رزماری تانگ: تفاوت میان نسخهها
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
* نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی. | * نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی. | ||
* اخلاق زنانهگر (دانشنامه فلسفه استنفورد 43)؛ ناشر: ققنوس؛ مترجم: مريم خدادادي؛ نويسنده: رزماري تانگ - نانسي ويليامز - آن دانچين. | * اخلاق زنانهگر (دانشنامه فلسفه استنفورد 43)؛ ناشر: ققنوس؛ مترجم: مريم خدادادي؛ نويسنده: رزماري تانگ - نانسي ويليامز - آن دانچين. | ||
[[پرونده:کتاب رزماری.png|200px|بندانگشتی|نقد و نظر: درآمدی جامع بر | [[پرونده:کتاب رزماری.png|200px|بندانگشتی|نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی اثر رزماری تانگ.]] | ||
== دیدگاه تانگ == | == دیدگاه تانگ == | ||
رزماری تانگ در صفحات پایانی کتاب خود، نقد و نظر: درآمدی جامع بر | === گرایش رزماری تانگ به سوسیال فمینیسم === | ||
رزماری تانگ در صفحات پایانی کتاب خود، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، بعد از پرداختن به انواع گرایشهای فمینیستی در هشت فصل، موضع خود را مشخص کرده و میگوید هدف اصلی این کتاب صرفا روشن ساختن برخی از چشم اندازهای اصلی اندیشهی فمینیستی بوده است؛ با این حال شاید خواننده منتظر نوعی نتیجهگیری باشد که دلایلی را برای ترجیح یک دیدگاه بر دیدگاه دیگر ارائه دهد. من گمان نمیکنم بتوانم چنین دلایلی را به خوانندگان عرضه کنم. دربارهی خودم اما این را میدانم که هم توصیف فمینیستهای [[پسامدرن]] از جایگاهی که زنان هم اکنون دارند- در حواشی و پیرامون- و هم توصیف فمینیستهای [[سوسیالیست]] از جایگاهی که زنان میتوانند داشته باشند- در مرکز- مرا به سوی خود میکشد.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1387؛ ص 373 </ref> | |||
=== دیدگاه اخلاقی رزماری تانگ === | |||
تانگ در کتاب اخلاق زنانگی بیان میکند: فمنیستهای قرن بیستم در زمینه اخلاق بهطور کلی به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند: [[مراقبتمحور]] و [[جایگاه محور]]. | |||
دسته اول بر این باورند که زنان ویژگیها و ارزشهای خاص خود را دارند که به هیچ وجه نباید از آنها دست بکشند. برعکس، مردان باید این موارد را جدی بگیرند. اگر آن ویژگیها و ارزشها مبنای اخلاق واقع شوند، اخلاق صورت دیگری پیدا میکند و جهان بهتری خواهیم داشت. مشکلی که برای زنان پیش آمده است، ناشی از آن است که ویژگیها و ارزشهای مردسالارانه بر اخلاق حاکم است که باعث بروز مشکلات عدیدهای برای همگان شده است. فمنیستهای مراقبتمحور بر این مطلب اصرار دارند که اخلاق سنتی مبتنی بر "تجربه اخلاقی مردانه" است و "تجربه اخلاقی زنانه" را نادیده میگیرد. این دو تجربه به دلیل اینکه مبتنی بر چیزهای متفاوتی هستند، دو نوع اخلاق متفاوت را به بار میآورند. اخلاق دوم مبتنی بر محوریت ویژگیهای زنانهای همچون مراقبت، مهربانی، مشارکت، اعتماد، صلح، عاطفه، شادی و همانند اینهاست که در اخلاق سنتی چندان جدی گرفته نشده است. | |||
فمنیستهایی که رویکرد جایگاهمحور به اخلاق دارند، بر این باورند که مشکلات و مصائب زنان ناشی از جایگاهی است که در جامعه بر زنان تحمیل شده و این عدم برابری در همه جا به چشم میخورد. راهحل این است که این عدم توازن در همه نظامها، نهادها، ساختارها و آداب و رسوم شناسایی شود و بهطور مبنایی اصلاح گردد. آنها، برخلاف دسته اول، بیشتر به شرایط بیرونی و پیرامونی زنان توجه دارند تا وضعیتهای درونی و روانی. البته میان خود این فمنیستها فقط اشتراک کلی وجود دارد و آموزههای آنان از جهت محتوایی بسیار متنوع و متفاوت است. | |||
