قدرت در خانواده: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''<big>قدرت در خانواده</big>'''، تقسیم جنسیتی قدرت در خانواده. قدرت در خانواده، بر بنیانهای متفاوت، به انواع مختلفی تقسیم میشود و هر یک از اعضای خانواده، بسته به ظرفیتهای وجودی، نوعی از آن را در اختیار دارند. ==مفهومشناسی== قدرت بهمعنای «تو...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
قدرت بهمعنای «توانایی» و «توانستن»، <ref>[https://vajehyab.com/?q=%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه قدرت.]</ref> در اصطلاح بهمعنای توانایی و نفوذ برای کنترل اعمال دیگران تعریف میشود.<ref>نبوی، فلسفه قدرت، 1379ش، ص53_ 51.</ref> قدرت در | قدرت بهمعنای «توانایی» و «توانستن»، <ref>[https://vajehyab.com/?q=%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه قدرت.]</ref> در اصطلاح بهمعنای توانایی و نفوذ برای کنترل اعمال دیگران تعریف میشود.<ref>نبوی، فلسفه قدرت، 1379ش، ص53_ 51.</ref> قدرت در [[خانواده]]، معطوف به موقعیت شوهر و بانو بوده و امروزه با تغییراتی در تقسیم اقتدار روبرو شده که نشانۀ دگرگونی در نگرشهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی در سطح کلان است.<ref>محمدی، «شناسایی شاخصهای قدرت در خانواده به روش تحقیق کیفی» 1393ش، ص139.</ref> | ||
==بنیانهای قدرت== | ==بنیانهای قدرت== | ||
بنا بر نظریه فرنچ و ریون، قدرت از حیث خاستگاه به پنج قسم تقسیم میشود: | بنا بر نظریه فرنچ و ریون، قدرت از حیث خاستگاه به پنج قسم تقسیم میشود: | ||
# قدرت پاداشی: توانایی میانجیگری در توزیع تقویت کنندههای مثبت و منفی. | #قدرت پاداشی: توانایی میانجیگری در توزیع تقویت کنندههای مثبت و منفی. | ||
# قدرت قهری: توان اعمال تنبیه بر کسانی که در برابر درخواستها و الزامها تسلیم نمیشوند. | #قدرت قهری: توان اعمال تنبیه بر کسانی که در برابر درخواستها و الزامها تسلیم نمیشوند. | ||
# قدرت قانونی: اقتداری که از حق قانونی صاحب قدرت ناشی میشود تا دیگران را در برابر خواستهها و الزامها به تسلیم وادار کند. | #قدرت قانونی: اقتداری که از حق قانونی صاحب قدرت ناشی میشود تا دیگران را در برابر خواستهها و الزامها به تسلیم وادار کند. | ||
# قدرت مرجعی: نفوذ بر دیگران که بر همانندسازی با صاحب قدرت، جاذبه او یا احترام به او مبتنی است. | #قدرت مرجعی: نفوذ بر دیگران که بر همانندسازی با صاحب قدرت، جاذبه او یا احترام به او مبتنی است. | ||
# قدرت تخصصی: قدرتی که از تصور دیگران ناشی میشود، دال بر این که صاحب قدرت از مهارتها و تواناییهای برتری برخوردار است.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص117.</ref> | #قدرت تخصصی: قدرتی که از تصور دیگران ناشی میشود، دال بر این که صاحب قدرت از مهارتها و تواناییهای برتری برخوردار است.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص117.</ref> | ||
هر یک از بنیانهای فوق، زمینه نفوذ را برای کسب سلطه بر دیگران فراهم میآورد. این نفوذ در گروههای مختلف به اَشکال گوناگون انجام میگیرد، در درون خانواده سه قدرت، قانونی، مرجعی و تخصصی کمتر نقش دارد و دو قدرت اول یعنی قدرت پاداشی و قهری از تاثیر بیشتری برخوردار است. سرچشمههای قدرت از جایگاهی که رهبر خانواده دارد تغذیه میشود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص117.</ref> | هر یک از بنیانهای فوق، زمینه نفوذ را برای کسب سلطه بر دیگران فراهم میآورد. این نفوذ در گروههای مختلف به اَشکال گوناگون انجام میگیرد، در درون خانواده سه قدرت، قانونی، مرجعی و تخصصی کمتر نقش دارد و دو قدرت اول یعنی قدرت پاداشی و قهری از تاثیر بیشتری برخوردار است. سرچشمههای قدرت از جایگاهی که رهبر خانواده دارد تغذیه میشود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص117.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==انواع قدرت در خانواده== | ==انواع قدرت در خانواده== | ||
