حضرت هاجر: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==درگذشت هاجر== | ==درگذشت هاجر== | ||
در برخی منابع تاریخی آمده است که هاجر در سن 90 سالگی از دنیا رفته است. <ref> | در برخی منابع تاریخی آمده است که هاجر در سن 90 سالگی از دنیا رفته است. <ref> ابن سعد، «الطبقات الكبرى»، ج1، ص44، 1410ق</ref> در نقلی دیگر، هاجر وقتی که اسماعیل بیست ساله بود، وفات نموده و خود اسماعیل، مادرش را در مکان حجر اسماعیل دفن کرد. در منابع روایی از امام هفتم شیعیان ذکر شده که وقتی اسماعیل، هاجر را در محل حجر اسماعیل دفن کرد. روی قبرش را یک بلندی قرار داد تا به احترام حضرت هاجر، مسلمانان به هنگام طواف دور خانه خدا، پا روی قبرش نگذارند. <ref>ابنبابویه، «من لایحضره الفقیه»، ج9، ص193، 1413ق</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۲۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۱
حضرت هاجر؛ همسر حضرت ابراهیم؛ و مادر حضرت اسماعیل.
هاجر، بانویی که اسم او صرامتاً در قرآن ذکر نشده است؛ ولی داستان زندگی او در برخی سور قرآنی، نظیر داستان حضرت ابراهیم و ماجرای حضرت اسماعیل آمده است. در منابع دینی، وی بهعنوان الگوی زنان مجاهد و صبور، در سلوک انسانی و معرفتی شناخته شده است.
زندگینامه
هاجر یکی از همسران حضرت ابراهیم است. <ref> بلعمی، «تاریخ طبری»، ج 3، ص 503، 1373ش</ref> بنا بر نقل مورخان، وی زنی مصری و کنیز پادشاه مصر بوده که در حوادثی به ساره همسر اول ابراهیم بخشیده شده است. <ref>ابن کثیر، «البداية والنهاية»، ج 1، ص 152، 1407ق</ref> ؛<ref> یاقوت حموی، «معجم البلدان»، ج5، ص139، 1995م</ref> در مورد ولادت و نامگذاری او چیزی در متون تاریخی و لغوی کهن ذکر نشده است. هاجر در ادبیات یهود به معنای نشانه بندگی در شریعت و در فرهنگ اسمها، واژهای عِبری، یعنی فرار و در فرهنگنامه قرآن به معنای فضیلت و برتری داشتن بیان شده است.<ref>در سایت آبادیس، ذیل واژه هاجر، 22 آبان 1401ش</ref> در اصطلاح، هاجر به کسی گفته میشود که برای حفظ دین از جایی به جای دیگر منتقل میشود.<ref>هاشمی رفسنجانی، «کتاب فرهنگ قرآن »، 1384ش</ref> بنا بر نقل پژوهشگران، نام هاجر در قرآن صراحتا نیامده، ولی داستان زندگی وی و فرزندش اسماعیل، در برخی سور قرآن آمده است.<ref>ابراهیم، آیه37 و صافات، آیات 100-110. </ref> همچنین داستان این بانوی ممتاز در ادیان بزرگ (اسلام و تورات) ذکر شده است.