مهمترین فمنیستهای این دسته عبارتند از: [[فمنیستهای لیبرال]]، [[رادیکال]]، [[مارکسیست]] یا [[سوسیالیست]]، [[چندفرهنگی]]، [[جهاننگر]]، [[بومنگر]]، [[اگزیستانسیالیست]]، [[روانکاو]]، [[پسامدرن]] و [[موج سوم]]. یک نمونه جالب مورد اخیر است. | |||
[[فمنیستهای پستمدرن]] اساسا وجود یک تبیین واحد برای مسائل و مشکلات زنان را رد میکنند. از نظر آنان چیز واحدی به نام "زن" وجود ندارد؛ زیرا هر زنی روایت زندگی خاص خودش را دارد. زندگی هر زنی منحصربهفرد است. اصرار بر تبیین واحد چیزی نیست مگر تندادن به همان طرز فکر مردسالارانه که مبتنی بر قائل شدن به واقعیت واحد و مطلق برای هر چیزی است. بنابراین، زنان باید تفاوتهای خود را آشکار کنند و از طریق ظهور و بروز این تنوع فراوان زنانگیشان در برابر مردسالاری مقاومت کنند. زنان حتی نباید از تعارضها و تناقضهای درونی خود نیز هراس داشته باشند و هیچ ضرورتی ندارد که بیجهت خود را ملتزم به چیز خاصی کنند، حتی خودشان؛ زیرا مشکلات قابل توجهی از آنان در میان خودشان شکل میگیرد. | |||
تانگ در بخش دوم کتاب به [[اخلاق زیستی فمنیستی]] پرداخته است. اخلاق زیستی به مجموعه مباحثی اطلاق میشود که مسائل مربوط به زیستشناسی انسان را از منظر اخلاقی مورد بررسی قرار میدهد؛ مسائلی که بیش از همه در پزشکی نمود دارند. فمنیستها در این زمینه نیز بهطور جدی ورود کردهاند و سخنان بسیاری گفتهاند. این امر به این دلیل رخ داده است که زنان به جهت تفاوتهای زیستی که با مردان دارند، مسائل متفاوتی پیدا میکنند. برخی از این مسائل عبارتند از: پیشگیری از بارداری، بارداری، کنترل موالید، وضع حمل، سرطان سینه، سرطان رحم، سقط جنین، روابط جنسی، پزشکی، آزمایشها و معاینات زنان. البته آنان خود را فقط به مسائل زنان محدود نکردهاند و مباحث خود را به دیگر انسانها نیز تعمیم دادهاند، به ویژه کودکان، معلولان و سالمندان. حتی در مورد مردان نیز مباحثی مطرح شده است. مسئله اصلی نگاه فمنیستی به این مسائل است که باعث میشود رویکرد دیگری در زمینه اخلاق زیستی در پیش گرفته شود. در این بخش گزارشی از فعالیتهای گوناگون فمنیستها در این زمینه ارائه شده است. | |||
== نقد دیدگاههای تانگ == | == نقد دیدگاههای تانگ == | ||
=== نقد دیدگاه سوسیال فمینیستی رزماری تانگ === | |||
اشکال به این نظریه این است که با انضمام دو گرايش كاملاً متفاوت خواسته است نارسايي هر گرايش را در تحليل وضعيت زنان بپوشاند؛ در حالي كه با جمع كردن بين دو ديدگاه، اشکالهای آن دو در این نظريه جمع ميشود. | |||
پرسش اينجاست كه با ضميمه كردن عناصري كه فرد فرد انسانها را به پیشگرفتن رفتاري خاص يعني ستمگریي و ستمشوندگي دعوت ميکند و آنان را در خود غرق كرده، چه كسي و با چه روشي ميتواند وضعيت را تغيير دهد: | |||
مرداني كه بنابر تحليل ايشان از اين وضعيت سود ميبرند يا زناني كه از همه سوی در اين ساختارها محصورند⁉️<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 59.</ref> | |||
=== نقد دیدگاه اخلاقی رزماری تانگ === | |||
ادعای نسبی بودن اخلاق، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک [[شناخت مطلق]] اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آنها نمیکند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش فلسفه؛ تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383؛ ص 160.</ref> | |||