مهمترین سرچشمههای قدرت که در خانواده منشا سلطه میتواند باشد عبارتند از: | مهمترین سرچشمههای قدرت که در خانواده منشا سلطه میتواند باشد عبارتند از: | ||
# قدرت فیزیکی؛ ناشی از توانمندیهای بدنی فرد سلطهگر است که معمولاً پدر در چنین شرایطی قرار میگیرد. سلطه پدر بر خانواده در چنین شرایطی حاصل رعب و ترسی است که در وجود سایرین ایجاد میکند. این نوع قدرت، معادل قدرت قهری در مدل فرنچ و ریون است. این نوع سلطهگری با ضعیف شدن پدر یا قوی شدن یکی از اعضای خانواده از جمله بزرگ و قوی شدن یکی از پسران به دیگری منتقل میشود. سلطهگری فیزیکی در گذشته که توانایی فیزیکی در اداره زندگی نقش اساسی داشت از رواج و رسمیت بیشتری برخوردار بود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص118.</ref> | #قدرت فیزیکی؛ ناشی از توانمندیهای بدنی فرد سلطهگر است که معمولاً پدر در چنین شرایطی قرار میگیرد. سلطه پدر بر خانواده در چنین شرایطی حاصل رعب و ترسی است که در وجود سایرین ایجاد میکند. این نوع قدرت، معادل قدرت قهری در مدل فرنچ و ریون است. این نوع سلطهگری با ضعیف شدن پدر یا قوی شدن یکی از اعضای خانواده از جمله بزرگ و قوی شدن یکی از پسران به دیگری منتقل میشود. سلطهگری فیزیکی در گذشته که توانایی فیزیکی در اداره زندگی نقش اساسی داشت از رواج و رسمیت بیشتری برخوردار بود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص118.</ref> | ||
# قدرت حاصل از جایگاه اجتماعی و اقتصادی برتر؛ فردی که بین دیگران از مقبولیت و اسم و رسم بهتر و بالاتری برخوردار بوده و بهلحاظ اقتصادی نیز در جایگاه برتر قرار گرفته باشد، مستعد تسلط بر اعضای خانواده است. چنین فردی بهویژه در شرایطی که خانواده برای استمرار و بقای خود نتوانسته است از الگوهای تعاملی دیگر استفاده کند بهسمت سلطهگری رانده میشود و از قدرت اجتماعی و اقتصادی خود برای حفظ خانواده بهرهبرداری میکند. سلطهگری بر اساس قدرت اجتماعی و اقتصادی نیز بهدلیل کوچک شدن نقشهای اجتماعی افراد یکی از اعضای خانوده در حیطه اجتماع و محلهها و توزیع این نقش بین افراد جامعه روزبهروز رنگ خود را از دست میدهد و این در حالی است که اقتصاد بهخصوص پول، نقش مهمتری در زندگی انسانها پیدا کرده است. این شرایط، امکان سلطهگری هرچند به ظاهر مبتنی بر قدرتهای پولی را فراهم میآورد.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119.</ref> | #قدرت حاصل از جایگاه اجتماعی و اقتصادی برتر؛ فردی که بین دیگران از مقبولیت و اسم و رسم بهتر و بالاتری برخوردار بوده و بهلحاظ اقتصادی نیز در جایگاه برتر قرار گرفته باشد، مستعد تسلط بر اعضای خانواده است. چنین فردی بهویژه در شرایطی که خانواده برای استمرار و بقای خود نتوانسته است از الگوهای تعاملی دیگر استفاده کند بهسمت سلطهگری رانده میشود و از قدرت اجتماعی و اقتصادی خود برای حفظ خانواده بهرهبرداری میکند. سلطهگری بر اساس قدرت اجتماعی و اقتصادی نیز بهدلیل کوچک شدن نقشهای اجتماعی افراد یکی از اعضای خانوده در حیطه اجتماع و محلهها و توزیع این نقش بین افراد جامعه روزبهروز رنگ خود را از دست میدهد و این در حالی است که اقتصاد بهخصوص پول، نقش مهمتری در زندگی انسانها پیدا کرده است. این شرایط، امکان سلطهگری هرچند به ظاهر مبتنی بر قدرتهای پولی را فراهم میآورد.