ازدواج هاجر با حضرت ابراهیم
برخی مفسران معتقدند: چون ساره همسر حضرت ابراهیم، زنی سالخورده و عقیم بوده و فرزنددار نمیشد، از این رو ساره ، کنیزش (هاجر) را به ابراهیم فروخت تا با او ازدواج کند، شاید صاحب فرزندی بشود. <ref> طباطبایی، «المیزان فی تفسیر القرآن»، ج7، ص231، 1383ش</ref> در گزارشی از متون تاریخی آمده است. خود حضرت ابراهیم از ساره خواست که هاجر را به او ببخشد تا با او ازدواج کند و صاحب فرزندی بشوند. <ref> رسولی محلاتی، « تاریخ انبیاء»، بخش نهم، 1399ش</ref> در روایتی از امام صادق علیهالسلام در این رابطه نقل شده است: چون فرزندی برای ابراهیم نبود، ابراهیم به ساره گفت اگر دوست داری، هاجر را به من بده، شاید خداوند از او به ما فرزندی عطا کند و جانشین هر دو گردد. سپس ابراهیم هاجر را، از ساره خریداری کرد و بهدنبال آن اسماعیل متولد شد. <ref>کلینی، «اصول کافي»، ج8، ص373، 1407ق</ref>
هجرت هاجر و اسماعیل در مکه
در مورد هجرت هاجر به همراه اسماعیل در مکه، در متون تفسیری از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: وقتی که هاجر، حضرت اسماعیل را بهدنیا آورد، ساره همسر اول ابراهیم، بر اثر رشک و احساسات زنانه ناشی از عدم فرزندآوری، از آنها دلگیر و ناراحت شد و همسرش ابراهیم را با رفتار خود میآزرد. حضرت ابراهیم برای رفع نگرانی و ناراحتی خود، از خداوند استعانت جُست و خداوند به ابراهیم دستور داد که هاجر و اسماعیل را از اطراف ساره دور سازد و به مکان دور و ناشناخته که حرم و اولین بقعه روی زمین (مکه) است، انتقال دهد. پس از آن، ابراهیم دستور الهی را انجام داد و هاجر و فرزندش را در سرزمین دور و بیگانه (مکه) و در مکان خانه خدا اسکان داد. در هنگام بازگشت ابراهیم، هاجر با حالت اندوه فراوان به ابراهیم گفت. آیا ما را در این بیابان غریب و دهشتناک، بییار و آب و خوراکی رها میکنی و میروی؟ ابراهیم فرمود: من به دستور الهی این عمل را انجام دادهام و خداوند حافظ و کفایت کننده شماست.<ref>کلینی، «اصول کافي»، ج4، ص201، 1407ق</ref> ابراهیم در راه بازگشت از مکه، در منطقه ذیطوی متوقف شد و از خداوند با حالت عاجزانه استعانت جست و فرمود: «خداوندا من فرزندم را در بیابان خشک و در کنار خانه تو اسکان دادهام. تا ذکر و نماز تو بر پا دارند. پس دلهای مردم را بهسوی آنها متوجه کن و از نعمتهایت بهرهمندشان گردان، شاید از سپاسگزاران باشند.<ref> ابراهیم، آیه37.</ref> بعد از بازگشت ابراهیم، هاجر به همراه اسماعیل تنها ماند و وقتی روز به بلندی رسید.اسماعیل دچار عطش شدیدی شد. هاجر در محل سعی، از تپه صفا بالا رفت و به گمان اینکه آبی در دورتر وجود دارد، به پایین آمد و به سوی آن شتافت، ولی جز سراب چیزی نیافت. وقتی هم به تپه مروه میرسید، اسماعیل از دیدش پنهان میشد. لذا وی باز به سمت قله صفا باز میگشت. باز از دوباره از ثپه صفا منظره سرابگونه آب را میدید و به سمتش میشتافت. هاجر این منظره را هفت مرتبه تکرار نمود و در مرتبه هفتم، هنگامی که نگاهش به اسماعیل دوخت، مشاهده کرد که آبی از زیر پای اسماعیل جوشش دارد. شتابان به سمت اسماعیل دوید و با شنها اطراف آب را جمع میکرد. <ref>طبری، «تاریخ طبری»، ج1، ص178، 1387ق</ref> در برخی متون تفسیری آمده است چون آب جریان داشت هاجر سعی میکرد با شنها آن را نگهدارد و پر کند. به همین جهت نام چشمه به زمزم معروف شده است.<ref>طباطبایی، «المیزان فی تفسیر القرآن»، ج1، ص288، 1417ق</ref>
