سقط جنین: تفاوت میان نسخه‌ها

از جنسیت دیتا
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
[[رده:مبانی و آثار فمینیسم ۱]]
[[رده:مبانی و آثار فمینیسم ۱]]
[[رده:دانش]]
[[رده:دانش]]
 
[[رده:سقط جنین]]
==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۸

{{#invoke:Infobox|infobox}}

سقط جنین

برای تغییر نگرش افراد نسبت به سقط جنین یک اتفاق ساده کافی نبود بلکه این امر مستلزم ایجاد یک انقلاب در شیوه نگاه زن و مرد به امر ازدواج، تشکیل خانواده و رابطه جنسی بود. انقلاب ها همواره ساختارهایی را از میان می برند و ساختارهایی را بوجود می آورند. انقلاب جنسی نیز نشانه ها و فرصت های فراوانی را برای زنان به همراه داشت که آنها را از آزادی جنسی فعال بهره مند ساخت. رفته رفته از دیدگاهی که سقط جنین را فاجعه ای همراه با وقوع یک جرم می دانست، به دیدگاهی رسیده ایم که سقط جنین را به یک انتخاب ساده تبدیل نموده است. جدا کردن رابطه جنسی از امر تولید مثل یکی از مبارزات بزرگی است که جنبش فمینیسم آغاز کننده آن بود. مسأله حائز اهمیت این است که جدایی رابطه جنسی از تولید مثل و هدف عمده آن که خلق حیات است، کاملا نمی تواند تحقق یابد مگر آن که زنان آزادی سقط جنین را بدست آورند. فمینیست های انگلستان و ایالات متحده آمریکا در این مورد جزء نخستین کسانی بودند که به حمایت از سقط جنین به پا خاستند. در سال ۱۹۶۷ آزادی سقط جنین در انگلستان اعلام شد. ایالات متحده آمریکا در ۱۹۷۳ و فرانسه در ۱۹۷۵، ایتالیا در ۱۹۷۸ این مشی را پذیرفتند. در طول دو دهه اخیر بسیاری از کشورهای اروپایی چه از نظر عملی و چه از نظر حقوقی حق سقط جنین را در مورد زنان پذیرفتند. <ref>(آندره میشل، جنبش زنان «فمینیسم»، ترجمه دکتر هما زنجانی زاده، نشر نیکا، مشهد ۱۳۸۳، صص ۱۱۹- ۱۱۸)</ref>


نظر الیزابت فاکس جنووس

الیزابت فاکس جنووس در این رابطه خاطر نشان می کند: «رفتارهای جنسی» که در پرتو اصل فردگرایی معنا و مفهوم می یابد، در ابتدا قلمرویی محدود و مشخص داشت و بسیاری از تحلیلگران و حتی مردم عادی آن را موجّه می یافتند، اما به یکباره ابعاد نوینی پیدا کرد که در نهایت به فروپاشی «خانواده» و انحراف فمینیسم در راستای اهداف و اغراض مردانه منجر می شود. شاخص اصلی این بحث را موضوع حقوقی «سقط جنین» شکل می دهد. اثبات این حق از سوی فمینیست ها و پذیرش حقوقی آن توسط نهادهای رسمی و اجتماعی، فضای اجتماعی تازه ای را بوجود آورد که در آن به بهانه نفی سلطه مرد بر رفتار جنسی زن، عملا امنیت و آرامش خاطر «زن»، «مرد» و بیشتر از همه «کودکان»، تضعیف شده و رو به نابودی گذارده است.