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119.</ref> | ||
# سلطه عاطفی؛ بهطور معمول مادران و یا برخی زنان نزدیک فامیل مانند «عمهخانم» یا «خالهجان» یا «مادرجون»، با تسلط عاطفی خود بر اعضای خانواده نقش مسلط را به خود اختصاص میدهند. سلطه عاطفی، ابزارهای خاص خود را میطلبد. استفاده بهجا از محبت و نیز خشم و دلگیری و حتی واکنشهای تبدیلی، ابزارهای اِعمال سلطه عاطفی هستند.<ref>Conversion Reaction.</ref> | #سلطه عاطفی؛ بهطور معمول مادران و یا برخی زنان نزدیک فامیل مانند «عمهخانم» یا «خالهجان» یا «مادرجون»، با تسلط عاطفی خود بر اعضای خانواده نقش مسلط را به خود اختصاص میدهند. سلطه عاطفی، ابزارهای خاص خود را میطلبد. استفاده بهجا از محبت و نیز خشم و دلگیری و حتی واکنشهای تبدیلی، ابزارهای اِعمال سلطه عاطفی هستند.<ref>Conversion Reaction.</ref> | ||
# قدرت عقلانی و کلامی؛ برخی افراد در استدلال کردن، مجاب کردن یا دستکم ساکت کردن دیگران با فرونشاندن قدرت فیزیکی، قدرت اجتماعی و قدرت عاطفی، توانمند هستند. امروزه قدرت عقلانی و کلامی رونق خوبی گرفته است؛ مردان و زنانی هستند که با رشد تحصیلات، واجد توانمندیهای استدلالی و کلامی شدهاند و در روابط خانوادگی از این توانمندی بهره میگیرند. این نوع سلطهگری بهعنوان رایجترین نوع سلطهگری در عصر حاضر منشا چالشهای جدی برای خانوادهها شده است.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119.</ref> | #قدرت عقلانی و کلامی؛ برخی افراد در استدلال کردن، مجاب کردن یا دستکم ساکت کردن دیگران با فرونشاندن قدرت فیزیکی، قدرت اجتماعی و قدرت عاطفی، توانمند هستند. امروزه قدرت عقلانی و کلامی رونق خوبی گرفته است؛ مردان و زنانی هستند که با رشد تحصیلات، واجد توانمندیهای استدلالی و کلامی شدهاند و در روابط خانوادگی از این توانمندی بهره میگیرند. این نوع سلطهگری بهعنوان رایجترین نوع سلطهگری در عصر حاضر منشا چالشهای جدی برای خانوادهها شده است.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119.</ref> | ||
# قدرت معنوی؛ برخی زنان و مردان یا به شکل حقیقی و یا به شکل صوری و ظاهری در جایگاه معنوی و زاهدانه قرار گرفته و سلطه خویش را از این طریق بر اعضای خانواده استمرار میبخشند.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119_ 121.</ref> | #قدرت معنوی؛ برخی زنان و مردان یا به شکل حقیقی و یا به شکل صوری و ظاهری در جایگاه معنوی و زاهدانه قرار گرفته و سلطه خویش را از این طریق بر اعضای خانواده استمرار میبخشند.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119_ 121.</ref> | ||
بهطور معمول اِعمال سلطه، تنها با وجود یکی از قدرتهای فوق انجام نمیگیرد، بلکه اغلب ترکیبی از آنها بهکار گرفته میشود. قدرت فیزیکی صرف، بدون داشتن حداقلی از هوش نمیتواند موجب سلطه فرد بر خانواده شود. ممکن است قدرت فیزیکی بهتنهایی موجب رعب و ترس شود، لکن فرد قدرتمند را در موضع سلطه نمینشاند. به همین ترتیب قدرت اجتماعی و اقتصادی نیز باید با قدرت عقلانی کافی و حتی قدرت عاطفی مناسب همراه باشد تا موجب سلطه فرد بر خانواده شود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص122.