جولیت میچل: تفاوت میان نسخه‌ها

از جنسیت دیتا
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
جولیت میچل<ref>Juliet Mitchell</ref>  روان‌کاو ، [[فمینیست سوسیال]]  
جولیت میچل<ref>Juliet Mitchell</ref>  روان‌کاو ، [[فمینیست سوسیال]]  


جولیت میچل هم‌اکنون استاد روانکاوی و مطالعات زنان جیسز کالج دانشگاه کمبریج است. میچل از نخستین افرادی بود که دربارهٔ اهمیت روان‌کاوی در نقد مردسالاری نوشت.
جولیت میچل هم‌اکنون استاد روانکاوی و مطالعات زنان جیسز کالج دانشگاه کمبریج است. میچل از نخستین افرادی بود که دربارهٔ اهمیت روان‌کاوی در نقد مردسالاری نوشت.جولیت میچل عقیده دارد: نظام پدرسالار از راه ایجاد نقش‏‌های زنانه و مردانه در [[خانواده]] و اعطای ارزش بیشتر به دومی و شرطی کردن [[زنان]] به پذیرش انقیاد خویش، عامل ‏فرودستی [[زنان]] درطول‏ تاریخ ‏بوده است
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
جولیت میچل در سال 1940 در کرایست چرچ نیوزلند به دنیا آمد و سپس در سال 1944 به انگلستان  نزد پدربزرگ و مادربزرگش  نقل مکان کرد. میچل در کالج سنت آن، آکسفورد تحصیل کرد، جایی که در سال 1962 مدرک زبان انگلیسی را دریافت کرد. او از سال 1962 تا 1970 در دانشگاه لیدز و دانشگاه ریدینگ به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت. در طول دهه 1960، میچل در سیاست چپ فعال بود و در کمیته تحریریه مجله« New Left Review» فعال بود.<ref>[https://en.wikipedia.org/wiki/Juliet_Mitchell ویکی پدیا انگلیسی صفحه ((Juliet Mitchell))، تاریخ بازدید 12 دسامبر 2022]</ref>
جولیت میچل در سال 1940 در کرایست چرچ نیوزلند به دنیا آمد و سپس در سال 1944 به انگلستان  نزد پدربزرگ و مادربزرگش  نقل مکان کرد. میچل در کالج سنت آن، آکسفورد تحصیل کرد، جایی که در سال 1962 مدرک زبان انگلیسی را دریافت کرد. او از سال 1962 تا 1970 در دانشگاه لیدز و دانشگاه ریدینگ به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت. در طول دهه 1960، میچل در سیاست چپ فعال بود و در کمیته تحریریه مجله« New Left Review» فعال بود.<ref>[https://en.wikipedia.org/wiki/Juliet_Mitchell ویکی پدیا انگلیسی صفحه ((Juliet Mitchell))، تاریخ بازدید 12 دسامبر 2022]</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:


از دیدگاه میچل اگرچه جنبه‌ی اقتصادی مردسالاری را می توان با ابزار مادی یعنی با تغییر شیوه‌ی '''تولید''' عوض کرد، اما تغییر جنبه‌های جامعه‌زیستی و ایدئولوژیک تنها با ابزار غیر مادی، بازنویسی '''سناریوی جنسی روانی''' [[زنان]] و [[مردان]] امکان دارد. بنابراین '''مارکسیست‌های انقلابی''' باید با '''روانکاوان فرویدی''' دست به دست هم دهند تا آزادی کامل و نهایی [[زنان]] تحقق یابد.<ref>michell, juliet. 1974. psychoanalyysis and femenism. new york: vintage books.</ref>
از دیدگاه میچل اگرچه جنبه‌ی اقتصادی مردسالاری را می توان با ابزار مادی یعنی با تغییر شیوه‌ی '''تولید''' عوض کرد، اما تغییر جنبه‌های جامعه‌زیستی و ایدئولوژیک تنها با ابزار غیر مادی، بازنویسی '''سناریوی جنسی روانی''' [[زنان]] و [[مردان]] امکان دارد. بنابراین '''مارکسیست‌های انقلابی''' باید با '''روانکاوان فرویدی''' دست به دست هم دهند تا آزادی کامل و نهایی [[زنان]] تحقق یابد.<ref>michell, juliet. 1974. psychoanalyysis and femenism. new york: vintage books.</ref>


