اخلاق فمینیستی: تفاوت میان نسخه‌ها

از جنسیت دیتا
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات جزوه
اخلاق فمینیستی؛ ایجاد توازن عادلانه‌ بین زن‌ها و مرد‌ها در نظامات اخلاقی.  
|تصویر=مریم-مدملی.jpg
|نام استاد= مریم مدملی
|نام جزوه=اخلاق جنسیتی
|مرکز آموزشی=جامعه الزهرا
|مقطع تحصیلی=سطح سه
|گرایش=مطالعات زنان}}


==انتقادات اندیشمندان [[فمینیست]] نسبت به اخلاق سنتی غرب==
اخلاق فمینیستی، یک مجموعه‌ی متنوعی از تحقیقات فلسفی است که در قدم اول ضعف نظامات اخلاقی غرب را توضیح می‌دهد. فمینیست‌ها معتقد به وجود توازن ناعادلانه‌ بین زن‌ها و مرد‌ها در نظامات اخلاقی هستند که باید این توازن ناعادلانه از بین برود.   
اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم در چهار محور عمده خلاصه می‌شوند:
#فمنیست‌ها معتقدند اخلاق سنتی غرب ناظر به ارزش‌های مردانه است.
# حامی فرودستی زن‌هاست.
# در این اخلاق، صفات زنانه تحقیر شدند.
# در این نظام اخلاقی، زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی توفیق کمتری دارند.
این ها را مطرح کرده و گفتند ما مجبوریم برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، تعدادی مفاهیم جدید را وارد حوزه اخلاق کنیم که این مفاهیم تاکنون نبودند و مسبب این بود که نگاه ما نگاه ضعیفی باشد و نگاه کاملی نباشد. آنها معتقدند مفاهیم مسئولیت، جمع گرایی، عاطفه، و حتی موقعیت‌گرایی، این‌ها تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب می شود تا به ویژگی‌های زنانه در حوزه اخلاق توجه کنیم. با توجه به آنچه گفتیم اگر بخواهیم [[اخلاق فمینیستی]] را توضیح دهیم می‌گوییم :


«اخلاق فمینیستی یک مجموعه‌ی متنوعی از تحقیقات فلسفی است که ابتدائاً کارش این بود که در قدم اول ضعف نظامات اخلاقی غرب را توضیح می‌داد و این که یک توازن ناعادلانه‌ای بین زن‌ها و مرد‌ها در نظامات اخلاقی ایجاد شده است و اینها معتقد بودند که باید این توازن ناعادلانه را از بین ببریم.»
آنها معتقدند آرمان مردانه به‌عنوان آرمان بشر تلقی شده است و نتیجه آن، به بیراهه کشیده شده اخلاق است. دعاوی‌ درباره رفتار با زنان و داوری‌هایی که نسبت به این رفتارها انجام شده، در مجموعه اخلاقی فمنیست‌ها قرار دارد.
این مجموعه متنوع که حالا خودش هم ضعف‌هایی دارد اسمش را می‌توانیم اخلاق فمینیستی بگذاریم. شاید ما اگر بخواهیم بگوییم اجماعی‌ترین مدعای اخلاق شناسان فمینیست چه بوده است؟ باید بگوییم که فمینیست‌ها معتقد بودند یک چیزی به عنوان آرمان بشر در جریان اصلی اخلاق فلسفی تلقی شده است، اما آن آرمان بشر نبوده بلکه آرمان مردانه بوده و این سوگیری نظام اخلاق سنتی غرب باعث شد نه تنها فقط در مورد زن‌ها در حوزه اخلاق به اشتباه افتاده باشیم بلکه خود اخلاق هم به بیراهه کشیده شده یعنی چون نظام مردانه ای بر اخلاق مُسَیطَر بوده، اصلا مسیر اخلاق اشتباه رفته نه فقط اینکه ضعفش این باشد که ما یک جاهایی در اخلاق، نقصانی داشته باشیم. پس می‌توان گفت [[اخلاق فمینیستی]]، اخلاقی است که فمینیستها از جهت آنکه فمینیست هستند، هوادار آن هستند.  


