فمینیسم اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از جنسیت دیتا
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
* نویسندگان:ابوالحسن حسین زاده، حسین عباسیان؛ دو فصلنامه علمی_ پژوهشی انسان پژوهی دینی، سال دوازدهم، شماره ۳۴، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، صفحات ۲۰۷_ ۲۲۸.
* نویسندگان:ابوالحسن حسین زاده، حسین عباسیان؛ دو فصلنامه علمی_ پژوهشی انسان پژوهی دینی، سال دوازدهم، شماره ۳۴، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، صفحات ۲۰۷_ ۲۲۸.
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1133483/ نورمگز]
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1133483/ نورمگز]
[[رده:ویکی‌جنسیت]]
[[رده: مأخذ شناسی]]
[[رده: مأخذ شناسی]]
[[رده:1-کتب و مقالات]]
[[رده:1-کتب و مقالات]]

نسخهٔ ‏۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۸

عنوان مقاله

نقد و بررسی مبانی فکری و شاخصه‌های فمینیسم اسلامی

درجه مقاله

علمی_ پژوهشی

چکیده

فمینیسم اسلامی مفهوم و جریانی است که ‌متاثر از جریان غربی فمینیسم در دهه‌های اخیر در کشورهای اسلامی، از جمله ایران رواج یافته است؛ به گونه‎ای که بیشتر مدافعان حقوق زنان در این کشورها خود را فمینیست مسلمان معرفی می‌کنند و تلاش می‌نمایند با نگاهی جدید به آموزه‌های دینی و سنت‌های رایج، تفسیری خاص از آن را ترویج نمایند. مهم‌ترین مبانی فکری فمینیسم اسلامی عبارتند از: اومانیسم اسلامی، عدالت عرفی، تاکید بر مساوات، آزادی و فرد گرایی، تقدم جامعه گرایی بر خانواده گرایی و تاکید بر مشارکت اجتماعی، تفکیک میان جنس و جنسیت، برابری حقوق زن و مرد، هم‌چنین شاخصه‌هایی که جریان فمینیست مسلمان بر آن تاکید دارد، جدا انگاری دین‌داری و دین‌مداری، نفی احکام ثابت و نگاه منفی به نقش زنان در خانواده است.

آنچه بیش از هر چیز برای نظریه پردازان و طرف‌داران فمینیسم اسلامی حائز اهمیت بوده، این است که در ظاهر مواجهه و تقابل جدی با دین صورت نپذیرد. آنان با تمسک جستن به منابع دینی _از جمله قرآن کریم و احادیث- در تلاش بودند تفاسیر عرف گرایانه و مدرنیستی از این منابع ارائه دهند. از این رو این نظریه پردازان بر لزوم به کارگیری شیوه‌های کلاسیک استنباط احکام شرعی، از جمله (تفسیر) و (اجتهاد) در راستای احقاق حقوق زنان و ارائه تفاسیر (زنانه) و به دور از (رویکرد مرد سالارانه) تاکید می‌ورزند.مقاله حاضر ضمن پرداختن به پیشینه تاریخی، عناصر و گروه‌های این جریان و مبانی فکری و شاخصه‌های آن، به نقدهای وارد شده بر آن می‌پردازد.

کلید واژه

فمینیسم، فمینیسم اسلامی، جنسیت، حقوق زنان.

مقدمه

فمینیسم اسلامی از موضوعاتی است که از نیمه اول قرن بیستم میلادی به تدریج همزمان با پیدایش برخی تحولات در عرصه بین المللی از جمله جنگ‌های جهانی اول و دوم، پا به عرصه گفتمان بین المللی نهاد. فعالان و طرفداران فمینیست اسلامی از نیمه دوم قرن بیستم همزمان با طرح موضوع حقوق بشر و بویژه حقوق و آزادی‌های زنان در عرصه بین المللی، از جمله تدوین و تصویب اسناد و معاهدات حقوق بشری، به خصوص کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و نیز پررنگ شدن فعالیت‌ها و جنبش‌های آزادی خواهانه زنان که عمدتا جنبه سکولاریتی داشت، درصدد نظریه پردازی پیرآمون آن برآمد.

نظریه پردازان فمینیسم اسلامی بر این ادعا هستند که یافته‌ها و رسالت اصلی خویش را از قرآن دریافت کرده‌اند. آنها اذعان دارند که قرآن، حقوق و عدالت را برای همه بشریت اعم از زن و مرد به ارمغان آورده است.

گزارش مقاله

نگارنده در مقاله به مفهوم شناسی و تاریخچه فمینیست پرداخته است.