میچل در کتاب '''روان‌کاوی و فمنیسم'''، قرائتی فمنیستی از نظریه [[زیگموند فروید]] ارائه می‌دهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و [[جنسیت]] را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 (روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی)</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر [[ژاک لاکان]] و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه [[فروید]] را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریه‌ای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و هم‌فکران [[نئو فروید]]ی او با نگرشی اساساً جامعه‌شناختی همچنان سرچشمه سرمایه‌داری و حاکمیت [[مرد ‌سالاری]] را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>مگی هام و سارا گمبل ، «سرواژه Mitchell, Juliet»، فرهنگ نظریه‌های فمینیستی، ترجمهٔ فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی، فرخ قره‌داغی، ۱۳۸۲، ص ۲۸۲.</ref> مقاله‌ی بلند و معروف میچل ” [[زنان]]: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوه‌های نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل [[خانواده]] بر حسب تقسسم کار سرمایه‌داری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید [[خانواده]] را بر حسب چهار مولفه ساختاری [[تولید]]، [[بازتولید]]، ویژگی [[جنسی]] و [[جامعه‌پذیری]] تجزیه و تحلیل کرد.<ref>پاملا آبوت و کلر والاس (۱۳۸۵)، «فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات»، جامعه‌شناسی زنان، ترجمهٔ منیژه نجم‌عراقی،1389، ص ۳۲۶</ref>
میچل در کتاب '''روان‌کاوی و فمنیسم'''، قرائتی فمنیستی از نظریه [[زیگموند فروید]] ارائه می‌دهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و [[جنسیت]] را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 (روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی)</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر [[ژاک لاکان]] و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه [[فروید]] را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریه‌ای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و هم‌فکران [[نئو فروید]]ی او با نگرشی اساساً جامعه‌شناختی همچنان سرچشمه سرمایه‌داری و حاکمیت [[مرد ‌سالاری]] را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>مگی هام و سارا گمبل ، «سرواژه Mitchell, Juliet»، فرهنگ نظریه‌های فمینیستی، ترجمهٔ فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی، فرخ قره‌داغی، ۱۳۸۲، ص ۲۸۲.</ref> مقاله‌ی بلند و معروف میچل ” [[زنان]]: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوه‌های نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل [[خانواده]] بر حسب تقسسم کار سرمایه‌داری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید [[خانواده]] را بر حسب چهار مولفه ساختاری [[تولید]]، [[بازتولید]]، ویژگی [[جنسی]] و [[جامعه‌پذیری]] تجزیه و تحلیل کرد.<ref>پاملا آبوت و کلر والاس (۱۳۸۵)، «فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات»، جامعه‌شناسی زنان، ترجمهٔ منیژه نجم‌عراقی،1389، ص ۳۲۶</ref>


میچل همچنین اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانواده‌های طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله [[زنان]] ندارند تابوی [[زنا]] با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی [[زنا]] با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیب‌زایی عقده‌ی اودیپ را به مراتب بیشتر می‌کند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غم‌انگیز آن است که معلوم می شود [[مردسالاری]] از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله [[زنان]] میان [[مردان]] بستگی ندارد.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387، ص 274</ref>
میچل همچنین اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانواده‌های طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله [[زنان]] ندارند تابوی [[زنا]] با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی [[زنا]] با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیب‌زایی عقده‌ی اودیپ را به مراتب بیشتر می‌کند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غم‌انگیز آن است که معلوم می شود [[مردسالاری]] از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله [[زنان]] میان [[مردان]] بستگی ندارد.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387، ص 274</ref>

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۸

{{#invoke:Infobox|infobox}} جولیت میچل<ref>Juliet Mitchell</ref> روان‌کاو ، فمینیست سوسیال

جولیت میچل هم‌اکنون استاد روانکاوی و مطالعات زنان جیسز کالج دانشگاه کمبریج است. میچل از نخستین افرادی بود که دربارهٔ اهمیت روان‌کاوی در نقد مردسالاری نوشت.جولیت میچل عقیده دارد: نظام پدرسالار از راه ایجاد نقش‏‌های زنانه و مردانه در خانواده و اعطای ارزش بیشتر به دومی و شرطی کردن زنان به پذیرش انقیاد خویش، عامل ‏فرودستی زنان درطول‏ تاریخ ‏بوده است