اگر چه اخلاق فمینیستی از زندگی زنان الهام گرفته شده اما صرفاً به زندگی '''[[زنان]]''' مربوط نیست و به خوب زندگی کردن در این جهان می‌‏پردازد و حیطه موضوعات مورد توجه آن از مسائل خانوادگی تا مسائل مربوط به محیط زیست را دربر می‏‌گیرد.


طبیعتاً بخش بزرگی از این اخلاق، ناظر به دعاوی‌ای است که درباره رفتار با زنان است. داوری‌های که نسبت به این رفتارها انجام شده، اینها همه در مجموعه اخلاقی فمنیست‌ها هستند.
==انتقادات اندیشمندان فمینیست نسبت به اخلاق سنتی غرب==
اخلاق‌نگرهای فمنیست یا اخلاقِ زنانه‌نگر بحث‌های متعددی را به عنوان مباحث جدید در حوزه‌ی فلسفه ی اخلاق پیش‌روی بشر می‌گذارد که اینها همان مسائلی هستند که به برخی از آنها خواهیم پرداخت.
عمده انتقادات فمینیست‌ها به اخلاق سنتی غرب در چهار محور خلاصه می‌شوند:
#ناظر به ارزش‌های مردانه بودن، اخلاق سنتی غرب
# حامی فرودستی زن‌ها
# تحقیرصفات زنانه
# توفیق کمتر زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی در نظام اخلاق سنتی غرب.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/2552/%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 112-113]</ref>
برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، باید تعدادی مفاهیم جدید وارد حوزه اخلاق شود و نگاه کاملی در حوزه اخلاق ایجاد کند. توجه به علایق زنانه، ایجاد پارادایم‌های اخلاقی جدید مثل اخلاق مسئولیت، اخلاق مادرانه، اخلاق زنانه و توجه به اخلاق کاربردی تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب می‌شود تا به ویژگی‌های زنانه در حوزه اخلاق توجه شود.<ref>رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 114-115</ref>
 
==جنسیت در آراء اخلاقی فلاسفه==
جریان فمینیست یک جریان اعتراضی است بر نظام سنتی اخلاق در تمام ابعاد. بررسی مباحث [[جنسیت|'''جنسیت''']] در آراء فلاسفه متقدم و نوع نگاه آنان به زنان برای تبیین دیدگاه  فمینیست‌های اخلاق‌گرا ضروری است.


==جنسیت در آراءفلاسفه==
ما معتقدیم جریان فمینیست یک جریان اعتراضی است بر نظام سنتی اخلاق در تمام ابعاد؛ طبیعتا در بعد اخلاقی هم یک اعتراضی به جریان سنتی اخلاق دارد. پس باید بررسی کنیم، ببینیم آیا اصلا جنسیت در آراء فلاسفه متقدم اساسا مطرح نشده است ؟ یا اینکه نه، مطرح شده اما نگاه فرودستانه ای نسبت به آن وجود داشته ؟ یعنی مطرح شده اما به گونه‌ای که زنان را تضعیف می‌کرده است؟
این دو رویکرد متفاوت هستند.
مرور اجمالی به آراء فلاسفه متقدم داریم و بعد وارد آراء فمینیست‌های اخلاق‌گرا می‌شویم.
===فلاسفه متقدم===
===فلاسفه متقدم===
در بررسی اندیشه‌های اخلاقی افلاطون و ارسطو و اخلاق فضیلت‌بنیادی که این‌ها دنبالش هستند، می‌بینیم فضیلت‌مندی که آنها دنبالش بودند یا ارائه می‌کردند با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتن‌داری و نیروی مردانه همراه بوده است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان می‌کند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمی‌توانند وارد عرصه دیگری شوند.
فضیلت‌ در اندیشه‌های اخلاقی افلاطون و ارسطو، با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتن‌داری و نیروی مردانه همراه است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان می‌کند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمی‌توانند وارد عرصه دیگری شوند.
 