عناصر و گروه‌های فمینیسم اسلامی

به طور کلی فمینیست اسلامی بر دو گروه هستند: الف) این گروه افرادی هستند که توجه به اسلام را به عنوان یک سیاست راهبردی برای توسعه مفاهیم فرهنگی غرب و مقابله با اصول گرایی در کشورهای اسلامی برگزیده‌اند. در جوامع اسلامی که ادبیات فمینیسم و رادیکال و لیبرال به شکل عریان مقبولیت نمیابد، به کار گرفتن ادبیات دینی در طرح دیدگاه‌های فمینیستی و اعمال تعدیل در این دیدگاه، تنها راه دفاع از آموزه‌های فمینیستی و ایجاد جنبش‌های زنانه‌ای است که مقابله با اصول گرایی اسلامی را در دستور کار خود قرار می‌دهند.

ب) این گروه افرادی از روشنفکران مسلمان هستند که آشنایی با فرهنگ مدرن، آنان را با یک چالش اساسی درباره رابطه میان تجدد و سنت مواجهه کرده است. آنان از یک سو به دلیل داشتن رابطه عاطفی با دین و از سوی دیگر به دلیل پذیرش بن مایه‌های فرهنگ مدرن به عنوان محصول عقل بشری، اصلاحات در دین را با ترازوی فرهنگ مدرن ضروری می‌دانند. بدین ترتیب، ادبیات انتقادی یا عاریت گرفتن از مفاهیم بنیادین فرهنگ مدرن چون آزادی، فرد گرایی، برابری و عرف‌گرایی شکل گرفت.

مبانی فکری فمینیسم اسلامی

از سخنان و نوشته‌های صاحب‌نظرانی که در تبیین و ترویج دیدگاه فمینیسم اسلامی سخن گفته‌اند، چنین بدست می‌آید که می‌توان به مفاهیم ثابتی که دین برای برقراری آن آمده است، دست یافت. این مفاهیم عبارتند از: اومانیسم، عدالت، تساوی، آزادی، خانواده، جنسیت، برابری حقوقی زن و مرد و مشارکت اجتماعی. نگارنده در هریک توضیحاتی را ارائه کرده است که تنها به ذکر ۲ مورد بسنده می‌کنیم.

  • الف) عدالت: عدالت مورد نظر فمینیست‌های اسلامی، عدالت عرفی است، نه عقلی. عدالت عرفی تعبیری از عدالت است که جامعه علمی هر زمان بر آن صحه بگذارد، اگر چه در زمان‌های دیگر مورد تایید نبوده باشد، بنابراین عدالت عرفی مفهومی تغییر پذیر است. بدین ترتیب معلوم می‌شود که عدالت از نگاه روشنفکران و فمینیست‌های اسلامی گرچه از اهداف مورد نظر دین است، اما در ذات خود پذیرای تغییر است، در واقع با این تعبیر از عدالت می‌توان بسیاری از احکام زنان را که در ذهنیت کنونی جامعه ما عادلانه تصور می‌شود، لغو شده تلقی کرد.
  • ب) برابری حقوقی زن و مرد: دغدغه اصلی فمینیست‌های اسلامی در حوزه مسائل حقوقی است. چنان‌که دست‌یابی به نظام حقوقی در مواردی چون قضاوت، شهادت، ارث، دیه، ازدواج و... آرمان‌هایی هستند که برای تحقق آنها تلاش‌های چشم‌گیری کرده‌اند.

کنوانسیون محو کلیه اشکال علیه زنان از آنجا که بر مفهوم تشابه بنیان شده است، مورد حمایت جدی آنان است. فمینیست‌های اسلامی بر روش های حقوقی برای استیفای حقوق زنان تاکید می‌کنند و اصلاحات مورد نظر آنان، بویژه در محور روابط خانوادگی، بیشتر رنگ و بوی حقوقی دارد. نگارنده نقدهای وارده بر مبانی فکری فمینیسم ارائه داده که به یک مورد آن اشاره می‌کنیم.


نقد عدالت: عدالت در ادبیات دینی، قرار گرفتن هرچیزی در جای خودش است. از آنجا که در نظام تکوین عالم هستی هر چیزی در جای خود قرار دارد، خداوند برای حفظ این استقرار و هدایت انسان‌ها در چارچوبی عادلانه، نظام تشریع را وضع نمود تا جریان استقرار در بستر متناسب و هماهنگ با نظام تکوین حرکت نماید. عرفی زدگی در نظام تشریعی عادلانه هستی اختلال ایجاد می‌کند و به نحوی عدالت تفسیر بردار و دچار نسبی‌گرایی می‌شود. تزاحم و نسبی‌گرایی تفسیری منجر به تزاحم و نسبی‌گرایی رفتاری در عرصه‌های مختلف اجتماعی می‌شود و این پراکندگی و تنوع و تشتت منجر به دوری جامعه از استقرار عدالت می‌گردد.