زندگی‌نامه

جولیت میچل در سال 1940 در کرایست چرچ نیوزلند به دنیا آمد و سپس در سال 1944 به انگلستان نزد پدربزرگ و مادربزرگش نقل مکان کرد. میچل در کالج سنت آن، آکسفورد تحصیل کرد، جایی که در سال 1962 مدرک زبان انگلیسی را دریافت کرد. او از سال 1962 تا 1970 در دانشگاه لیدز و دانشگاه ریدینگ به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت. در طول دهه 1960، میچل در سیاست چپ فعال بود و در کمیته تحریریه مجله« New Left Review» فعال بود.<ref>ویکی پدیا انگلیسی صفحه ((Juliet Mitchell))، تاریخ بازدید 12 دسامبر 2022</ref>

دیدگاه‌

ميچل، در كتاب جايگاه طبقاتي زن (1971) و نوشته‌هاي بعدي‌اش فمينيسم راديكال را به ماترياليسم تاريخي پيوند زد.<ref>مگي هام و سارا گمبل، فرهنگ نظريه‌هاي فمينيستي، ترجمة فیروزه مهاجر و دیگران، ص 282.</ref> او نيز مانند هارتمن قائل به نظام دوگانه بود؛ اما برخلاف او، ريشة پدرسالاري را صرفاً در شرايط مادي كنترل مردان بر كار زنان جستجو نمي‌كرد، بلكه به ابعاد روان‌كاوانه و فرهنگي آن نيز توجه داشت.<ref>ريك ويلفورد، «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ايدئولوژي‌هاي سياسي؛ ترجمة م. قائد، 1385، ص 376.</ref>

جولیت میچل عقیده دارد: نظام پدرسالار از راه ایجاد نقش‏‌های زنانه و مردانه در خانواده و اعطای ارزش بیشتر به دومی و شرطی کردن زنان به پذیرش انقیاد خویش، عامل ‏فرودستی زنان درطول‏ تاریخ ‏بوده است.<ref>استفانى گرت، جامعه‏شناسى جنسیت، ص 75.</ref>

به اعتقاد جولیت میچل، برخي از جنبه‌هاي حيات زنان در خانواده، اقتصادي‌اند؛ يعني نتيجة تغييرات به وجود آمده در شيوة توليد هستند؛ برخي ديگر، خصلت زيستي ـ اجتماعي دارند؛ يعني نتيجة تأثير متقابل زيست‌شناختي زنان و محيط اجتماعي‌اند؛ در ‌عين ‌حال، بعضي هم داراي ماهيت ايدئولوژيك‌اند؛ يعني نتيجة انديشه‌هايي هستند كه جامعه در مورد چگونگي ارتباط زنان با مردان پذيرفته است.<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 58، به‌نقل‌ از: Rosemarie Tong, Feminist Thought, p. 160-175.</ref> میچل می اندیشید که علت کندی پیشرفت زنان به سوی آزادی آن است که خانواده- که برای میچل تداعی گر تولید مثل، میل جنسی و تربیت فرزند بود- علاوه بر کارکرد اقتصادی کارکردهای ایدئولوژیک و جامعه زیستی نیز دارد.<ref>michell, juliet. 1974. women's estate. new york: pantheon books.</ref>

او به توضيح نقش خانواده در ايجاد نقش‌هاي زنانه و مردانه و اعطاي ارزش بيشتر به نقش‌هاي مردانه مي‌پردازد. ميچل با رد مبناي زيست‌شناختي براي پدرسالاري، آن را نظامي ساخته‌ی اجتماع مي‌دانست كه مي‌توان آن را تغيير داد. او با ارائه‌ی تحليلي روان‌كاوانه مدعي شد زنان در خانواده از نظر رواني نيز تحت ستم‌اند؛ لذا انقلابي رواني‌ـ فرهنگي به رهبري زنان را براي از ميان بردن پدرسالاري ضروري مي‌دانست.<ref>ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ايدئولوژي‌هاي سياسي؛ ترجمة م. قائد؛ ص 376ـ377.</ref>

از دیدگاه میچل اگرچه جنبه‌ی اقتصادی مردسالاری را می توان با ابزار مادی یعنی با تغییر شیوه‌ی تولید عوض کرد، اما تغییر جنبه‌های جامعه‌زیستی و ایدئولوژیک تنها با ابزار غیر مادی، بازنویسی سناریوی جنسی روانی زنان و مردان امکان دارد. بنابراین مارکسیست‌های انقلابی باید با روانکاوان فرویدی دست به دست هم دهند تا آزادی کامل و نهایی زنان تحقق یابد.<ref>michell, juliet. 1974. psychoanalyysis and femenism. new york: vintage books.</ref>