ارسطو این پرسش را مطرح می‌کند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگی‌های) خودش که به عنوان ابزار خدمت‌گزاری در اختیارش قرار می‌دادند، می‌تواند فضیلت گرانمایه‌تری مثل میانه‌روی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح می‌کند و توضیح می‌دهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟<ref>ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1260، الف 5</ref>
 
ارسطو تأکید می‌کند که فرمانرواها که همان '''[[مردان]]''' شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آن‌ها مطرح می‌کنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتاً باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد. 
 
لذا یک سوگیری جنسیتی در اخلاق در اندیشه ارسطو مشهود است. اگر خود مفهوم فضیلت به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی شود، غالباً به ندرت به‌عنوان صفت زنانه به کار برده می‌شود؛ زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. لذا زن‌ها در عقبه نظریه‌ی اخلاقی غرب، غالباً نادیده گرفته شدند.
 
مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زن‌ها و کودک‌ها از آن جهتی که در خانه هستند باید به گونه‌ای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تأمین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و اراده‌ی آزاد آنها باشد. این روند تحقیر نسبت به زن‌ها، به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند تا قرن 18 و 19 ادامه دارد.<ref>ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1259، ب 2</ref>
 
===فمینیست‌ها===
[[مری ولستون کرافت|'''مری ولستون کرافت''']] و [[جان استوارت میل|'''جان استوارت میل''']] خلقیاتی که جامعه به زن‌ها نسبت می‌داد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع می‌دانستند. آنان اولین کسانی هستند که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند. کرافت مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور می‌شد، یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زن‌ها و مردها مطرح می‌کند.<ref>اکلشال، «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ايدئولوژيیهای سياسی، ص 358</ref>
 
جان استوارت میل هم همین مسئله را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی می‌کند و می‌گوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگی‌های اخلاقی زن‌ها و مردها داریم.<ref>استوارت میل، انقیاد زنان، ۱۳۹۳ش</ref>
 
طبیعتاً بحث یکسانی فضیلت‌ها در همه دوره‌ها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمان‌های مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمی‌توان یکسان تلقی کرد بلکه آن‌ها متفاوت هستند.
 
این روند ادامه پیدا می‌کند حتی در جریانات فمینیستی که مدعی شدند فضایل زنان بر  مردان برتر است و باید ویژگی‌های زنانه را عمومیت داد تا همه گروه‌ها بتوانند از  فضایل زنانه بهره‌مند شوند.
 
==اخلاق مراقبت==
===نظریه گلیکان===
گلیکان معتقد است  استدلال اخلاقی زن‌ها نازل‌تر از استدلال و استعداد اخلاقی مردان نیست؛ اما زن و مرد با یکدیگر متفاوتند. او در کتاب صدای متفاوت، اخلاق و مراقبت را صورت‌بندی می‌کند و می‌گوید چهارچوب تکیه زن‌ها متفاوت از مردها است.
 
بنابراین چهارچوب اخلاقی متفاوت از مردها دارند. زن‌ها غالباً دارای جهت‌گیری مراقبت هستند ولی مردها غالباً به دلیل اینکه گرایش فردگرایانه دارند و غالباً متمایل به اصول انتزاعی هستند، جهت گیری‌هایشان اعتدال‌محور است.
 
گلیکان معتقد بود استدلال‌های اخلاقی زن‌ها متفاوت با استدلال اخلاقی مردها است ایشان معتقد است که افکار اخلاقی پیشرفته در مردها بیشتر حول اصول مجرد است. ولی در زن‌ها بیشتر روابط بین نظام اخلاقی است که مبتنی بر شفقت و ترحم و همدردی است.
 
زن‌ها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زن‌ها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است.
 
پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهت‌گیری متفاوت می‌داند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم می‌کند.<ref>Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982م.</ref>
 
===استقبال فمینیست‌ها از نظریه گلیکان===
به‌دنبال ارائه صدای متفاوت گلیکان، فمینیست‌ها برای رهایی از مسأله‌ی استثمار و تحقیر زنان، به جای انکار تفاوت‌ها و پناه بردن به تفکیک جنس از جنسیت، از به‌رسمیت شناختن تفاوت زنان و مردان استقبال کردند.


