تناسبمحوری تنها راه رسیدن به عدالت است نه تساویمحوری و نه تفاوتمحوری. و از آنجا که تناسب با تساوی رابطه عموم خصوص منه وجه دارد، لذا گاه اقتضای تساوی دارد، کما اینکه زن و مرد در بسیاری از شاخصههای شخصیتی و بسیاری از حقوق مساویند و گاه متناسب با تفاوتهای تکوینی، مقتضی تفاوت در حقوق است کما اینکه در برخی از حقوق متفاوت هستند. و هیچکس تفاوتهای متناسب را ظلم نمیپندارد و تفاوتهای حکمی شریعت نیز ریشه در تناسبات حکیمانه دارد، که توسط خداوند حکیم جعل و تشریع شده است. | ||
اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی | اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی دفاع، تعریف و تمجید میکند و به تصریح گفته است میان «فمنیسم و اسلام هیچ تفاوتی نیست». چنین اعتقادی ناصواب است زیرا ناسازگاری احکام اسلامی حتی در ادیان دیگر، بااکثر مطالبات فمنیستی از روشنترین مسائل است، که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را بهخود جلب میکند. و به همین دلیل است که اکثر اسلامگراها و بسیاری از فمنیستها ایده فمنیسم اسلامی را نمیپذیرند. با اندکی تامل در مبانی فکری اسلام و فمنیست، وجه ناهمخوانی این دو روشن میشود؛ اومانیسم، سکولاریسم، نسبیتگرایی و فردگرایی از جمله مبانی فمنیسم هستند در حالی که هیچ کدام از این مبانی در اسلام پذیرفتنی نیست. | ||
فمنیسم اسلامی به تصریح | فمنیسم اسلامی به تصریح ایشان «یک شیوه جدید تفکر و یگ گفتمان جنسیتی است که مطالباتش فمنیستی و در عین حال زبان ومنبع مشروعیتش اسلامی است» بطلان این عقیده نیز مشخص است زیرا وقتی عقیدهای مبانی وماهیتش ناصواب باشد، به هر زبان گفته شود، ناصواب خواهد بود. مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمنیستی چهار تالی فاسد عمده به دنبال دارد که عبارتند از: عملکرد گزینشی در گزارههای دینی متناسب با مطالبات فمنیستی، انکار معظم گزارههای دینی که بیانگر تفاوتها هستند.اتهام اکثر قریب به اتفاق فقها و مفسران به فهمیدن متون و عملکرد مردسالارانه و تاویل گزارههای دینی بر خواستههای فمنیستی، | ||
نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به آن تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این | نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به آن تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این پیشفرض از طرف فقها و مفسران به متن دین تحمیل شده است. بحث تفاوتهای زن و مرد مختص به دین اسلام نبوده و در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز به این تفاوتها اشاره شده است.اگرچه این ادیان در بسیاری از عقایدو سلایق، فرهنگها شرایط زمانی ومکانی بایکدیگر تفاوت دارند ولی بر وجود اصل تفاوت بین زن و مرد اتفاق نظر دارند. چنین پدیدهای قطعاً کاشف از این حقیقت است و آن وجود یکسری تفاوتها بین زن ومرد، اگرچه در اثبات موارد میان این ادیان یقیناً اختلافاتی وحود دارد.این در حالی است که فمنیسم پیش فرض برابری را اصل اساسی خود قرار داده است و هرآنچه با این اصل ناسازگار باشد، به انکار و مخالفت با آن بر میخیزند. | ||
خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاقها، | خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاقها، ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی، احکام را تشریع کرده و به واسطه انبیای خود در زمین پیاده کردهاست.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، ص6-7</ref> | ||
==فعالیتها== | ==فعالیتها== | ||