مبارزه فمینیست ها در زمینه سقط جنین

مبارزه فمینیست ها در زمینه «سقط جنین» پیامدهای غیر قابل تصوری را هم برای زنان و هم اصل خانواده در پی داشته است. در عرصه سیاست از حق زن برای سقط جنین تحت عنوان «حق فردی» دفاع شده و از حيث اجتماعی نیز از این حق، تحت عنوان «حق برخورداری از آزادی در زندگی خصوصی» یاد شده است. پیامدهای این دو استدلال فمینیست ها مهم و در خور تأمل است. در مورد اول حق، زن می یابد تا خود را از مسئولیت (نگهداری) کودکان رها نماید. این استراتژی عملا کودکان را از حمایت نهاد اجتماعی مهمی چون خانواده محروم می سازد. استدلال دوم نیز اینگونه است که «زندگی مشترک» را به زندگی خصوصی زن و شوهر تقلیل می دهد. <ref>(الیزابت فاکس جنووس، «زنان و آینده خانواده (قسمت دوم)»، همان ، صص ۲۳۴-۲۳۳)</ref> در سال ۱۹۹۲ دادگاه تنظیم خانواده ایالت پنسیلوانیای جنوب شرقی، منطق و استدلال «سازمان تنظیم خانواده» میسوری مبنی بر نفی کلیه حقوق پدر بر فرزند را توسعه و بسط داد. این دادگاه اعلام کرد که شوهر حق ندارد از همسر درخواست نماید، قبل از اجرای گزینه های خود (در مورد سقط جنین) وی را از آنها مطلع نماید. به نظر این دادگاه، این برداشت که شوهر در بارداری همسر ذینفع است منعکس کننده «برداشتی از خانواده می باشد که با برداشت رایج امروزی متفاوت است». در دادگاه تنظیم خانواده ایالت مذکور اکثر قضات اظهار داشتند که نظرات آنها متأثر از پیش فرض های اجتماعی و اقتصادی جامعه است.


این قضات عنوان کردند که «زنان به داشتن آزادی عمل در مسائل جنسی و کاری شان خو گرفته اند و بارداری های ناخواسته نباید در توانایی آنها جهت حمایت از خود، خللی ایجاد نماید». فمینیست ها در دفاع خود از سقط جنین به عنوان یک حق فردی معتقدند مسائل جنسی زنان یک موضوع کاملا فردی است. چنین دیدگاه های افراطی در مورد فردگرایی، مسئولیت خانوادگی و اجتماعی در قبال کودکان را تضعیف کرده و عملا کودکان را به دارایی فردی که در اختیار افراد قرار دارد، تبدیل نموده است. <ref>( منبع پیشین، صص ۲۳۶-۲۳۶)</ref> موضع فمینیسم در طرفداری از سقط جنین جوشیده از تعهد این جنبش است. برای متقاعد نمودن جامعه نسبت به این که هیچ تفاوت مهمی میان دو جنس وجود ندارد. فمینیست ها از میان تمام مسائل اجتماعی احتمالا بیش از هر چیز در قبال حمایت از حق سقط جنین گسترده، متحد هستند. زنانی که خواهان مشارکت در جنبش فمینیسم هستند اما با سقط جنین مخالفت می کنند، به سادگی مورد بی مهری این جنبش قرار می گیرند، زیرا فمینیسم بر این باور است که «امکان ندارد کسی فمینیست باشد و در عین حال ضد سقط جنین هم باشد». این که برخی فمینیست ها سرانجام شروع به نفي انقلاب جنسی کردند، نمی تواند این واقعیت را انکار کند که استقبال گرم اولیه فمینیسم از این انقلاب و تعهد به امکان پذیر ساختن هر میزان سقط جنینی که لازمه آن باشد، سبب پیشبرد اهداف فمینیسم گردید.<ref>(کارولین گراگليا، همان، ص ۱۰۲، به نقل از: Maggie Gallagher, "The New Pro-Life Rebels", National Review 27 Februry 1987, pp. 37-38) </ref>