</ref> | بهطور معمول اِعمال سلطه، تنها با وجود یکی از قدرتهای فوق انجام نمیگیرد، بلکه اغلب ترکیبی از آنها بهکار گرفته میشود. قدرت فیزیکی صرف، بدون داشتن حداقلی از هوش نمیتواند موجب سلطه فرد بر خانواده شود. ممکن است قدرت فیزیکی بهتنهایی موجب رعب و ترس شود، لکن فرد قدرتمند را در موضع سلطه نمینشاند. به همین ترتیب قدرت اجتماعی و اقتصادی نیز باید با قدرت عقلانی کافی و حتی قدرت عاطفی مناسب همراه باشد تا موجب سلطه فرد بر خانواده شود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص122.</ref> | ||
==قدرت از منظر آموزههای دینی== | ==قدرت از منظر آموزههای دینی== | ||
از نظر | از نظر [[خانواده در اسلام|اسلام]]، مدیریت خانواده وظیفهای است که مسئولیت سنگینی را به دنبال دارد. ملاک اسلام برای تعیین مدیر، شایستهسالاری است. بنابراین، در مورد اقتدار مردان نباید دیدگاه جبری را به اسلام نسبت داد. اسلام برای هر یک از اعضای خانواده وظیفهای را تعریف کرده است و نگاه تک بُعدی ندارد. در روایتی از پیامبر، مرد فرمانروای خانواده و زن فرمانروای خانه معرفی شده است. همچنین در روایتی دیگر مرد، مدیر خانواده و مسئول آن و زن مدیر خانه و مسئول آن دانسته شده است. | ||
در آموزههای اسلام موضع زن و مرد، برای برتری بر دیگری نیست؛ بلکه هدف آن، برقراری توازن و ایجاد محبت درخانواده است. اسلام هرگز نگاه جنسیتی به مقوله خانواده نداشته و ندارد؛ بلکه زن را سکینهالقلوب و مرد را سنگربان زندگی زناشویی قرار داده است و فرزندان میوه این گلستان زندگی هستند.<ref>بستان، اسلام و جامعهشناسی خانواده، 1383ش، ص147_ 158.</ref> | در آموزههای اسلام موضع زن و مرد، برای برتری بر دیگری نیست؛ بلکه هدف آن، برقراری توازن و ایجاد محبت درخانواده است. اسلام هرگز نگاه جنسیتی به مقوله خانواده نداشته و ندارد؛ بلکه زن را سکینهالقلوب و مرد را سنگربان زندگی زناشویی قرار داده است و فرزندان میوه این گلستان زندگی هستند.<ref>بستان، اسلام و جامعهشناسی خانواده، 1383ش، ص147_ 158.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* احمدی، علیاصغر، روانشناسی روابط درون خانواده، تهران، پَرکاس، 1383ش. | *احمدی، علیاصغر، روانشناسی روابط درون خانواده، تهران، پَرکاس، 1383ش. | ||
* بستان، حسین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383ش. | *بستان، حسین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383ش. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 3 مرداد 1403ش. | *دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 3 مرداد 1403ش. | ||
* محمدی، بیوک، «شناسایی شاخصهای قدرت در خانواده به روش تحقیق کیفی»، نشریه جامعهپژوهی، دوره 3، شماره 1، 1391ش. | *محمدی، بیوک، «شناسایی شاخصهای قدرت در خانواده به روش تحقیق کیفی»، نشریه جامعهپژوهی، دوره 3، شماره 1، 1391ش. | ||
* نبوی، عباس، فلسفه قدرت، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش. | *نبوی، عباس، فلسفه قدرت، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش. | ||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: ساختار فرهنگی]] | [[رده: ساختار فرهنگی]] | ||
[[رده: نهاد خانواده]] | [[رده: نهاد خانواده]] |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۴
قدرت در خانواده، تقسیم جنسیتی قدرت در خانواده.
قدرت در خانواده، بر بنیانهای متفاوت، به انواع مختلفی تقسیم میشود و هر یک از اعضای خانواده، بسته به ظرفیتهای وجودی، نوعی از آن را در اختیار دارند.