جایگاه و مقام هاجر در قرآن
سنت سعی بین صفا و مروه
عمل عبادی سعی بین صفا و مروه، به عنوان یکی از افتخارات حضرت هاجر دانستهاند. سنت سعی بین صفا و مروه، یکی از شعائر دین اسلام و از اعمال مناسک حج بهشمار میآید <ref>فیض کاشانی، «تفسیر الصافی»، ج1، ص188، 1373ش</ref> که حاجیان در هنگام انجام اعمال حج، هفت بار بین صفا و مروه را به مانند هاجر، این مسیر پیموده شده را طی میکنند.<ref>گلی زواره، «شکوه شکیبایی، شرحی بر زندگی هاجر»، 1378ش، ش96</ref>
چشمه زمزم
چشمهای مبارک و مشهور که در کنار خانه کعبه وجود دارد. چشمهای که بیانگر تلاش، اخلاص و توکل هاجر و فرزندش اسماعیل در آن سرزمین خشک و سوزان مکه بوده است. امروزه حاجیان پیرامون چشمه زمزم، جمع میشوند و به نیت شفا قطرهای از آن مینوشند و به عنوان سوغات متبرک، با خود به همراه میبرند.<ref>«داستان حضرت اسماعیل»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، 10 آبان 1400ش</ref>
بنای کعبه
در منابع دینی، بنای کعبه که قبلهگاه همه جهانیان بوده و نیز مناسک حج، بیانگر، روایت داستان زندگی حضرت ابراهیم و اسماعیل و همسرش هاجر است. <ref>صفوی، « ترجمه قرآن بر اساس المیزان»، ص326، 1389ش</ref>
اسوه مهاجران الیالله
از آنجا که حضرت هاجر برای انجام تکلیفالهی، از سرزمین و خانه خود در مصر، به مکان غریب و بدون آسایش (مکه)، مهاجرت کرد و در این مسیر، دشواریها و ناملایمات زیادی مواجه شد. ولی لحظهای از توکل و تلاش متوقف نشد. از این جهت هاجر را، به عنوان مهاجر در راه خدا و از سائحات بر میشمارند.<ref>«میراث ماندگار حضرت هاجر در فریضه حج»، در وب سایت مجموعه فرهنگی امام صادق میبد، 20 آبان 1401ش</ref>
جایگاه هاجر در تورات
درگزارشی از تورات آمده است که یک روز ساره، متوجه شد اسماعیل پسر هاجر، اسحاق پسرش را آزار میرساند. از این رو به ابراهیم گفت: هاجر و فرزندش را از خانه خود بیرون کند. زیرا اسماعیل با وجود پسر من اسحاق، وارث تو نخواهد بود. این جریان برای ابراهیم گران آمد و به خداوند این نگرانی را عرضه داشت. خدا به ابراهیم گفت: درباره هاجر و پسرت اسماعیل نگران نباش. و خواسته ساره را انجام بده. آسوده باش که از اسماعیل، قومی گسترده به وجود میآید. چون آنهم، پسرت است. <ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، «اعلام القرآن»، ج3، ص90، 1385ش</ref> پس ابراهیم صبح زود، نان و مشکی پر از آب تهیه کرد و بر دوش هاجر گذاشت و او را با اسماعیل راهی کرد. هاجر و اسماعیل به منطقه بیابانی و بدون آب و علفی رفت و در آنجا ساکن شد. وقتی که توشه و آب مشک آنها تمام شد. هاجر اسماعیل را زیر بوتهها قرار داد و خودش در فاصله صد متری از اسماعیل نشست. با خود گفت نمیخواهم شاهد مرگ پسرم باشم. و پیوسته میگریست. در این هنگام فرشته خداوند از آسمان، او را خطاب داد و گفت: ای هاجر تو را چه شده است؟ نترس خداوند نالههای پسرت را شنیده است. او را بردار و در آغوش بگیر. من به وسیله او، قوم بزرگی به وجود خواهم آورد. پس خدا چشمان هاجر را روشن نمود و چاه آبی را در جلوی خود دید. هاجر به سمت چشمه رفت و مشک را پر از آب کرد و به پسرش نوشانید. <ref>ر.ک. «پیدایش»، باب21، ص9-21</ref> در گزارشی دیگر آمده است.: سارا همسر ابراهیم، دارای فرزند اسحاق شده بود که هاجر را به جای دیگر، مهاجرت داد. اما طبق گزارشهای منابعاسلامی، هاجر قبل از فرزندار شدن ساره، از خانه ابراهیم هجرت کرده بود. همچنین اینکه بههنگام مهاجرت هاجر و اسماعیل، ابراهیم نیز به همراه آنها بود. ولی در تورات آمده است که ابراهیم همراه آنها نبوده است.<ref>«داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم بر اساس قرآن و تورات»، در وب سایت اسلام کوئست نت، 20 آبان 1401ش</ref>
درگذشت هاجر
در برخی منابع تاریخی آمده است که هاجر در سن 90 سالگی از دنیا رفته است. <ref> ابن سعد، «الطبقات الكبرى»، ج1، ص44، 1410ق</ref> در نقلی دیگر، هاجر وقتی که اسماعیل بیست ساله بود، وفات نموده و خود اسماعیل، مادرش را در مکان حجر اسماعیل دفن کرد. در منابع روایی از امام هفتم شیعیان ذکر شده که وقتی اسماعیل، هاجر را در محل حجر اسماعیل دفن کرد. روی قبرش را یک بلندی قرار داد تا به احترام حضرت هاجر، مسلمانان به هنگام طواف دور خانه خدا، پا روی قبرش نگذارند. <ref>ابنبابویه، «من لایحضره الفقیه»، ج9، ص193، 1413ق</ref>
پانویس
منابع
- قرآن کریم
- ابنبابویه قمی، محمد بن علی، «منلایحضرهالفقیه»، قم، انتشارات اسلامی، 1363ش
- ابنسعد؛ محمد بن سعد، «الطبقات الکبری»، بیروت، دارالکتب العلمیۀ، 1404ق
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، «البدایۀ و النهایۀ»، بیروت، دارالفکر، بیتا
- اسلام کوئستنت، «داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم بر اساس قرآن و تورات»، بازدید، 20 آبان 1401ش
- بلعمی، ابوعلی، «تاریخنامه طبری»، تهران، سروش، 1373ش
- رسولیمحلاتی، سیدهاشم، «تاریخ انبیاء»، قم، کتاب بوستان، 1392ش
- «داستان حضرت اسماعیل»، در پایگاه اطلاعرسانی حوزه، بازدید26 بهمن 1401ش
- «فرهنگ اسمها»، در سایت آبادیس، بازدید، 22 آبان 1401ش
- صفوی، سید محمدرضا، «ترجمه قرآن بر اساس المیزان همراه با خلاصه تفسیر المیزان»، قم، بوستان کتاب، 1389ش
- طباطبایی، سید محمد حسین، «المیزان فی تفسیرالقرآن»، قم، بیجا، 1417ق
- طبری، محمد بن جریر، «تاریخطبری»، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق
- فیضکاشانی، محمد بن شاه مرتضی، «تفسیرالصافی»، تهران، مکتبۀالصدر، 1373ش
- قمی، علی بن ابراهیم، «تفسیرالقمی»، قم، دارالکتاب، 1404ق
- کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی»، تهران، دارالکتبالاسلامیۀ، 1407ق
- گلیزواره، غلامرضا، « شکوه شکیبایی، شرحی بر زندگی هاجر»، پیام زن، شماره96، 1378ش
- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، «اعلامالقرآن»، قم، بوستان کتاب، 1385ش
- «میراث ماندگار حضرت هاجر در فریضه حج»، در وبسایت مجموعه فرهنگی امامصادق میبد، بازدید:20 آبان 1401ش
- هاشمی رفسنجانی، علیاکبر، «فرهنگ قرآن»، قم، فرهنگ قرآن، 1384ش
- یاقوت حموی، شهابالدین ابوعبدالله، «معجمالبلدان»، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م