دیدگاه های فمینیسم در مورد سقط جنین

دیدگاه موافقان

سال هاست که فمینیست ها به دفاع از حق سقط جنین برخاسته اند زیرا از نظر آنها می بایست میان قابلیت طبیعی بچه دار شدن و نقش اجتماعی مادر تفکیک قائل شد و این دو لزوما نباید با یکدیگر ملازمه داشته باشند. <ref>(پاملا آبوت و کلر والاس، همان ، ص ۱۳۱)</ref> در سال های اولیه فمینیسم «موج دوم» اندیشه غالب بر شیوه های ممکن کنترل یافتن زنان بر تن خود و کاستن از سنگینی بار تولید مثل با توسل به جلوگیری از بارداری و سقط جنین متمرکز بود. مبارزات اولیه بر سر بوجود آمدن امکان دسترسی به روش های مطمئن سقط جنین برای همه زنان و در نتیجه «دادن اختیار بچه دار نشدن» صورت می گرفت و به این ترتیب توجه کمی به خود فراگردهای بارداری، زایش، شرایط و حالات مادری معطوف شد. <ref>(جین فريد من، همان، ، ص ۱۱۳)</ref> بر اساس نظر موافقان سقط جنين اولا: شواهدی وجود ندارد که نشان دهد سقط جنین آسیب زا تر از تولد یک بچه است. ثانيا: هر زن به طور شخصی بهترین قاضی برای تصمیم گیری در مورد خویش است. موافقان سقط جنین با طرح این مسأله که غیر قانونی کردن آن منجر به حذف آن نمی شود، یادآور می شوند که هر سال حدود ۲۰ میلیون زن در کشورهایی که سقط جنین در آنجا غیر قانونی می باشد، به این کار مبادرت می ورزند و نرخ های سقط جنین در این کشورها، اغلب در مقایسه با جوامعی که در آنها سقط جنین قانونی است، بالاتر می باشد. از این رو غیر قانونی کردن سقط جنین به معنای آن است که بسیاری از زنان به ویژه آنهایی که درآمدشان پایین است، سقط های ناسالم و مخفیانه داشته باشند. <ref>( اسماعيل بلالی (ترجمه و تدوین)، «زنان و پیامد های سقط جنین»، کتاب زنان، شماره ۲۲، زمستان ۱۳۸۲، صص۱۵۵-۱۵۴به نقل از: Abortion, online at: www.Choiccusal.org)</ref>


دلیل دیگرطرفداران سقط جنین، جلوگیری از آسیب پذیری های طولانی مدت، بر اثر پذیرش فرزند ناخواسته است. از لحاظ روانی سقط جنین، جلو گیری از آسیب پذیری های طولانی مدت، بر اثر پذیرش فرزند ناخواسته است. از لحاظ روانی سقط جنین بهتر از رهاکردن فرزند برای فرزندخواندگی یا بزرگ کردن بچه ای که آمادگی برای مراقبت از وی وجود ندارد، می باشد. بر طبق این دیدگاه، سقط جنین برای یک زن حتی سالم تر از تولد یک بچه است و آسیب های بلند مدت برای بدن یک زن به ندرت اتفاق می افتد.<ref>(منبع پیشین، ص۱۵۵. به نقل از: Elhage, Alysse Michelle and Douglas Edgars, The After Effects of Abortion. Online at: North Carolina family council.)</ref> یکی از دلایل اصلی موافقان سقط جنین این است که «زن حق کنترل بدن خود را دارد» و در این راستا برخی از مدافعان عقیده دارند که «اشغال» رحم مادر به وسیله جنین، نوعی «توسل به زور» در مورد مادر است و هیچ جنسیتی «حق بست نشینی» در آنجا را ندارد.<ref>( ویلیام گاردنر، همان، ص۲۷۱. به نقل از: Alan Borovoy, When Freedoms Collide, Toronto, Lester & Orpen Dennys, 1988, p255) </ref>