از باب نمونه ارسطو این پرسش را مطرح می‌کند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگی‌های) خودش که به عنوان ابزار خدمتگزاری در اختیارش قرار میدادند، آیا برده می‌تواند فضیلت گرانمایه‌تری مثل میانه‌روی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟
آنها بیان کردند، تفاوت‌ها وجود دارند ولی با یک معیار نمی‌توان خصوصیات زن و مرد را مورد سنجش قرار داد. بعدها پا را از این فراتر نهادند و حتی وجود تفاوت‌های میان زن و مرد را مثبت تلقی کردند، زیرا معتقد بودند این تفاوت‌ها علاوه بر تمایز زن و مرد، نشان دهنده‌ی برتری زنان است، چرا که نشان می‌دهد اخلاق زنان بهتر از مردان است.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 176</ref>
ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح می‌کند و توضیح می‌دهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً
فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟
پاسخ ارسطو برای ما مهم است. او تاکید می‌کند که فرمانرواها که همان مردانِ شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آنها مطرح می‌کنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتا باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد. اولین گام برای بررسی اندیشه سنتی غرب، بررسی دیدگاه ارسطو است.


ما می‌بینیم یک سوگیری جنسیتی در اخلاق کاملاً مشهود و واضح است. اصلا اگر خود مفهوم فضیلت را به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی کنیم غالباً به ندرت به‌عنوان صفت زنانه به کار برده شده؛ غالباً زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن است و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. یعنی هم ظاهر این کلمه و هم باطن آن مفهومی کاملاً جنسیت یافته است. پس این را ما به عنوان مقدمه مطرح می‌کنیم که زن‌ها در عقبه نظریه‌ی اخلاقی غرب، غالبا نادیده گرفته شدند. مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زن ها و کودک‌ها از آن جهتی که درخانه هستند باید به گونه‌ای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تامین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و اراده‌ی آزاد آنها باشد. در زن ها به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند، همین روند تضعیفی و تحقیری نسبت به زن ها تا قرن 18 و 19 ادامه پیدا می‌کند.  
در اخلاق فمینیستی، مفاهیم جدید ارزشی، الگوهای جدید اخلاقی و مباحثی پیرامون اخلاق و فلسفه اخلاق ارائه شد که محور آنها، برجسته کردن اخلاقیات زنان و ارزش دادن به آنهاست. الگوهای ارائه شده در اخلاق فمینیستی، برگرفته از زندگی زنان است که مورد تحقیر یا غفلت مردان قرار گرفته است و فمینیست‌ها، خواهان ارزش‌گذاری به آنان هستند.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 176</ref>