مفهومشناسی
قدرت بهمعنای «توانایی» و «توانستن»، <ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه قدرت.</ref> در اصطلاح بهمعنای توانایی و نفوذ برای کنترل اعمال دیگران تعریف میشود.<ref>نبوی، فلسفه قدرت، 1379ش، ص53_ 51.</ref> قدرت در خانواده، معطوف به موقعیت شوهر و بانو بوده و امروزه با تغییراتی در تقسیم اقتدار روبرو شده که نشانۀ دگرگونی در نگرشهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی در سطح کلان است.<ref>محمدی، «شناسایی شاخصهای قدرت در خانواده به روش تحقیق کیفی» 1393ش، ص139.</ref>
بنیانهای قدرت
بنا بر نظریه فرنچ و ریون، قدرت از حیث خاستگاه به پنج قسم تقسیم میشود:
- قدرت پاداشی: توانایی میانجیگری در توزیع تقویت کنندههای مثبت و منفی.
- قدرت قهری: توان اعمال تنبیه بر کسانی که در برابر درخواستها و الزامها تسلیم نمیشوند.
- قدرت قانونی: اقتداری که از حق قانونی صاحب قدرت ناشی میشود تا دیگران را در برابر خواستهها و الزامها به تسلیم وادار کند.
- قدرت مرجعی: نفوذ بر دیگران که بر همانندسازی با صاحب قدرت، جاذبه او یا احترام به او مبتنی است.
- قدرت تخصصی: قدرتی که از تصور دیگران ناشی میشود، دال بر این که صاحب قدرت از مهارتها و تواناییهای برتری برخوردار است.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص117.</ref>
هر یک از بنیانهای فوق، زمینه نفوذ را برای کسب سلطه بر دیگران فراهم میآورد. این نفوذ در گروههای مختلف به اَشکال گوناگون انجام میگیرد، در درون خانواده سه قدرت، قانونی، مرجعی و تخصصی کمتر نقش دارد و دو قدرت اول یعنی قدرت پاداشی و قهری از تاثیر بیشتری برخوردار است. سرچشمههای قدرت از جایگاهی که رهبر خانواده دارد تغذیه میشود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص117.</ref>
انواع قدرت در خانواده
مهمترین سرچشمههای قدرت که در خانواده منشا سلطه میتواند باشد عبارتند از:
- قدرت فیزیکی؛ ناشی از توانمندیهای بدنی فرد سلطهگر است که معمولاً پدر در چنین شرایطی قرار میگیرد. سلطه پدر بر خانواده در چنین شرایطی حاصل رعب و ترسی است که در وجود سایرین ایجاد میکند. این نوع قدرت، معادل قدرت قهری در مدل فرنچ و ریون است. این نوع سلطهگری با ضعیف شدن پدر یا قوی شدن یکی از اعضای خانواده از جمله بزرگ و قوی شدن یکی از پسران به دیگری منتقل میشود. سلطهگری فیزیکی در گذشته که توانایی فیزیکی در اداره زندگی نقش اساسی داشت از رواج و رسمیت بیشتری برخوردار بود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص118.</ref>
- قدرت حاصل از جایگاه اجتماعی و اقتصادی برتر؛ فردی که بین دیگران از مقبولیت و اسم و رسم بهتر و بالاتری برخوردار بوده و بهلحاظ اقتصادی نیز در جایگاه برتر قرار گرفته باشد، مستعد تسلط بر اعضای خانواده است. چنین فردی بهویژه در شرایطی که خانواده برای استمرار و بقای خود نتوانسته است از الگوهای تعاملی دیگر استفاده کند بهسمت سلطهگری رانده میشود و از قدرت اجتماعی و اقتصادی خود برای حفظ خانواده بهرهبرداری میکند. سلطهگری بر اساس قدرت اجتماعی و اقتصادی نیز بهدلیل کوچک شدن نقشهای اجتماعی افراد یکی از اعضای خانوده در حیطه اجتماع و محلهها و توزیع این نقش بین افراد جامعه روزبهروز رنگ خود را از دست میدهد و این در حالی است که اقتصاد بهخصوص پول، نقش مهمتری در زندگی انسانها پیدا کرده است. این شرایط، امکان سلطهگری هرچند به ظاهر مبتنی بر قدرتهای پولی را فراهم میآورد.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119.</ref>