فارغ از نقد کلی [[نسبیت]] میتوان به این نکته اشاره کرد که همه انسانها حداقل با [[علم حضوری]] در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک میکنند. در دایره [[علوم حصولی]] نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز میتوان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و ... ثابت بوده و در برخورد با فاعل شناسا تغییری در آنها رخ نمیدهد. | |||
در برابر نظریهی [[برساختگرایی]] و از نظر دانشمندان بسیاری، این سخن (برساختگی بسیاری از تفاوتها) بیدلیل است؛ همانگونه که نفی ارتباط میان [[تفاوتهای جنسیتی]] و ویژگیهای طبیعی مربوط به جنس به دلایلی محکم و علمی نیازمند است که [[فمینیست]]ها هنوز از ارائه آنها عاجزند.<ref>برای نمونه، ر.ک: پاتریشیا مدو لنگرمن، «نظریة فمینیستی معاصر»، نظریة جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، ص 471؛ ویون بار، جنسیت و روانشناسی اجتماعی، ترجمة حبیب احمدی و بیتا شایق، ص 50؛ ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ترجمة معصومه محمدی، ص 192ـ198؛ آلن و باربارا پیس، آنچه زنان و مردان نمیدانند، محسن جدهدوست و آذر محمودی، ص 338. </ref> بنابراین و بر پایهی شواهد علمی فراوان، [[هویت جنسی]] هر فرد، اگرچه به کمک عناصر اجتماعی (مثل برخورد و تربیت والدین، نظام پاداشها، الگوگیری و شرطیسازی) شکل میگیرد، جنبهی زیستی و روانیای که بهطور طبیعی در هر فرد وجود دارد، این هویت را استوار میسازد<ref>ر.ک: ریتا ال اتکینسون، ریچاردسی و دیگران، زمینة روانشناسی هیلگارد، ترجمة محمدنقی براهنی، ج 1، ص 198.</ref> و به آن مشروعیت میبخشد. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[آلیسون جاگر]] | |||
* [[سوسیال فمینیسم]] | |||
* [[فمینیسم پساساختارگرا]] | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۴۵: | خط ۶۸: | ||
[[رده: کنشگران]] | [[رده: کنشگران]] | ||
[[رده: سوسیال فمینیسم]] | [[رده: سوسیال فمینیسم]] | ||
[[رده: فمینیسم پساساختارگرا]] |
نسخهٔ ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۵۲
رزماری "رزی" تانگ<ref>Rosemarie Tong.</ref> فمینیست آمریکایی است. او نویسنده اندیشه فمینیستی سال ۱۹۹۸: یک مقدمه جامعتر، مروری بر سنتهای اصلی نظریه فمینیستی است، وی استاد اخلاق مراقبتهای بهداشتی در گروه فلسفه در دانشگاه کارولینای شمالی، شارلوت است. تحقیقات تانگ بر روی مباحث اخلاقی در مراقبتهای طولانی مدت، تقویت شناختی و ژنتیک متمرکز شده است. وی به دلیل مشارکت در زیست پزشکی، اصلاح مراقبتهای بهداشتی، فن آوری ژنتیکی و تولید مثل و پیامدهای مراقبت از والدین و فرزندان، نقشی که عمدتاً توسط زنان انجام می شود، شناخته شده است. {{#invoke:Infobox|infobox}}
زندگینامه
همسر اول او، دکتر پل کی کینگ تانگ، یک مهاجر چینی و استاد کالج ایالتی گلاسبورو بود. این زوج 2 پسر به دنیا آوردند. پس از مرگ پل در سال 1988، او با جرمیا پاتنم ازدواج کرد.<ref>ویکی پدیا انگلیسی.</ref> تانگ دارای مدرک لیسانس در مطالعات دینی و آلمانی از کالج ماری گروو، فوق لیسانس فلسفه از دانشگاه کاتولیک و دکترا از دانشگاه تمپل است. پایان نامه کارشناسی ارشد او درباره ویلهلم دیلتای فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم بود. او دکترای خود را با پایان نامه ای با عنوان "به سوی بازسازی منطقی حقوق کیفری انگلیسی-آمریکایی: دفاع از جنون" به دست آورد.<ref>ویکی پدیا انگلیسی.</ref>
آثار
- نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی.
- اخلاق زنانهگر (دانشنامه فلسفه استنفورد 43)؛ ناشر: ققنوس؛ مترجم: مريم خدادادي؛ نويسنده: رزماري تانگ - نانسي ويليامز - آن دانچين.