خانم میرحسینی از | خانم میرحسینی از بنیانگذاران جنبش جهانی مساوات؛ برای عدالت و برابری در خانوادههای مسلمان است و به واسطه فعالیتهای خود در جنبش مساوات یافتههای تحقیقاتی فمینیستهای مسلمان را به برنامههای عملی پیوند میزند. «مساواة» که در فوریه 2009 در کوالالامپور فعالیت خود را آغاز کرد تلاش میکند که با ترکیبی از چهارچوب موازین اسلامی و موازین حقوق بشر، آگاهی بین زنان از اقشار و گروههای مختلف اجتماعی را گسترش داده و هدف آن دستیابی به قوانین برابر در خانوادههای مسلمانان است. زنان در «مساواة» و بسیاری از زنان اصلاحطلب در جنبش سبز ایران بر این که شریعت، تجسمی ایدهآل از عدل در اسلام است اصرار میورزند، عدلی که امروز باید برابری را در بر بگیرد و بنابراین تفسیرهای مردسالارانه از اسلام کاملاً غیرقابل پذیرش هستند.<ref>میرحسینی، زیبا، مترجم، رویا صحرایی، فمینیسم و اسلام: ایجاد دیالوگی جدید، مدرسه فمنیستی، شهرگان آگوست2011</ref> | ||
او همچنین با مرکز مطالعات خاورمیانه، مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن و به عنوان کارشناس در زمینه توسعه مشارکتی با سازمان ملل متحد همکاری میکند.<ref>ویکی پدیا صفحه(زیبا میرحسینی)</ref> | او همچنین با مرکز مطالعات خاورمیانه، مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن و به عنوان کارشناس در زمینه توسعه مشارکتی با سازمان ملل متحد همکاری میکند.<ref>ویکی پدیا صفحه(زیبا میرحسینی)</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
===کتاب=== | ===کتاب=== | ||
*اسلام و جنسیت: مباحثات مذهبی در ایران معاصر | *اسلام و جنسیت: مباحثات مذهبی در ایران معاصر | ||
*ازدواج در محکمه: | *ازدواج در محکمه: مطالعهای بر قانون خانواده اسلامی در ایران و مراکش | ||
* کنترل و تمایلات جنسی | * کنترل و تمایلات جنسی | ||
*اسلام و دموکراسی در ایران | *اسلام و دموکراسی در ایران | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===فیلم=== | ===فیلم=== | ||
*«طلاق به سبک ایرانی» (با همکاری کیم لانجینو، فیلمساز مستقل بریتانیایی) این فیلم و کتاب Marriage on trial بر اساس مطالعه تطبیقی دعاوی خانوادگی دادگاههای ایران و مراکش ساخته شدهاند و فیلم برنده ۱۶ جایزه بینالمللی و بهترین مستند ۱۹۹۹-۲۰۰۰ شناخته شدهاست.سال1998 | *«طلاق به سبک ایرانی» (با همکاری کیم لانجینو، فیلمساز مستقل بریتانیایی) این فیلم و کتاب Marriage on trial بر اساس مطالعه تطبیقی دعاوی خانوادگی دادگاههای ایران و مراکش ساخته شدهاند و فیلم برنده ۱۶ جایزه بینالمللی و بهترین مستند ۱۹۹۹-۲۰۰۰ شناخته شدهاست. سال1998 | ||
*«فراری» (با همکاری کیم لانجینو) درباره فرار دختران از خانه، فیلمبرداری در خانه ریحانه تهران.سال2000 | *«فراری» (با همکاری کیم لانجینو) درباره فرار دختران از خانه، فیلمبرداری در خانه ریحانه تهران. سال2000 | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*دیباچه کتاب اسلام و جنسیت، زیبا میرحسینی، ترجمه | *دیباچه کتاب اسلام و جنسیت، زیبا میرحسینی، ترجمه نعمتالله فاضلی و اکرم حلاجی | ||
*میرحسینی، | *میرحسینی، زیبا، زن در قرآن، بی بی سی، فریحه ایثار، 98/09/28 | ||
*میرحسینی، | *میرحسینی، زیبا، سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی، ترجمه: هدا مبصری، 94/11/25 | ||
*میرحسینی، | *میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، بازتاب اندیشه، شماره132، خرداد 85 | ||
*ویکی پدیا صفحه(زیبا میرحسینی) | *ویکی پدیا صفحه(زیبا میرحسینی) | ||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] |
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۱
{{#invoke:Infobox|infobox}} زیبا میرحسینی (۱۳۳۰) پژوهشگر، فیلمساز و استاد دانشگاه رشته مردمشناسی است. میرحسینی به خاطر فیلمهای «طلاق به سبک ایرانی» و فیلم «فراری» شهرت زیادی دارد. میرحسینی مردمشناسی است که مطالعات خود را بر حقوق اسلامی، جنسیت و توسعه متمرکز ساخته است. به دلیل اصالت مذهبی و تعلقات خانوادگیاش به اسلام به مسائل زنان از دیدگاه اسلام بسیار پرداخته است. خانم میرحسینی از طرفداران فمنیسم اسلامی است.او اغلب از فعالیت سیاسی سرباز میزند اما مانند بسیاری از دانشگاهیان دارای بینش سیاسی اصلاحطلبانه میباشد.
زندگینامه
میرحسینی در خانوادهای از سادات متولد شدهاست. خانوادهای که به اصول دین شیعه معتقد بوداما شکل ظاهری قواعد و مناسک برای ما مطرح نبود. به ما تعلیم داده شده بود که دروغگویی، ریا، تقلب، آزار و بیرحمی با دیگران گناه است. همچنین در مدرسه یاد گرفتیم که قرآن بخوانیم و کلاس درس عربی و تعلیمات دینی داشتیم. برای ما مذهب امری شخصی بود و به ما تحمیل نمیشد. نمازگزاردن، روزه گرفتن، زیارت رفتن و نذرکردن به عهده خودمان بود. میرحسینی وقوع انقلاب اسلامی را علت تغییر مناسبات فکری و عقیدتی خویش میداند و در اینباره میگوید: « بعد از انقلاب اسلامی همه اینها تغییر کرد و ما با چهرهای متفاوت از اسلام رو به رو شدیم: چهرهای برگرفته از احکام فقهی. دیگر کافی نبود که ایمان داشته باشیم، بلکه میبایست ایمان خود را بر تن میکردیم: حجاب برای زنان (و ریش برای مردان). حکومت، الزام به رعایت قوانین مذهبی را که قبلاً در حوزه خانوادهها بود به عهده گرفت.» در سال 1359 به ایران بازمیگردد. 28 ساله، تازه ازدواج کرده و با مدرک دکتری در دست به آیندهای روشن امیدوار بودم. در سال 1359 انقلاب فرهنگی موجب تعطیلی و بسته شدن دانشگاهها گردید و دو سال بعد که دانشگاهها بازگشایی شدند به دلیل عدم اعتقاد به حجاب اسلامی "شایستگی" تدریس را نداشت. از طرفی زندگی شخصی و خصوصی خانم میرحسینی نیز با مشکلات و موانعی مواجه میشود وی چنین تعریف میکند: «ازدواجم شروع به از هم پاشیدن کرد و آموختم قراردادی که امضاء کرده بودم مرا تحت سلطه مطلق همسرم قرار میدهد. او نه حاضر بود با طلاق موافقت کند نه اینکه به من اجازه خروج از کشور را بدهد. تنها راه چاره من مذاکره برای رهایی از طریق دادگاههای مدنی خاص بود. از اینرو شروع به مطالعه قوانین اسلامی خانواده نمودم تا بتوانم طلاق شرعی بگیرم. و بالاخره در سال 1362 توانستم از همسرم جدا شوم و به کمبریج و دنیای آکادمیک بازگردم.» <ref>دیباچه کتاب اسلام و جنسیت، زیبا میرحسینی، ترجمه نعمت الله فاضلی و اکرم حلاجی</ref>
تحصیلات
وی لیسانس خود را از دانشگاه تهران (در سال ۱۳۵۳) گرفت و دکترایش در مردمشناسی اجتماعی را در سال ۱۳۵۹ از دانشگاه کمریج اخذ کرد. او هماکنون استاد محقق در دانشگاه لندن است. زیبا میرحسینی مطالعهای مقایسهای میان مراکش و ایران انجام داده است. از دستآوردهای مطالعات وی بر روی قوانین خانوده در ایران، فیلم “طلاق به سبک ایرانی”(۱۳۷۷) و “فراری”(۱۳۷۹) است؛ فیلمهای مستندی که جایزههایی را از آن خود ساختهاند. خانم میرحسینی از بنیانگذاران جنبش جهانی مساوات؛ برای عدالت و برابری در خانواده مسلمان است و به واسطه فعالیتهای خود در این جنبش یافتههای تحقیقاتی فمینیستهای مسلمان را به برنامههای عملی پیوند میزند.<ref>میرحسینی، زیبا، ترجمه: هدا مبصری، سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی، مدرسه فمنیستی</ref>
دیدگاه
فمنیست اسلامی
خانم میرحسینی در مقاله «آواهای تازه فمنیسم در جهان اسلام»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، بازتاب اندیشه، شماره132، خرداد 85</ref> در باب عدالت و برابری در دیدگاه اسلام با این پرسش آغاز به نوشتن میکند «وقتی عدل و برابری ركن ذاتی اسلام است ـ همانگونه كه اكثر فقهای معاصر گفتهاند و مسلمانان باور دارند ـ آیا این ركن ذاتی نباید در قوانین و مقرراتی كه رابطة بین زن و مرد و حقوق مربوط به آن را تنظیم ميكند نیز منعكس شود؟ چرا در متون فقهی، كه در واقع چارچوب شریعت را مشخص میكنند، زنان گاه از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند؟»[۲]در پاسخ به این پرسش، خانم میرحسینی تحقق عدل الهی و برابری در جامعه اسلامی را مستلزم مدرنسازی و دموکراتیک کردن دیدگاه اسلام میداند و در این باره میگوید: « تحقق عدل اسلامی در دنیای مدرن بدون مدرنسازی و دموكراتیك كردن دیدگاه حقوقی آن امكانپذیر نیست. برای رسیدن به این هدف، گفتمانهای اسلامی و اسلامگرا باید مسئلة حقوق، خصوصاً حقوق زنان، را درك كنند و دریابند در برخی از قوانینی كه امروز عدهای ازاسلامگرایان قصدِ اعمال آن را به نام شریعت دارند عدل اسلامی انعكاسی ندارد.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص2</ref>
خانم میرحسینی چگونگی شکلگیری خواسته عدالت، برابری و پیدایش «فمنیسم اسلامی» را چنین بیان میکند: «هرچه به سالهای پایانی قرن بیستم نزدیك ميشویم این سرگشتگی كمرنگتر میشود. یكی از پیامدهای معقول و به ظاهر تناقضآمیز ظهور و غلبه اسلام سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمدن عرصه و فضایی بود كه در آن زنان مسلمان قادر بودند ایمان و هویت دینیشان را با مبارزه براي دستیابی به برابری جنسیتی آشتی دهند. باید تأكید كنم كه این مسئله به آن دلیل نبود كه اسلامگرایان چشماندازی مساواتطلبانه در مورد روابط جنسیتي عرضه ميكردند. آنها چنین نكردند، بلكه برنامه آنها برای پیاده كردن ایدههای جنسیتی مردسالارانه از طریق یك سیستم حقوقی موجب برانگیخته شدن انتقادات روزافزون زنان نسبت به این ایدههای مردسالارانه و فعال شدن آنان شد. زنان بسیاری به این ادراك رسیدند كه هیچ رابطه نهادینی بین آرمانهای اسلامی و مردسالاری وجود ندارد و هیچگونه تضادی بین ایمان اسلامي و فمینیسم نیز نیست و این موجب شد كه بتوانند خود را از قید گفتمانهای مليگرا و ضداستعماری پیشین رها كنند. آنها با استفاده از زبان اسلام سیاسی توانستند انتقادی منسجم از تبعیضات جنسیتی موجود در برخی از قوانین ارائه كنند؛ انتقادی از درون كه تا آن زمان ممكن نبود. در اواخر دهه 1980، علائم روشنی از ظهور آگاهي جدیدی بروز كرد؛ یك شیوة جدید تفكر و یك گفتمان جنسیتي كه مطالباتش فمینیستی و درعین حال زبان و منبع مشروعیتش اسلامی بود. برخي از انواع این گفتمان جدید نام «فمینیسم اسلامي» را گرفت، هرچند اكثر اسلامگراها و برخی از فمینیستهای سكولار ایدة «فمینیسم اسلامی» را باایدئولوژيها و جهتگیريهاي خود مغایر ميدانند و در واقع آن را مفهومي متضاد ميپندارند.»<ref>میرحسینی، زیبا،آواهاي تازة فمینیستي در جهان اسلام،ص2</ref>
خانم میرحسینی در دفاع از فمنیست اسلامی بیان میکند که «برخي از قوانین و مفاهیم جنسیتي در اسلام ـ مانند هر مذهب دیگري ـ برساختهای اجتماعی هستند. بنابراین در طول تاریخ تابع تغییرات بودهاند و امكان گفتوگو در مورد آنها وجود دارد» خانم میرحسینی معتقد است که نص قرآن و روایات باید در بستر متنی، تاریخی و زمانی خود دیده شود و نباید برای برداشت قانونی یا تشریعی از نص آن را از بستر زمانی، مکانی و تاریخی خود جداکرد. لذا تلاشهای فمنیستهای مسلمان را باید این چنین بررسی کرد. فمنیستهای مسلمان از طریق افشاي تاریخ ناگفته و بازخوانی متون ثابت میكنند كه نابرابریهای موجود نه تجلي ارادة الاهیاند و نه سنگ بناي نظام اجتماعي و حقوقي اي عقب مانده و چاره ناپذیر محسوب ميشوند، بلكه برساختههایی انسانياند. آنها همچنین نشان میدهند كه گاه این برساختهها در تضاد با جوهر عدل الهي هستند، آنگونه كه در قرآن آمده است. آنها مشخص ميكنند كه چگونه متون مقدس اسلام رنگ و بوي جهانبیني مفسران را به خود گرفته است.مثلاً، این فمینیستها نشان میدهند كه نظریات مربوط به حق طلاق و چندهمسری، كه در جوامع اسلامی حاكم است،از دیدگاه فقهای سدههای اولیه تأثیر پذیرفته و در واقع تمامی آنها از برداشت و تعریف آنان از ازدواج در آن جوامع متأثر است. این فمینیستهای مسلمان تمام انرژی خود را صرف تفسیر قرآن كرده و لذا توانستهاند مفهوم برابریخواهانه قرآن راآشكار كنند. برخي از نابرابريهای جنسیتي در سنت حقوقي موجود، به گفتة این محققان، در هنجارهای فرهنگی جوامع اولیه اسلامی ریشه دارد.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستي در جهان اسلام،ص4</ref>و
در پایان خانم میرحسینی فمنیسم اسلامی راه رهایی زن میداند و چنین میگوید: «زندگي روزمره بسیاری از زنان مسلمان و فرصتهای آنان برای انتخاب در زندگی ـ صرف نظر از آنكه تحت لوای یك دولت اسلامی به سر برند یا آنكه بخشی از جامعة مهاجران مسلمان باشند كه در یك دولت لیبرال غربی زندگی میكنند ـ از طریق باورها و قوانین پدرسالاری شكل میگیرد كه مدعيِ داشتن ریشههای الهی و مشروعیت مذهبیاند. فقط معدودی از نخبگان و گروه كوچكی از زنان تحصیلكرده این انتخاب را دارند كه این باورها و قوانین را به چالش بكشند یا خود را از سلطة آن رها كنند. جنبشي كه پدرسالاری را از آرمانهاو متون مقدس اسلامی جدا و ارزشهاي مساواتطلبانه اسلام را ترویج میكند زنان مسلمان همه قشرها را توانمند میكند و این امكان را میدهد كه به گزینشی شرافتمندانه در زندگی دست بزنند. این چیزی است كه «فمینیسم اسلامي» به دنبال آن است.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام،ص5</ref>
نشوز زن
زیبا میرحسینی٬ در مقالهای زیرعنوان "رام کردن زنان سرکش»" مینویسد: "این خوف شوهر از نشوز است که باعث میشود گوینده قرآن راهکار سه-مرحلهی را پیشنهاد دهد. با اینحال٬ این کلمه که با ظرافت تمام داخل آیه شده اکثراً با بیدقتی تفسیر شده است." اکثر مفسرین سنتی مجبور شدند که٬ خوف نشوز را علم به نشوز٬ نه ترس وقوع آن معنا کنند تا بتوانند دلیل شرعی بر راهکار سه مرحله بعنوان تنبیه زن ارایه بدارند. زیرا معنی نداشت که٬ به صرف خوف از وقوع امری به اصطلاح -قصاص قبل از جنایت- کرد