===فمنیست‌ها===
==مفاهیم اخلاق فمینیستی==
اولین کسانی که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند با همین رویکرد، که خلقیاتی که جامعه به زن‌ها نسبت می داد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع می‌دانستند. افرادی مثل: کرفات و جان استوارت میل هستند. کرفات مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور می‌شد فضایل اخلاقی مردانه و زنانه یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زن‌ها و مردها مطرح می‌کند. میل هم همین را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی می‌کند و می‌گوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگی‌های اخلاقی زن ها و مردها داریم.  
* مسئولیت در برابر عدالت: اصلی‌ترین مفهوم اخلاق فمینیستی که برآمده از نتایج تحقیقات گلیکان است، مفهوم مسئولیت است. معیار و ملاکی که مردان در استدلال اخلاقی مورد توجه قرار می‌دهند، رعایت حق، عدالت و انصاف است؛ اما زنان بیشتر به مسئولیتی که در قبال نیازهای دیگران دارند و مراقبت آنان در برابر آسیب‌ها می‌اندیشند.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 177</ref>
*جمع‌گرایی در برابر فردگرایی: در اخلاق عدالت‌گرا، حقوق فردی مبنایی‌ترین مفهوم است اما در اخلاق فمینیستی، ایجاد روابط و مناسبات مطلوب و حفظ آن از آسیب‌پذیری، نقش کلیدی دارد. اخلاق زنان مبتنی بر روابط است. هویت مردان با جدایی از علایق و رسیدن به استقلال احراز می‌شود اما هویت زنان در روابط با دیگران به‌عنوان '''[[همسر]]'''، مادر، خواهر و مانند آن است. لذا همدلی و وابستگی به‌عنوان ارزش‌های اخلاق فمینیستی به‌شمار می‌آید.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 177</ref>
* عاطفه در برابر عقل: در اخلاق عدالت‌گرا، عقل محور اصلی تصمیمات اخلاقی است. اما در اخلاق فمینیستی، عاطفه، عامل محوری در اخلاق محسوب می‌شود. در این راستا، فمینیست‌ها اخلاق سنتی را به‌دلیل بی‌توجهی به عاطفه مورد انتقاد قرار دادند.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 176</ref>
*موقعیت‌گرایی در برابر کلیت‌گرایی: فمینیست‌ها مبتنی بودن اخلاق سنتی بر اصول کلی و انتزاعی را مورد نقد قرار می‌دهند. زنان بر اساس شرایط و موقعیت‌های خاص تصمیم می‌گیرند. به‌عنوان نمونه، درباره سقط جنین نمی‌توان با توسل به اصول کلی و انتزاعی مثل حق حیات انسان، به ممنوعیت [[سقط جنین|سقط '''جنین''']] رسید بلکه باید مشکلات زن برای مراقبت از کودک را در نظر گرفت و بر اساس آن حکم صادر کرد.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 180</ref>


طبیعتا بحث یکسانی فضیلت‌ها در همه دوره‌ها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمان‌های مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمی‌توان یکسان تلقی کرد بلکه آن‌ها متفاوت هستند.
==پانویس==
این روند ادامه پیدا می‌کند و بعدها در جریانات فمنیست (که باز تاکید می کنم توضیحش می‌دهیم) همین روند ادامه پیدا می‌کند و جوری این شرایط به نفع زنها می‌چرخد که معتقد شدند زن‌ها نه تنها فضایلشان متفاوت است که این تفاوت باعث این است که فضایل زنها فضایل برتری تلقی شوند. ویژگی‌های زنانه ویژگی‌های بهتری‌اند و باید این ویژگی‌ها را عمومیت داد تا همه گروه‌ها بتوانند از این ویژگی‌ها و فضایل زنانه بهره‌مند شوند.
{{پانویس}}
[[آلیسون جاگر]] به عنوان یکی از کسانی که در حوزه فلسفه اخلاق بحث‌های خوبی را مطرح می‌کند.5 نقد محوری را نسبت به زنان در تحقیقات اخلاقی قبلی ها مطرح می کند که به نحوی سرآغاز تحقیقات منسجم تر در بحث های اخلاق جنسیتی هستند.
==منابع==
5 نقد محوری جاگر عبارتند از :
*ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چاپخانه سپهر، چ چهام، 1364ش.
#ایشان معتقد است در تحقیقات سنتی غرب نسبت به زن ها کم توجهی شده است.
*رحمتی، حسینعلی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، پژوهش زنان، دوره 6، شماره 4، زمستان 1387ش.
#مسائل اخلاقی مربوط به دنیای خصوصی زنان، (منظور از دنیای خصوصی زنان آن فضایی است که در آنها کارهای خانگی و مراقبت از بچه ها را انجام می دهند) این مسائل اخلاقی بی اهمیت دانسته شده‌اند.
file:///C:/Users/u161/Downloads/61713870404%20(1).pdf
#درنظام سنتی اخلاق غرب، اعتقاد وجود داشت نسبت به این که اخلاق زنها به اندازه اخلاق مردها رشد یافته نیست.
* استوارت میل، جان، انقیاد زنان، ترجمه علاء‌الدین طباطبایی، چاپ چهارم، 1393ش.
#در این نظام، ویژگی‌های فرهنگی مردانه ارزش دانسته شدند و خصائص فرهنگی زنانه دست کم گرفته شدند.
*Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982
# و نهایتاً در نظام سنتی غرب شیوه‌های استدلال اخلاقی که مبتنی بر قانون و حقوق بودند و کلی بودند. این‌ها ویژگی‌های مردانه اخلاق هستند و این ویژگی‌ها و شیوه‌ها، بر استدلال اخلاقی زنانه (که این استدلال اخلاقی زنانه مبتنی بر ارتباط، مسئولیت و جانبداری است) ترجیح داده شدند.
*رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، قم: مرکز تحقیقات زن و خانواده، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، 1394ش.
اگر خاطرتان باشد به همین دلیل است که گفتیم فمنیست‌ها معتقدند تعدادی مفاهیم جدید را باید در نظام اخلاقی طرح کنیم تا خیالمان راحت شود که اخلاق، یک اخلاق گسترده است ویک‌سو‌‌نگر نیست.


[[رده:اخلاق جنسیتی]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: مراکز حوزوی]]
[[رده: سطح سه]]
[[رده:دانش]]
[[رده:سرفصل ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۲

اخلاق فمینیستی؛ ایجاد توازن عادلانه‌ بین زن‌ها و مرد‌ها در نظامات اخلاقی.

اخلاق فمینیستی، یک مجموعه‌ی متنوعی از تحقیقات فلسفی است که در قدم اول ضعف نظامات اخلاقی غرب را توضیح می‌دهد. فمینیست‌ها معتقد به وجود توازن ناعادلانه‌ بین زن‌ها و مرد‌ها در نظامات اخلاقی هستند که باید این توازن ناعادلانه از بین برود.

آنها معتقدند آرمان مردانه به‌عنوان آرمان بشر تلقی شده است و نتیجه آن، به بیراهه کشیده شده اخلاق است. دعاوی‌ درباره رفتار با زنان و داوری‌هایی که نسبت به این رفتارها انجام شده، در مجموعه اخلاقی فمنیست‌ها قرار دارد.

اگر چه اخلاق فمینیستی از زندگی زنان الهام گرفته شده اما صرفاً به زندگی زنان مربوط نیست و به خوب زندگی کردن در این جهان می‌‏پردازد و حیطه موضوعات مورد توجه آن از مسائل خانوادگی تا مسائل مربوط به محیط زیست را دربر می‏‌گیرد.

انتقادات اندیشمندان فمینیست نسبت به اخلاق سنتی غرب

عمده انتقادات فمینیست‌ها به اخلاق سنتی غرب در چهار محور خلاصه می‌شوند:

  1. ناظر به ارزش‌های مردانه بودن، اخلاق سنتی غرب
  2. حامی فرودستی زن‌ها
  3. تحقیرصفات زنانه
  4. توفیق کمتر زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی در نظام اخلاق سنتی غرب.<ref>رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 112-113</ref>

برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، باید تعدادی مفاهیم جدید وارد حوزه اخلاق شود و نگاه کاملی در حوزه اخلاق ایجاد کند. توجه به علایق زنانه، ایجاد پارادایم‌های اخلاقی جدید مثل اخلاق مسئولیت، اخلاق مادرانه، اخلاق زنانه و توجه به اخلاق کاربردی تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب می‌شود تا به ویژگی‌های زنانه در حوزه اخلاق توجه شود.<ref>رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 114-115</ref>

جنسیت در آراء اخلاقی فلاسفه

جریان فمینیست یک جریان اعتراضی است بر نظام سنتی اخلاق در تمام ابعاد. بررسی مباحث جنسیت در آراء فلاسفه متقدم و نوع نگاه آنان به زنان برای تبیین دیدگاه فمینیست‌های اخلاق‌گرا ضروری است.

فلاسفه متقدم

فضیلت‌ در اندیشه‌های اخلاقی افلاطون و ارسطو، با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتن‌داری و نیروی مردانه همراه است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان می‌کند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمی‌توانند وارد عرصه دیگری شوند.

ارسطو این پرسش را مطرح می‌کند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگی‌های) خودش که به عنوان ابزار خدمت‌گزاری در اختیارش قرار می‌دادند، می‌تواند فضیلت گرانمایه‌تری مثل میانه‌روی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح می‌کند و توضیح می‌دهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟<ref>ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1260، الف 5</ref>

ارسطو تأکید می‌کند که فرمانرواها که همان مردان شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آن‌ها مطرح می‌کنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتاً باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد.

لذا یک سوگیری جنسیتی در اخلاق در اندیشه ارسطو مشهود است. اگر خود مفهوم فضیلت به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی شود، غالباً به ندرت به‌عنوان صفت زنانه به کار برده می‌شود؛ زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. لذا زن‌ها در عقبه نظریه‌ی اخلاقی غرب، غالباً نادیده گرفته شدند.

مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زن‌ها و کودک‌ها از آن جهتی که در خانه هستند باید به گونه‌ای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تأمین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و اراده‌ی آزاد آنها باشد. این روند تحقیر نسبت به زن‌ها، به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند تا قرن 18 و 19 ادامه دارد.<ref>ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1259، ب 2</ref>

فمینیست‌ها

مری ولستون کرافت و جان استوارت میل خلقیاتی که جامعه به زن‌ها نسبت می‌داد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع می‌دانستند. آنان اولین کسانی هستند که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند. کرافت مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور می‌شد، یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زن‌ها و مردها مطرح می‌کند.<ref>اکلشال، «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ايدئولوژيیهای سياسی، ص 358</ref>

جان استوارت میل هم همین مسئله را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی می‌کند و می‌گوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگی‌های اخلاقی زن‌ها و مردها داریم.<ref>استوارت میل، انقیاد زنان، ۱۳۹۳ش</ref>

طبیعتاً بحث یکسانی فضیلت‌ها در همه دوره‌ها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمان‌های مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمی‌توان یکسان تلقی کرد بلکه آن‌ها متفاوت هستند.

این روند ادامه پیدا می‌کند حتی در جریانات فمینیستی که مدعی شدند فضایل زنان بر مردان برتر است و باید ویژگی‌های زنانه را عمومیت داد تا همه گروه‌ها بتوانند از فضایل زنانه بهره‌مند شوند.

اخلاق مراقبت

نظریه گلیکان

گلیکان معتقد است استدلال اخلاقی زن‌ها نازل‌تر از استدلال و استعداد اخلاقی مردان نیست؛ اما زن و مرد با یکدیگر متفاوتند. او در کتاب صدای متفاوت، اخلاق و مراقبت را صورت‌بندی می‌کند و می‌گوید چهارچوب تکیه زن‌ها متفاوت از مردها است.

بنابراین چهارچوب اخلاقی متفاوت از مردها دارند. زن‌ها غالباً دارای جهت‌گیری مراقبت هستند ولی مردها غالباً به دلیل اینکه گرایش فردگرایانه دارند و غالباً متمایل به اصول انتزاعی هستند، جهت گیری‌هایشان اعتدال‌محور است.

گلیکان معتقد بود استدلال‌های اخلاقی زن‌ها متفاوت با استدلال اخلاقی مردها است ایشان معتقد است که افکار اخلاقی پیشرفته در مردها بیشتر حول اصول مجرد است. ولی در زن‌ها بیشتر روابط بین نظام اخلاقی است که مبتنی بر شفقت و ترحم و همدردی است.

زن‌ها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زن‌ها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است.

پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهت‌گیری متفاوت می‌داند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم می‌کند.<ref>Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982م.</ref>

استقبال فمینیست‌ها از نظریه گلیکان

به‌دنبال ارائه صدای متفاوت گلیکان، فمینیست‌ها برای رهایی از مسأله‌ی استثمار و تحقیر زنان، به جای انکار تفاوت‌ها و پناه بردن به تفکیک جنس از جنسیت، از به‌رسمیت شناختن تفاوت زنان و مردان استقبال کردند.