دیدگاه تانگ
گرایش رزماری تانگ به سوسیال فمینیسم
رزماری تانگ در صفحات پایانی کتاب خود، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، بعد از پرداختن به انواع گرایشهای فمینیستی در هشت فصل، موضع خود را مشخص کرده و میگوید هدف اصلی این کتاب صرفا روشن ساختن برخی از چشم اندازهای اصلی اندیشهی فمینیستی بوده است؛ با این حال شاید خواننده منتظر نوعی نتیجهگیری باشد که دلایلی را برای ترجیح یک دیدگاه بر دیدگاه دیگر ارائه دهد. من گمان نمیکنم بتوانم چنین دلایلی را به خوانندگان عرضه کنم. دربارهی خودم اما این را میدانم که هم توصیف فمینیستهای پسامدرن از جایگاهی که زنان هم اکنون دارند- در حواشی و پیرامون- و هم توصیف فمینیستهای سوسیالیست از جایگاهی که زنان میتوانند داشته باشند- در مرکز- مرا به سوی خود میکشد.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1387؛ ص 373 </ref>
دیدگاه اخلاقی رزماری تانگ
تانگ در کتاب اخلاق زنانگی بیان میکند: فمنیستهای قرن بیستم در زمینه اخلاق بهطور کلی به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند: مراقبتمحور و جایگاه محور. دسته اول بر این باورند که زنان ویژگیها و ارزشهای خاص خود را دارند که به هیچ وجه نباید از آنها دست بکشند. برعکس، مردان باید این موارد را جدی بگیرند. اگر آن ویژگیها و ارزشها مبنای اخلاق واقع شوند، اخلاق صورت دیگری پیدا میکند و جهان بهتری خواهیم داشت. مشکلی که برای زنان پیش آمده است، ناشی از آن است که ویژگیها و ارزشهای مردسالارانه بر اخلاق حاکم است که باعث بروز مشکلات عدیدهای برای همگان شده است. فمنیستهای مراقبتمحور بر این مطلب اصرار دارند که اخلاق سنتی مبتنی بر "تجربه اخلاقی مردانه" است و "تجربه اخلاقی زنانه" را نادیده میگیرد. این دو تجربه به دلیل اینکه مبتنی بر چیزهای متفاوتی هستند، دو نوع اخلاق متفاوت را به بار میآورند. اخلاق دوم مبتنی بر محوریت ویژگیهای زنانهای همچون مراقبت، مهربانی، مشارکت، اعتماد، صلح، عاطفه، شادی و همانند اینهاست که در اخلاق سنتی چندان جدی گرفته نشده است.
فمنیستهایی که رویکرد جایگاهمحور به اخلاق دارند، بر این باورند که مشکلات و مصائب زنان ناشی از جایگاهی است که در جامعه بر زنان تحمیل شده و این عدم برابری در همه جا به چشم میخورد. راهحل این است که این عدم توازن در همه نظامها، نهادها، ساختارها و آداب و رسوم شناسایی شود و بهطور مبنایی اصلاح گردد. آنها، برخلاف دسته اول، بیشتر به شرایط بیرونی و پیرامونی زنان توجه دارند تا وضعیتهای درونی و روانی. البته میان خود این فمنیستها فقط اشتراک کلی وجود دارد و آموزههای آنان از جهت محتوایی بسیار متنوع و متفاوت است.
مهمترین فمنیستهای این دسته عبارتند از: فمنیستهای لیبرال، رادیکال، مارکسیست یا سوسیالیست، چندفرهنگی، جهاننگر، بومنگر، اگزیستانسیالیست، روانکاو، پسامدرن و موج سوم. یک نمونه جالب مورد اخیر است.
فمنیستهای پستمدرن اساسا وجود یک تبیین واحد برای مسائل و مشکلات زنان را رد میکنند. از نظر آنان چیز واحدی به نام "زن" وجود ندارد؛ زیرا هر زنی روایت زندگی خاص خودش را دارد. زندگی هر زنی منحصربهفرد است. اصرار بر تبیین واحد چیزی نیست مگر تندادن به همان طرز فکر مردسالارانه که مبتنی بر قائل شدن به واقعیت واحد و مطلق برای هر چیزی است. بنابراین، زنان باید تفاوتهای خود را آشکار کنند و از طریق ظهور و بروز این تنوع فراوان زنانگیشان در برابر مردسالاری مقاومت کنند. زنان حتی نباید از تعارضها و تناقضهای درونی خود نیز هراس داشته باشند و هیچ ضرورتی ندارد که بیجهت خود را ملتزم به چیز خاصی کنند، حتی خودشان؛ زیرا مشکلات قابل توجهی از آنان در میان خودشان شکل میگیرد.
تانگ در بخش دوم کتاب به اخلاق زیستی فمنیستی پرداخته است. اخلاق زیستی به مجموعه مباحثی اطلاق میشود که مسائل مربوط به زیستشناسی انسان را از منظر اخلاقی مورد بررسی قرار میدهد؛ مسائلی که بیش از همه در پزشکی نمود دارند. فمنیستها در این زمینه نیز بهطور جدی ورود کردهاند و سخنان بسیاری گفتهاند. این امر به این دلیل رخ داده است که زنان به جهت تفاوتهای زیستی که با مردان دارند، مسائل متفاوتی پیدا میکنند. برخی از این مسائل عبارتند از: پیشگیری از بارداری، بارداری، کنترل موالید، وضع حمل، سرطان سینه، سرطان رحم، سقط جنین، روابط جنسی، پزشکی، آزمایشها و معاینات زنان. البته آنان خود را فقط به مسائل زنان محدود نکردهاند و مباحث خود را به دیگر انسانها نیز تعمیم دادهاند، به ویژه کودکان، معلولان و سالمندان. حتی در مورد مردان نیز مباحثی مطرح شده است. مسئله اصلی نگاه فمنیستی به این مسائل است که باعث میشود رویکرد دیگری در زمینه اخلاق زیستی در پیش گرفته شود. در این بخش گزارشی از فعالیتهای گوناگون فمنیستها در این زمینه ارائه شده است.
نقد دیدگاههای تانگ
نقد دیدگاه سوسیال فمینیستی رزماری تانگ
اشکال به این نظریه این است که با انضمام دو گرايش كاملاً متفاوت خواسته است نارسايي هر گرايش را در تحليل وضعيت زنان بپوشاند؛ در حالي كه با جمع كردن بين دو ديدگاه، اشکالهای آن دو در این نظريه جمع ميشود. پرسش اينجاست كه با ضميمه كردن عناصري كه فرد فرد انسانها را به پیشگرفتن رفتاري خاص يعني ستمگریي و ستمشوندگي دعوت ميکند و آنان را در خود غرق كرده، چه كسي و با چه روشي ميتواند وضعيت را تغيير دهد: مرداني كه بنابر تحليل ايشان از اين وضعيت سود ميبرند يا زناني كه از همه سوی در اين ساختارها محصورند⁉️<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 59.</ref>
نقد دیدگاه اخلاقی رزماری تانگ
ادعای نسبی بودن اخلاق، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک شناخت مطلق اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آنها نمیکند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش فلسفه؛ تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383؛ ص 160.</ref> فارغ از نقد کلی نسبیت میتوان به این نکته اشاره کرد که همه انسانها حداقل با علم حضوری در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک میکنند. در دایره علوم حصولی نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز میتوان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و ... ثابت بوده و در برخورد با فاعل شناسا تغییری در آنها رخ نمیدهد. در برابر نظریهی برساختگرایی و از نظر دانشمندان بسیاری، این سخن (برساختگی بسیاری از تفاوتها) بیدلیل است؛ همانگونه که نفی ارتباط میان تفاوتهای جنسیتی و ویژگیهای طبیعی مربوط به جنس به دلایلی محکم و علمی نیازمند است که فمینیستها هنوز از ارائه آنها عاجزند.<ref>برای نمونه، ر.ک: پاتریشیا مدو لنگرمن، «نظریة فمینیستی معاصر»، نظریة جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، ص 471؛ ویون بار، جنسیت و روانشناسی اجتماعی، ترجمة حبیب احمدی و بیتا شایق، ص 50؛ ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ترجمة معصومه محمدی، ص 192ـ198؛ آلن و باربارا پیس، آنچه زنان و مردان نمیدانند، محسن جدهدوست و آذر محمودی، ص 338. </ref> بنابراین و بر پایهی شواهد علمی فراوان، هویت جنسی هر فرد، اگرچه به کمک عناصر اجتماعی (مثل برخورد و تربیت والدین، نظام پاداشها، الگوگیری و شرطیسازی) شکل میگیرد، جنبهی زیستی و روانیای که بهطور طبیعی در هر فرد وجود دارد، این هویت را استوار میسازد<ref>ر.ک: ریتا ال اتکینسون، ریچاردسی و دیگران، زمینة روانشناسی هیلگارد، ترجمة محمدنقی براهنی، ج 1، ص 198.</ref> و به آن مشروعیت میبخشد.