فمینیست ها سقط جنین را حق خود و خاتمه دادن به حاملگی یا پایان دادن وابستگی جسمانی جنین به مادر می دانند.<ref>( محمد نوذری فردوسیه، «سقط جنین در حقوق اسلامی و فمینیسم»، کتاب زنان، شماره ۲۸، تابستان ۱۳۸۴، ص ۴۸. به نقل از: Tom Beauchamp.Leroy Walters, Contemporary Issues in Bioethics, Wards Worth, 1999, p. 239)</ref> طرفداران نظریه آزادی مطلق سقط جنین معتقدند؛ کلیه محدودیت ها نسبت به سقط جنین باید لغو گردد و خواستار آزادی بی قید و شرط آن هستند و برای توجیه و اثبات نظریه خود به حق انتخاب زنان تمسک می کنند. هیچ فردی حتی جامعه حق تحمیل ادامه بارداری به زن را ندارد. طرفداران آزادی سقط جنین در این رابطه تا بدانجا پیش رفته اند که به رسمیت نشناختن این حق برای زن را رد انسانیت وی قلمداد کرده اند. «تامسون» یکی از فمینیست های معاصر، معتقد است اگر چه جنین حق حیات دارد، اما جامعه نمی تواند زن باردار را مجبور کند تا بر خلاف میل خود به جنین متصل بماند و به مدت نه ماه بدنش را به عنوان محفظه پرورش جنین به کار برد. <ref>(منبع پیشین، ص۶۴. به نقل از: Helga Kuhse, Petter Singer, A Companion to Bioethics, Blackwell, 1989, pp. 39, 42.)</ref> از نظر طرفداران سقط جنین، کسانی که اقدام به این عمل می کنند، علاوه بر اینکه از حيث جسمانی دچار عوارض جدی نمی شوند، از حیث روحی و روانی نیز با آسیب های جدی روبرو نمی باشند، زیرا شواهد علمی وجود ندارد که نشان دهد زنانی که سقط جنین داشته اند از اثرات دراز مدت روانی آن رنج می برند. «استایگر» <ref>(Staiger)</ref> و «لوین» <ref>(Levin)</ref> در این رابطه معتقدند، دسترسی به سقط جنین خط مشی بیمه کننده است که از زنان در قبال بارداری های ناخواسته حمایت می کند و مبنای استدلال آنها این است که تصمیم در مورد بارداری حاصل یک پروسه انتخاب عقلانی است که در آن کنش های زنان تحت تأثیر هزینه ها و منافع مورد انتظار و انتخاب هایی است که آن ها انجام می دهند.<ref>(اسماعيل بلالی، همان، ص ۱۵۶.به نقل از: Philip Levin and Douglas Staiger, Abortion as insurance. Notional Bureau of Economic Research, February 2002)</ref> اکثر فمینیست ها به شیوه های تأثیر گذاری ظرفیت جسمانی زنان برای بچه دار شدن بر موقعیت اجتماعی آنان اشاره کرده اند و حتی برخی از جمله شولاميث فایرستون همین ظرفیت زیست شناختی برای تولید مثل را کلید سرکوب زنان می دانند.<ref>(جین فریدمن، همان، ص ۳۷)</ref>


دیدگاه مخالفان

مخالفان سقط جنین در رد نظر موافقان مبنی بر اینکه «زن حق کنترل بدن خود را دارد»، خاطر نشان می کنند که بیشتر اعمال و رفتارهای انسان پیامدهایی دارد که ناگزیر باید آنرا بپذیرد و سخن گفتن از «تسلط» بر جسم خود، وقتی که در واقع همه انسان ها تقریبا در طول زندگی خود تحت تسلط بیولوژی و فیزیولوژی خود هستند، امر ظاهرانگارانه است. میل به داشتن اختیار مطلق قانونی و جسمی بر حیات کودک به صورت راه حلی برای غفلت از خویشتن داری، استدلال ضعیفی برای سقط جنین است. یان جنتلز در مقام مخالفت با سقط جنین ابراز می کند که امروز در قلب نظام حقوقی بسیاری از کشورها، آنجا که پای کودک متولد نشده به میان می آید، تضاد شگفت آوری وجود دارد، او توضیح می دهد که به طور مثال کودکان متولد نشده در کانادا حق ارث دارند. همچنین اگر شخص سومی به او در رحم مادر صدمه بزند، می توانند شکایت کنند. به طور مثال، اگر راننده ای به مادر بزند و جنین صدمه ببیند. کودکان حتی می توانند مادر یا شخص ثالثی را به جرم آزار و اذیت یا غفلت از آنها در رحم محاکمه کنند. به طور مثال؛ کودکی که با نقص عضو به دنیا می آید می تواند از مادر به سبب استفاده از دارو هنگام بارداری شکایت کند.


در واقع حمایت از چنین قوانینی در حال رشد است، نه تضعیف؛ اما یگانه حقی که از آن حمایت نمی شود، حق کشته نشدن است. تعارض و تناقض اصلی قوانین موجود این است که مادر نمی تواند از کودک متولد شده خود غفلت یا با او بدرفتاری کند؛ اما با این حال می تواند به طور قانونی او را بکشد. <ref>(ویلیام گاردنر، همان، صص ۲۷۴-۲۷۳. به نقل از : lan Gentles, "The Unborn Children in Civil and Criminal Law", in Gentles, ed., A Time to Chose Life, pp. 147, 152)</ref> مخالفان سقط جنین با رد نظریه امنیت زنان در پی سقط جنین، به آثار و تبعات منفی جسمانی و روانی و اجتماعی آن اشاره می کنند و در جهت حفظ و حمایت از حقوق زنان مخالفت های گسترده ای را با قانونی شدن سقط جنین به عمل آورده اند. در خصوص عوارض جسمانی خاطر نشان کرده اند که عوارض آنی سقط جنین قابل علاج است ولی عوارض عمده آن غالبا به خطرات دراز مدت و با ماهیتی جدی تر منجر می شوند.


به طور مثال در خصوص ارتباط سقط جنین و سرطان شواهدی ذکر شده است، به طوری که اگر رابطه مستقیم میان سرطان سینه و سقط جنین مورد تردید باشد، دست کم به عنوان یکی از عوامل مؤثر مورد قبول می باشد و در خصوص ارتباط سقط جنین و مرگ نیز شواهدی وجود دارد. مروری بر مطالعات انجام شده در مجله آمریکایی «بیماری شناسی زایمان»<ref>(Obsteric Gyonecology. )</ref> نشان می دهد که احتمال ابتلای این زنان به سقط جنین غیر ارادی در تولدهای بعدی ۷/۱ برابر بیشتر است.<ref>(اسماعيل بلالی، همان، صص ۱۵۸-۱۵۷. به نقل از: Elhage, Alysse Michelle and Douglas Edgars, The After Effects of Abortion online at: Nortth Carolina family policy council)</ref> روی آوردن به مواد مخدر و الکل از دیگر پیامدهای سقط جنین است. تحقیقات نشان می دهد که احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل به عنوان ابزاری برای بی اثر کردن احساسات منفي بعد از سقط در زنانی که چنین عملی کرده اند، بیشتر از سایر زنان است. <ref>( منبع پیشین، همان، ص۱۶۲، نقل از: .Ibid)</ref> دکتر ترازبورک <ref>(Theresa Burke)</ref>


متخصص روان درمانی در کتاب خودش تحت عنوان «اندوه ممنوع» <ref>(Forbidden Grief.)</ref>خاطر نشان می کند، سقط جنین با سه مسأله مهم به جهت لطمه به سلامت روانی و عاطفی یک زن مواجه است که عبارتند از: مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و هویت مادرانه. زنی که سقط جنین می کند، با این عمل خویش اخلاق را زیر پا له می کند، زیرا موجب سلب حیات از شخص دیگری شده است، علاوه بر آن هویت مادرانه خویش را هم زیر سوال می برد، زیرا موجب مرگ فرزند خود شده است. به عقیده مخالفان سقط جنین، استدلال ها و شواهد طرفداران در مقایسه با آثار بسیار منفی آن اندک و محدود است. با این وجود، همه شواهد مبنی بر ضرر و زیان های ناشی از سقط جنین این امر هنوز به عنوان «حق زن» مورد دفاع قرار می گیرد، زیرا نمادی از حق زنان برای کنترل بدن خودشان در نظر گرفته می شود. <ref>(منبع پیشین، صص ۱۶۵-۱۶۳، به نقل از: :Abortion and feminization of poverty. Online at http://nichole.simonweb.com/afterabortion/povery.html.)</ref> جزوه کلاسی: دکتر اسماعیل چراغی کوتیانی

پانویس