شاخصه‌های تفکر فمینیسم اسلامی

فمینیست‌های اسلامی برای تطبیق متون دینی با اعتقادات و اندیشه‌های پیش ساخته خود و ملهم از جریان فمینیست غرب‌گرا، به تاویل آیات فراوانی می‌پردازد. درحالی‌که روش اجتهادی تفسیر آیات قرآنی و روایات تنها در چارچوب اصول پذیرفته شده عقیدتی و شرعی معتبر است. همچنین دخالت دین در شئونات زندگی اجتماعی از مواردی نیست که خردمندان دین آشنا در آن تردیدی داشته باشند، با این حال شاخصه‌های اصلی این تفکر در ۳ محور بیان شده است: ۱_ جداانگاری دین‌داری و دین‌مداری ۲_ انکار احکام ثابت ۳_ نگاه منفی به نقش زنان در خانواده

نقد این مبانی: انتقادات مهمی که در خصوص رد سکولاریسم و جدایی دین از سیاست مطرح است نیز در اینجا قابل بحث است. از آنجا که دین اسلام دینی کامل، جامع و فراگیر است و کتاب مقدس این دین برای همه دوران است، همچنین ماهیت احکام اسلام به گونه‌ای است که جز از طریق تشکیل حکومت قابل اجرا نیست، از این رو نمی‌توان دین و سیاست را از هم جدا دانست. در نقد احکام ثابت باید گفت فطرت و طبیعت انسان‌ها در طول تاریخ و در همه مکان‌ها و زمان‌ها یکسان است. احکام تشریعی نیز متناسب با آن ثابت است که از آن به احکام اولیه تعبیر می‌شود. البته اسلام اقتضائات مکانی و زمانی را نیز در نظر گرفته که در قالب احکام ثانویه است و بنابه مصلحت قابل تغییر می‌باشد. ولی این به معنای تغییر در احکام ثابت و اولیه نیست.

نتیجه

ضروری است به مبانی فکری فمینیسم اسلامی با تمامی جوانب و شرایط، با دیدی عمیق و قابل تامل نگریسته شود. گرایش عمومی فمینیسم اسلامی، بویژه در ایران، حاکی از آن است که بیشتر آنان از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران و گروه‌های متعدد زنان، شناخت درستی ندارند. درست است که فمینیست به عنوان یک پدیده، در جوامع اسلامی، کم و بیش ظهور کرده و توانسته است تا حدودی دیدگاه جامعه را نسبت به مسائل زنان به خود معطوف سازد، اما باید توجه کرد که دامنه این فعالیت‌ها تا آنجا نتیجه بخش خواهد بود که به بافت مذهبی و اعتقادی جامعه آسیب نرساند.

از آنجا که فمینیسم اسلامی از لحاظ بینش و پشتوانه علمی، وابسته به غرب است و بوسیله روشنفکران غربی طرح ریزی شده است، بعید به نظر می‌رسد که بتواند در جوامع اسلامی نتیجه بگیرد. فمینیسم و اسلام؛ دو قطب مخالف‌ا‌ند و از تلفیق آنها هرگز فمینیسم اسلامی بوجود نمی‌آید. ناسازگاری احکام اسلامی با بیشتر مطالبات فمینیسمی، از روشن‌ترین مسائلی است که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را به خود جلب می‌‎کند. به همین دلیل است که بیشتر اسلام‌گراها و و بسیاری از فمینیست‌ها ایده فمینیست اسلامی را نمی‌پذیرند و آن دو را مفهوم متضاد می‌دانند. در نهایت اینکه تقابل اسلام و فمینیسم و فمینیسم اسلامی می‌تواند دو حوزه متفاوت تحقیقی باشد و نمی‌توان آن دو را بایکدیگر آمیخت، هر چند می‌توان اشتراکاتی در این دو حوزه یافت.

منبع

  • نویسندگان:ابوالحسن حسین زاده، حسین عباسیان؛ دو فصلنامه علمی_ پژوهشی انسان پژوهی دینی، سال دوازدهم، شماره ۳۴، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، صفحات ۲۰۷_ ۲۲۸.
  • نورمگز