- سلطه عاطفی؛ بهطور معمول مادران و یا برخی زنان نزدیک فامیل مانند «عمهخانم» یا «خالهجان» یا «مادرجون»، با تسلط عاطفی خود بر اعضای خانواده نقش مسلط را به خود اختصاص میدهند. سلطه عاطفی، ابزارهای خاص خود را میطلبد. استفاده بهجا از محبت و نیز خشم و دلگیری و حتی واکنشهای تبدیلی، ابزارهای اِعمال سلطه عاطفی هستند.<ref>Conversion Reaction.</ref>
- قدرت عقلانی و کلامی؛ برخی افراد در استدلال کردن، مجاب کردن یا دستکم ساکت کردن دیگران با فرونشاندن قدرت فیزیکی، قدرت اجتماعی و قدرت عاطفی، توانمند هستند. امروزه قدرت عقلانی و کلامی رونق خوبی گرفته است؛ مردان و زنانی هستند که با رشد تحصیلات، واجد توانمندیهای استدلالی و کلامی شدهاند و در روابط خانوادگی از این توانمندی بهره میگیرند. این نوع سلطهگری بهعنوان رایجترین نوع سلطهگری در عصر حاضر منشا چالشهای جدی برای خانوادهها شده است.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119.</ref>
- قدرت معنوی؛ برخی زنان و مردان یا به شکل حقیقی و یا به شکل صوری و ظاهری در جایگاه معنوی و زاهدانه قرار گرفته و سلطه خویش را از این طریق بر اعضای خانواده استمرار میبخشند.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص119_ 121.</ref>
بهطور معمول اِعمال سلطه، تنها با وجود یکی از قدرتهای فوق انجام نمیگیرد، بلکه اغلب ترکیبی از آنها بهکار گرفته میشود. قدرت فیزیکی صرف، بدون داشتن حداقلی از هوش نمیتواند موجب سلطه فرد بر خانواده شود. ممکن است قدرت فیزیکی بهتنهایی موجب رعب و ترس شود، لکن فرد قدرتمند را در موضع سلطه نمینشاند. به همین ترتیب قدرت اجتماعی و اقتصادی نیز باید با قدرت عقلانی کافی و حتی قدرت عاطفی مناسب همراه باشد تا موجب سلطه فرد بر خانواده شود.<ref>احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، 1385ش، ص122.</ref>
قدرت از منظر آموزههای دینی
از نظر اسلام، مدیریت خانواده وظیفهای است که مسئولیت سنگینی را به دنبال دارد. ملاک اسلام برای تعیین مدیر، شایستهسالاری است. بنابراین، در مورد اقتدار مردان نباید دیدگاه جبری را به اسلام نسبت داد. اسلام برای هر یک از اعضای خانواده وظیفهای را تعریف کرده است و نگاه تک بُعدی ندارد. در روایتی از پیامبر، مرد فرمانروای خانواده و زن فرمانروای خانه معرفی شده است. همچنین در روایتی دیگر مرد، مدیر خانواده و مسئول آن و زن مدیر خانه و مسئول آن دانسته شده است.
در آموزههای اسلام موضع زن و مرد، برای برتری بر دیگری نیست؛ بلکه هدف آن، برقراری توازن و ایجاد محبت درخانواده است. اسلام هرگز نگاه جنسیتی به مقوله خانواده نداشته و ندارد؛ بلکه زن را سکینهالقلوب و مرد را سنگربان زندگی زناشویی قرار داده است و فرزندان میوه این گلستان زندگی هستند.<ref>بستان، اسلام و جامعهشناسی خانواده، 1383ش، ص147_ 158.</ref>
پانویس
منابع
- احمدی، علیاصغر، روانشناسی روابط درون خانواده، تهران، پَرکاس، 1383ش.
- بستان، حسین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 3 مرداد 1403ش.
- محمدی، بیوک، «شناسایی شاخصهای قدرت در خانواده به روش تحقیق کیفی»، نشریه جامعهپژوهی، دوره 3، شماره 1، 1391ش.
- نبوی، عباس، فلسفه قدرت، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش.