جان رالز: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wiki-fazel (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
اصل تفاوت یا عدالت توزیعی رالز از کلیدیترین اصول عدالت اوست. این اصل اقتضا میکند که مناصب و مشاغل امتیازآفرین اقتصادی و اجتماعی به روی همگان گشوده باشد. اصل فرصت برابر در پایهایترین بیانش ضامن چشمانداز یکسان در زندگی برای همه افراد دارای شایستگیها و انگیزههای مشابه در همه بخشهای جامعه است. علاوه براین، الزام میکند که نهادهای سیاسی دست به اقدامات ایجابی مناسب بزند تا تضمین شود که اشخاصی با مهارتها و انگیزههای مشابه از فرصتهای مشابه برخوردار شوند. <ref>[https://www.bennubook.com/book/9690 تالیس، «فلسفه رالز»، ص 108، 1385ش]</ref> | اصل تفاوت یا عدالت توزیعی رالز از کلیدیترین اصول عدالت اوست. این اصل اقتضا میکند که مناصب و مشاغل امتیازآفرین اقتصادی و اجتماعی به روی همگان گشوده باشد. اصل فرصت برابر در پایهایترین بیانش ضامن چشمانداز یکسان در زندگی برای همه افراد دارای شایستگیها و انگیزههای مشابه در همه بخشهای جامعه است. علاوه براین، الزام میکند که نهادهای سیاسی دست به اقدامات ایجابی مناسب بزند تا تضمین شود که اشخاصی با مهارتها و انگیزههای مشابه از فرصتهای مشابه برخوردار شوند. <ref>[https://www.bennubook.com/book/9690 تالیس، «فلسفه رالز»، ص 108، 1385ش]</ref> | ||
وی در زمینه تفاوت زن و مرد معتقد است که اگر تقسیم کار جنسیتی در خانواده کاملا داوطلبانه باشد، برابری منصفانه فرصتها برای هر دو جنس تحقق پیدا خواهد کرد.<ref> | وی در زمینه تفاوت زن و مرد معتقد است که اگر تقسیم کار جنسیتی در خانواده کاملا داوطلبانه باشد، برابری منصفانه فرصتها برای هر دو جنس تحقق پیدا خواهد کرد. <ref>[https://fidibo.com/book/2741 رالز، «لیبرالیسم سیاسی»، ص 228، 1393ش]</ref> اگر یک علت اساسی نابرابری زنان سهم بیشتر آنان در زادن، پرورش و مراقبت کودکان در تقسیم کار سنتی در خانواده است، باید گامهایی یا برای برابر کردن سهم آنها یا در مسیر پاداش دادن به آنها برداشت و پیشنهاد اینست که قانون در جایگاه هنجار یا رهنمون باید کار زن را در بزرگ کردن کودکان (وقتی این بار را باوجود آنکه همچنان مشترک است بر دوش میکشد) مستحق سهم برابر از درآمد شوهر در طول مدت ازدواج بداند و اگر کار به طلاق بکشد، باید سهم برابر از ارزش افزوده داراییهای خانواده در طول آن مدت داشته باشد. <ref>[https://fidibo.com/book/2741 رالز، «لیبرالیسم سیاسی»، ص 229، 1393ش]</ref> | ||
===تقدم اصل فرصت برابر بر اصل تفاوت=== | ===تقدم اصل فرصت برابر بر اصل تفاوت=== | ||
رالز با پذیرش اصل فرصت برابر، داوطلبانه بودن تقسیم کار جنسیتی را به منزله فرصت برابر تلقی کرد و در مواردی مثل زادن و پرورش فرزند توسط مادر که بهصورت یکجانبه انجام میگیرد، برای جبران این نابرابری، مادر را مستحق سهمی مالی میداند. وی برابری را پیشفرض میداند و نابرابری را به نفع برابری توجیه میکند و بهدنبال برابر کردن فرصتهاست، نه تشریح علت یا پذیرش تفاوتها و به همین جهت هم عنوان میکند نابرابریهای میان [[زنان]] و مردان را فقط درصورتی میتوان توجیه کرد که به نفع [[زنان]] بوده و از نظر آنها قابل قبول باشد. بهاین معنا که او محرومیتی برای زنان قائل میشود و میخواهد این تفاوت در وظیفه را با اصل فرصت برابر خویش سامان دهد و به تعبیری عدالت را میان زن و مرد برقرار کند. <ref>[https://fidibo.com/book/124886 رالز، «عدالت به مثابۀ انصاف»، ص 115، 1388ش]</ref> | رالز با پذیرش اصل فرصت برابر، داوطلبانه بودن تقسیم کار جنسیتی را به منزله فرصت برابر تلقی کرد و در مواردی مثل زادن و پرورش فرزند توسط مادر که بهصورت یکجانبه انجام میگیرد، برای جبران این نابرابری، مادر را مستحق سهمی مالی میداند. وی برابری را پیشفرض میداند و نابرابری را به نفع برابری توجیه میکند و بهدنبال برابر کردن فرصتهاست، نه تشریح علت یا پذیرش تفاوتها و به همین جهت هم عنوان میکند نابرابریهای میان [[زنان]] و مردان را فقط درصورتی میتوان توجیه کرد که به نفع [[زنان]] بوده و از نظر آنها قابل قبول باشد. بهاین معنا که او محرومیتی برای زنان قائل میشود و میخواهد این تفاوت در وظیفه را با اصل فرصت برابر خویش سامان دهد و به تعبیری عدالت را میان زن و مرد برقرار کند. <ref>[https://fidibo.com/book/124886 رالز، «عدالت به مثابۀ انصاف»، ص 115، 1388ش]</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==فمنیستها و جان رالز== | ==فمنیستها و جان رالز== | ||
برخی مثل «سوزان اکین» در جایگاه فمینیسمی «انسانگرا» درعینحال که روش رالز را قبول دارد، به پیشفرضهای رالز درباره وضع نخستین در مورد [[زن]] و خانواده اشکال وارد میکند و انتقادش این است که زندگی خصوصی با هنجارهای مربوط به انصاف رالز که میخواهد انسانها را از تبعیض نجات بدهد، همخوانی ندارد، ولی از شیوه رالز برای تفکر اخلاقی به منزله روشی برای آشکار ساختن و رفع بیعدالتی در خانواده استفاده میکند. تصور او اینست که درک مشترک درباره آزادی مبتنی بر «خوداتکایی» است و اعتقاد دارد که منطق «حس مشترک» در وضعیت نخستین در مورد [[زنان]] باید مورد توجه قرار گیرد و هیچ زنی نباید بگوید در اجرای خواستههای خویش ناتوان است. <ref>[https://www.gisoom.com/book/1506640 انگلهارت؛ ناتان؛ | برخی مثل «سوزان اکین» در جایگاه فمینیسمی «انسانگرا» درعینحال که روش رالز را قبول دارد، به پیشفرضهای رالز درباره وضع نخستین در مورد [[زن]] و خانواده اشکال وارد میکند و انتقادش این است که زندگی خصوصی با هنجارهای مربوط به انصاف رالز که میخواهد انسانها را از تبعیض نجات بدهد، همخوانی ندارد، ولی از شیوه رالز برای تفکر اخلاقی به منزله روشی برای آشکار ساختن و رفع بیعدالتی در خانواده استفاده میکند. تصور او اینست که درک مشترک درباره آزادی مبتنی بر «خوداتکایی» است و اعتقاد دارد که منطق «حس مشترک» در وضعیت نخستین در مورد [[زنان]] باید مورد توجه قرار گیرد و هیچ زنی نباید بگوید در اجرای خواستههای خویش ناتوان است. <ref>[https://www.gisoom.com/book/1506640 انگلهارت؛ ناتان؛ منشیپوری؛ فیلیپ، «تکوین حقوق بشر در عصر جهانیشدن»، ص 183، 1387ش] | ||
</ref> | </ref> | ||
حقیقت اینست که هرگونه تصور کنیم، سخن گفتن از حس مشترک وجهی ندارد؛ زیرا اگر تعیین اصول عدالت رالز در فضای غیرمادی باشد، دیگر تفکیک [[زن]] و مرد معنا ندارد و فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ و هر خصیصه دیگری جزء انسانیت آنهاست و در فضای نخستین و بی¬طرف، که به آزادیهای بنیادین میاندیشد، نمیتوان اصول عدالت را در خصوص [[جنسیت]] تعیین کرد؛ زیرا جنسیت برساختی اجتماعی است و در اوضاع و احوال اجتماعی- سیاسی بروز میکند و در ساختارهای بنیادین جامعه ظرفیت ظهور و بروز ندارد و زمینهای برای آن مهیا نیست. <ref>[http://ensani.ir/fa/article/447434 اسحاقی؛ | حقیقت اینست که هرگونه تصور کنیم، سخن گفتن از حس مشترک وجهی ندارد؛ زیرا اگر تعیین اصول عدالت رالز در فضای غیرمادی باشد، دیگر تفکیک [[زن]] و مرد معنا ندارد و فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ و هر خصیصه دیگری جزء انسانیت آنهاست و در فضای نخستین و بی¬طرف، که به آزادیهای بنیادین میاندیشد، نمیتوان اصول عدالت را در خصوص [[جنسیت]] تعیین کرد؛ زیرا جنسیت برساختی اجتماعی است و در اوضاع و احوال اجتماعی- سیاسی بروز میکند و در ساختارهای بنیادین جامعه ظرفیت ظهور و بروز ندارد و زمینهای برای آن مهیا نیست. <ref>[http://ensani.ir/fa/article/447434 اسحاقی؛ احمدیه، «بازخوانی عدالت در اندیشه جان رالز (با تأکید بر عدالت جنسیتی)»، ص 11، 1399ش ]</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
*«دانلود کتاب های جان رالز»، وبسایت فیدبو، بازدید: 2 بهمن 1401ش. | *«دانلود کتاب های جان رالز»، وبسایت فیدبو، بازدید: 2 بهمن 1401ش. | ||
*رالز، جان، «اولویت حق و تصورات خیر»، وبسایت ایران کتاب، بازدید: 2 بهمن 1401ش. | *رالز، جان، «اولویت حق و تصورات خیر»، وبسایت ایران کتاب، بازدید: 2 بهمن 1401ش. | ||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: کنشگران]] | [[رده: کنشگران]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۵
{{#invoke:Infobox|infobox}} جان رالز؛ فیلسوف لیبرال آمریکایی، نظریهپرداز عدالت و عدالت جنسیتی.
در حال حاضر، یکی از دغدغههایی که در تمامی اسناد بینالمللی مربوط به زنان و خانواده در سطح جهانی مطرح است، برابری و نبود تبعیض زنان و مردان در همه عرصهها اعم از اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و ... است. در چند دهه گذشته دیدگاههای جان رالز در مورد عدالت نظریههای بیشماری را به خود جلب کرده است. همچنین نظرات او مورد توجه و نقد فمینیستها بودهاست.