و عکسالعمل تنبیهی نشان داد. به طور مثال شافعی و به تبع او سید قطب٬ خوف نشوز را به مرحله اول از راهکار (موعظه) و ضرب فزیکی را به زمان واقع شدن نشوز مربوط دانستند. مفسرین معاصر٬ خوف نشوز را همان احساس خطر از ناسازگاری زن معنا کردهاند. فمینستها با استناد به اینکه خوف نشوز با وقوع نشوز فرق دارد٬ راهکار سه مرحله تنبیه زن را مورد چالش قرار دادند٬ بدین ترتیب که این تفسیر از آیه به معنای قصاص قبل از جنایت است٬ و نشان دادهاند که چگونه کلمات و معنی عبارات آیه تحت تاثیر شرایط اجتماعی-فرهنگی مفسران قرار گرفته است. میرحسینی٬ میافزاید: "نشوز٬ همان احساس شوهر است. در واقع همین ترس از نشوز است که٬ برای زن عواقب دارد. و راهکار سه مرحله برای جلوگیری از عواقب این ترس برای زن طراحی شده است. به عبارت دیگر٬ مقصود آیه تعدیل ترس شوهر و عواقب آن برای زن ناشزه است٬ نه نشوز زن". مفسران نیمه سنتی و فمینستها٬ عموماً نشوز را در نساء ۳۴ و نساء۱۲۸ -چه از جانب زن یا چه از جانب مرد- ناسازگاری در قرار ازدواج معنی کردهاند. ولی اکثر٬ متعرضِ بار منفی نشوز که مفسرین سنتی برای نشوز در نساء ۳۴ قایل شده بودند٬ نشدند.<ref>میرحسینی، زیبا، زن در قرآن، بی بی سی، فریحه ایثار، 98/09/28</ref>
قوامیت مرد
در قلب برساخته نابرابر حقوق جنسیتی در سنت حقوقی اسلام این ایده قرار دارد که خداوند به مردان اقتدار و سلطه بر زنان را تفویض کرده است. مدافعان اقتدار مردانه متناوباً به عنوان توجیه اصلی خود اغلب آیه ۳۴ سوره نساء را مورد استناد قرار میدهند، آیهای که فقهای پیشامدرن از آن مفهوم قوامیت را بیرون میکشند و آنرا قطب نمای تعریف و تنظیم روابط جنسیتی قرار میدهند. بنابراین ما باید از این آیه شروع کنیم و چگونگی تفسیر و ترجمه آن به احکام شرعی را مورد بررسی قرار دهیم. به نظر من برساخت حقوقی قوامیت، که در متن قرارداد ازدواج جای گرفته، منطقی برای سایر نابرابریهای حقوقی را نیز فراهم میکرده، نابرابریهایی چون حق مردان برای چندهمسری و حق طلاق یک طرفه، سهم کمتر زنان در ارث، و ممنوعیت قضاوت یا رهبری سیاسی برای زنان. این بدان معناست که، زنان برای برخورداری از موقعیتهایی که با قدرت گره خوردهاند صلاحیت نداشتند چراکه آنان تحت اقتدار شوهران خود بودند و افرادی آزاد محسوب نمیشدند، و بنابراین قادر نبودند عدالت منصفانهای را برقرار سازند. همچنین، از آنجا که مردان تامین کننده زنان بودند، سهم کمتر زنان از ارث عادلانه به نظر میرسید. این نابرابریها در حقوق به واسطه سایر استدلالها نیز منطقی و موجه جلوه میکرد، استدلالهایی مبتنی بر پیش فرضهایی درباره تفاوتهای ذاتی و طبیعی میان دو جنس، پیش فرضهایی که زنان را طبیعتا ضعیفتر و احساساتیتر میدانست، صفاتی که شایسته یک رهبر نیستند؛ و اینکه زنان برای به دنیا آوردن بچه خلق شدهاند، کارکردی که آنان را به خانه محدود میکند، این بدان معناست که مردان باید زنان را حمایت و تامین کنند.<ref>میرحسینی، زیبا، سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی، ترجمه: هدا مبصری، 94/11/25</ref>
نقد
خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و تفاوتهای حقوقی زنان، زبان به اعتراض گشوده است و هرگونه نابرابری را خلاف عدالت دانسته است. درحالی که مفهوم عدالت قراردادن هر شی در جایگاه مناسب است. لذا تناسبمحوری تنها راه رسیدن به عدالت است نه تساویمحوری و نه تفاوتمحوری. و از آنجا که تناسب با تساوی رابطه عموم خصوص منه وجه دارد، لذا گاه اقتضای تساوی دارد، کما اینکه زن و مرد در بسیاری از شاخصههای شخصیتی و بسیاری از حقوق مساویند و گاه متناسب با تفاوتهای تکوینی، مقتضی تفاوت در حقوق است کما اینکه در برخی از حقوق متفاوت هستند. و هیچکس تفاوتهای متناسب را ظلم نمیپندارد و تفاوتهای حکمی شریعت نیز ریشه در تناسبات حکیمانه دارد، که توسط خداوند حکیم جعل و تشریع شده است.
اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی دفاع، تعریف و تمجید میکند و به تصریح گفته است میان «فمنیسم و اسلام هیچ تفاوتی نیست». چنین اعتقادی ناصواب است زیرا ناسازگاری احکام اسلامی حتی در ادیان دیگر، بااکثر مطالبات فمنیستی از روشنترین مسائل است، که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را بهخود جلب میکند. و به همین دلیل است که اکثر اسلامگراها و بسیاری از فمنیستها ایده فمنیسم اسلامی را نمیپذیرند. با اندکی تامل در مبانی فکری اسلام و فمنیست، وجه ناهمخوانی این دو روشن میشود؛ اومانیسم، سکولاریسم، نسبیتگرایی و فردگرایی از جمله مبانی فمنیسم هستند در حالی که هیچ کدام از این مبانی در اسلام پذیرفتنی نیست.
فمنیسم اسلامی به تصریح ایشان «یک شیوه جدید تفکر و یگ گفتمان جنسیتی است که مطالباتش فمنیستی و در عین حال زبان ومنبع مشروعیتش اسلامی است» بطلان این عقیده نیز مشخص است زیرا وقتی عقیدهای مبانی وماهیتش ناصواب باشد، به هر زبان گفته شود، ناصواب خواهد بود. مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمنیستی چهار تالی فاسد عمده به دنبال دارد که عبارتند از: عملکرد گزینشی در گزارههای دینی متناسب با مطالبات فمنیستی، انکار معظم گزارههای دینی که بیانگر تفاوتها هستند.اتهام اکثر قریب به اتفاق فقها و مفسران به فهمیدن متون و عملکرد مردسالارانه و تاویل گزارههای دینی بر خواستههای فمنیستی،
نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به آن تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این پیشفرض از طرف فقها و مفسران به متن دین تحمیل شده است. بحث تفاوتهای زن و مرد مختص به دین اسلام نبوده و در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز به این تفاوتها اشاره شده است.اگرچه این ادیان در بسیاری از عقایدو سلایق، فرهنگها شرایط زمانی ومکانی بایکدیگر تفاوت دارند ولی بر وجود اصل تفاوت بین زن و مرد اتفاق نظر دارند. چنین پدیدهای قطعاً کاشف از این حقیقت است و آن وجود یکسری تفاوتها بین زن ومرد، اگرچه در اثبات موارد میان این ادیان یقیناً اختلافاتی وحود دارد.این در حالی است که فمنیسم پیش فرض برابری را اصل اساسی خود قرار داده است و هرآنچه با این اصل ناسازگار باشد، به انکار و مخالفت با آن بر میخیزند.
خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاقها، ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی، احکام را تشریع کرده و به واسطه انبیای خود در زمین پیاده کردهاست.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، ص6-7</ref>
فعالیتها
خانم میرحسینی از بنیانگذاران جنبش جهانی مساوات؛ برای عدالت و برابری در خانوادههای مسلمان است و به واسطه فعالیتهای خود در جنبش مساوات یافتههای تحقیقاتی فمینیستهای مسلمان را به برنامههای عملی پیوند میزند. «مساواة» که در فوریه 2009 در کوالالامپور فعالیت خود را آغاز کرد تلاش میکند که با ترکیبی از چهارچوب موازین اسلامی و موازین حقوق بشر، آگاهی بین زنان از اقشار و گروههای مختلف اجتماعی را گسترش داده و هدف آن دستیابی به قوانین برابر در خانوادههای مسلمانان است. زنان در «مساواة» و بسیاری از زنان اصلاحطلب در جنبش سبز ایران بر این که شریعت، تجسمی ایدهآل از عدل در اسلام است اصرار میورزند، عدلی که امروز باید برابری را در بر بگیرد و بنابراین تفسیرهای مردسالارانه از اسلام کاملاً غیرقابل پذیرش هستند.<ref>میرحسینی، زیبا، مترجم، رویا صحرایی، فمینیسم و اسلام: ایجاد دیالوگی جدید، مدرسه فمنیستی، شهرگان آگوست2011</ref> او همچنین با مرکز مطالعات خاورمیانه، مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن و به عنوان کارشناس در زمینه توسعه مشارکتی با سازمان ملل متحد همکاری میکند.<ref>ویکی پدیا صفحه(زیبا میرحسینی)</ref>
آثار
کتاب
- اسلام و جنسیت: مباحثات مذهبی در ایران معاصر
- ازدواج در محکمه: مطالعهای بر قانون خانواده اسلامی در ایران و مراکش
- کنترل و تمایلات جنسی
- اسلام و دموکراسی در ایران
- جنسیت و برابری در قانون خانواده مسلمان: عدالت و اخلاق در سنت حقوقی اسلامی
- آیا مردان مسئولند؟ بازاندیشی نسبت به اقتدار در سنت حقوقی مسلمانان
فیلم
- «طلاق به سبک ایرانی» (با همکاری کیم لانجینو، فیلمساز مستقل بریتانیایی) این فیلم و کتاب Marriage on trial بر اساس مطالعه تطبیقی دعاوی خانوادگی دادگاههای ایران و مراکش ساخته شدهاند و فیلم برنده ۱۶ جایزه بینالمللی و بهترین مستند ۱۹۹۹-۲۰۰۰ شناخته شدهاست. سال1998
- «فراری» (با همکاری کیم لانجینو) درباره فرار دختران از خانه، فیلمبرداری در خانه ریحانه تهران. سال2000
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- دیباچه کتاب اسلام و جنسیت، زیبا میرحسینی، ترجمه نعمتالله فاضلی و اکرم حلاجی
- میرحسینی، زیبا، زن در قرآن، بی بی سی، فریحه ایثار، 98/09/28
- میرحسینی، زیبا، سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی، ترجمه: هدا مبصری، 94/11/25
- میرحسینی، زیبا،آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، بازتاب اندیشه، شماره132، خرداد 85
- ویکی پدیا صفحه(زیبا میرحسینی)