میچل در کتاب روان‌کاوی و فمنیسم، قرائتی فمنیستی از نظریه زیگموند فروید ارائه می‌دهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و جنسیت را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 (روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی)</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر ژاک لاکان و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه فروید را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریه‌ای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و هم‌فکران نئو فرویدی او با نگرشی اساساً جامعه‌شناختی همچنان سرچشمه سرمایه‌داری و حاکمیت مرد ‌سالاری را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>مگی هام و سارا گمبل ، «سرواژه Mitchell, Juliet»، فرهنگ نظریه‌های فمینیستی، ترجمهٔ فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی، فرخ قره‌داغی، ۱۳۸۲، ص ۲۸۲.</ref> مقاله‌ی بلند و معروف میچل ” زنان: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوه‌های نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل خانواده بر حسب تقسسم کار سرمایه‌داری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید خانواده را بر حسب چهار مولفه ساختاری تولید، بازتولید، ویژگی جنسی و جامعه‌پذیری تجزیه و تحلیل کرد.<ref>پاملا آبوت و کلر والاس (۱۳۸۵)، «فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات»، جامعه‌شناسی زنان، ترجمهٔ منیژه نجم‌عراقی،1389، ص ۳۲۶</ref>

میچل همچنین اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانواده‌های طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله زنان ندارند تابوی زنا با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی زنا با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیب‌زایی عقده‌ی اودیپ را به مراتب بیشتر می‌کند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غم‌انگیز آن است که معلوم می شود مردسالاری از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله زنان میان مردان بستگی ندارد.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387، ص 274</ref>

شری اُرتنر که از مردم شناسان فمینیست است، در مورد نابودی عقده اودیپ با میچل هم رأی نیست، از دید ارتنر ایراد عقده‌ی اودیپ، ساختار کنونی آن نیست بلکه ظرفیت مردانه و زنانه است، و انتساب جنبه‌ی مردانه به اقتدار و استقلال و کلی نگری و انتساب زنانه به عضق و وابستگی و جزئی نگری در فرایند اودیپی نیست. ارتنر معتقد است تا زمانیکه کودکان نقش مادری را فقط در زنان ببینند عقده‌ی اودیپ همچنان بیانگر اقتدار پدر و مردسالاری خواهد بود؛ بنابراین به نظر ارتنر بهترین راه برای تغییر ظرفیت های جنسیتی عقده‌ی اودیپ، برقرار کردن نظام پدر و مادری اشتراکی است.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی،1387، ص 276</ref> میچل در توضیح منشأ ستم بیش از اندازه بر پویایی درونی روان تأکید کرده‌اند و به نوسانات بیرونی جامعه توجهی نشان نداده‌اند. تجربه نشان داده است که پدر و مادری اشتراکی ستم بر زنان را پایان نمی‌دهد بلکه ممکن است به مراتب بر شدت و خشونت آن بیفزاید.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387،ص 255.</ref>

از طرفی چون فمينيسم سوسيال، تركيبي از دو گرايش فمينيسم راديكال و فمينيسم ماركسيستي محسوب مي‌شود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايش‌هاي ياد شده برخوردار است؛ به‌ويژه از جهت فروكاستن مسئلة زنان به مسئلة‌ كارگران و پذيرش چارچوب تحليلي ماركسيسم.<ref>بستان (نجفی)، حسين، نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم،1383، ص 59.</ref>

آثار

  • خواهران و برادران، سکس و خشونت، ۲۰۰۳.
  • مردان دیوانه و مدوسا: اصلاح هیستری، ۲۰۰۱.
  • چه کسی از فمینیسم می‌ترسد؟، ۱۹۹۷.
  • سکسوالیته زنانه، ژاک لاکان و اکول فرویدین، ۱۹۸۵.
  • موقعیت زنان یا جایگاه طبقاتی زنان، ۱۹۷۱.
  • نگاهی به بیرون از ژرفا؛ بازنگری جایگاه اجتماعی زن؛ مترجم: منیژه نجم‌عراقی؛ انتشارات خوب.

جستارهای وابسته

پانویس

<references group=""></references>

منابع