آنها بیان کردند، تفاوت‌ها وجود دارند ولی با یک معیار نمی‌توان خصوصیات زن و مرد را مورد سنجش قرار داد. بعدها پا را از این فراتر نهادند و حتی وجود تفاوت‌های میان زن و مرد را مثبت تلقی کردند، زیرا معتقد بودند این تفاوت‌ها علاوه بر تمایز زن و مرد، نشان دهنده‌ی برتری زنان است، چرا که نشان می‌دهد اخلاق زنان بهتر از مردان است.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 176</ref>

در اخلاق فمینیستی، مفاهیم جدید ارزشی، الگوهای جدید اخلاقی و مباحثی پیرامون اخلاق و فلسفه اخلاق ارائه شد که محور آنها، برجسته کردن اخلاقیات زنان و ارزش دادن به آنهاست. الگوهای ارائه شده در اخلاق فمینیستی، برگرفته از زندگی زنان است که مورد تحقیر یا غفلت مردان قرار گرفته است و فمینیست‌ها، خواهان ارزش‌گذاری به آنان هستند.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 176</ref>

مفاهیم اخلاق فمینیستی

  • مسئولیت در برابر عدالت: اصلی‌ترین مفهوم اخلاق فمینیستی که برآمده از نتایج تحقیقات گلیکان است، مفهوم مسئولیت است. معیار و ملاکی که مردان در استدلال اخلاقی مورد توجه قرار می‌دهند، رعایت حق، عدالت و انصاف است؛ اما زنان بیشتر به مسئولیتی که در قبال نیازهای دیگران دارند و مراقبت آنان در برابر آسیب‌ها می‌اندیشند.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 177</ref>
  • جمع‌گرایی در برابر فردگرایی: در اخلاق عدالت‌گرا، حقوق فردی مبنایی‌ترین مفهوم است اما در اخلاق فمینیستی، ایجاد روابط و مناسبات مطلوب و حفظ آن از آسیب‌پذیری، نقش کلیدی دارد. اخلاق زنان مبتنی بر روابط است. هویت مردان با جدایی از علایق و رسیدن به استقلال احراز می‌شود اما هویت زنان در روابط با دیگران به‌عنوان همسر، مادر، خواهر و مانند آن است. لذا همدلی و وابستگی به‌عنوان ارزش‌های اخلاق فمینیستی به‌شمار می‌آید.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 177</ref>
  • عاطفه در برابر عقل: در اخلاق عدالت‌گرا، عقل محور اصلی تصمیمات اخلاقی است. اما در اخلاق فمینیستی، عاطفه، عامل محوری در اخلاق محسوب می‌شود. در این راستا، فمینیست‌ها اخلاق سنتی را به‌دلیل بی‌توجهی به عاطفه مورد انتقاد قرار دادند.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 176</ref>
  • موقعیت‌گرایی در برابر کلیت‌گرایی: فمینیست‌ها مبتنی بودن اخلاق سنتی بر اصول کلی و انتزاعی را مورد نقد قرار می‌دهند. زنان بر اساس شرایط و موقعیت‌های خاص تصمیم می‌گیرند. به‌عنوان نمونه، درباره سقط جنین نمی‌توان با توسل به اصول کلی و انتزاعی مثل حق حیات انسان، به ممنوعیت سقط جنین رسید بلکه باید مشکلات زن برای مراقبت از کودک را در نظر گرفت و بر اساس آن حکم صادر کرد.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، ص 180</ref>

پانویس

<references group=""></references>

منابع

  • ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چاپخانه سپهر، چ چهام، 1364ش.
  • رحمتی، حسینعلی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، پژوهش زنان، دوره 6، شماره 4، زمستان 1387ش.

file:///C:/Users/u161/Downloads/61713870404%20(1).pdf

  • استوارت میل، جان، انقیاد زنان، ترجمه علاء‌الدین طباطبایی، چاپ چهارم، 1393ش.
  • Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982
  • رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، قم: مرکز تحقیقات زن و خانواده، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، 1394ش.