زندگینامه
جان رالز در 21 فوریه 1921م در بالتیمور، مریلند به دنیا آمد. او دومین پسر از پنج پسر ویلیام لی رالز، وکیل برجسته بالتیمور، و آنا آبل استامپ رالز بود. دوتن از برادارن رالز در کودکی به دلیل ابتلا به بیماری مهلک در گذشتند.در سال 1928م رالز به دیفتری مبتلا شد. زمستان بعد، رالز به ذات الریه مبتلا شد. برادر کوچکترش، تامی، بیماری را از او گرفت و درگذشت. توماس پوگ، زندگی نامه نویس رالز، از دست دادن برادران را «مهم ترین وقایع دوران کودکی جان» می خواند.<ref>«John Rawls»، در ویکی پدیا انگلیسی</ref>
رالز در سال 1939م از دبیرستان فارغالتحصیل و وارد دانشگاه پرینستون شد.در پرینستون تحت تاثیر نورمن ملکلم که شاگرد ویتگنشتاین بود قرار گرفت.رالز سالهای پایانی تحصیل را تحت تاثیر الهایت و نظرات او قرار گرفت و مدتی سودای کشیش شدن در سر داشت.رالز مدرک دکتری خود را در سال ۱۹۵۰م از پرینستون دریافت کرد. او تا سال ۱۹۵۲م در این دانشگاه تدریس کرد.
دیدگاه
وضع نخستین
تصور رالز از قرارداد اولیه این است که افراد باورهای اخلاقی و دینی خود را کنار می¬گذارند و فرضشان این است که نمیدانند از کدام طبقه، جنسیت، نژاد یا قومیت هستند و حتی از امتیازهای وجودی خویش هم بیاطلاعاند. همه فقط سود خود را میخواهند، ولی چون از پشت پرده بیخبرند و فارغ از موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کنار هم قرار میگیرند، هیچکس احساس برتری نمیکند و در یک برابری اولیه به یک توافق فرضی و تعادلی در برداشتهای خود میرسند و بهصورت طبیعی دو اصل «آزادیهای بنیادین» و «نابرابری اجتماعی» از آن بهوجود می¬آید. وی نابرابری مربوط به زنان و مردان را که مربوط به خانواده است جدای از جامعه سیاسی نمیداند و معتقد است آزادی زنان با همین حقوق شهروندی و آزادیهایی که هر شهروند باید داشته باشد، قابل تامین است. <ref>راولز، «قانون مردمان به همراه "تجدید عهد با ایده دلیل عمومی"»، ص 224، 1390ش</ref>
وضع نخستین و خانواده
جان رالز با توجه به فضایی که در وضع نخستین تصور میکند برای زن و خانواده بهصورت مجزا اصولی را پیشنهاد نمیکندبلکه اصولی را به صورت مشترک برای زن و مرددر خانواده مطرح مینماید. از نتایج دیدگاه رالز در وضع نخستین، آزادی خانواده است که با ایفای حقوق شهروندان برابر که (اعضاء خانوادهها هم از جمله آنها هستند) انجام میشود و خانواده به عنوان بخشی از ساختار اساسی نمیتواند این آزادیها را نقض کند. زنان از آنجا که شهروندانی برابر با شوهرانشان هستند، همان حقوق، آزادیها، فرصتهایی را دارند که شوهرانشان از آنها برخوردارند.
رالز خانواده را بخشی از نظامی میداند که نوعی تقسیم کار اجتماعی را بر مبنای جنسیت در طول زمان ایجاد میکند. وی بیان میدارد که این اصول عدالت به ما نمیگوید که چگونه فرزندان خویش را بزرگ کنیم و ما مجبور نیستیم که بر اساس اصول سیاسی با فرزندانمان رفتار کنیم. در اینجا این اصول موضوعیت ندارد. والدین باید در مواجهه با فرزندانشان برداشتی از عدالت یا انصاف و احترام لازم را رعایت کنند و این بایدی نیست که اصول سیاسی بتواند آن را تجویز کند. بیگمان ممنوعیت بدرفتاری و بیتوجهی به کودکان و مواردی از این قبیل، به عنوان محدودیت، بخش حیاتی از حقوق خانواده را شکل خواهد داد، اما بالاخره در نقطهای جامعه مجبور است به محبت طبیعی و حسن نیت اعضاء بالغ خانواده اعتماد کند. <ref>رالز، «قانون ملل»، ص 212، 1389ش</ref>
اصل تفاوت
اصل تفاوت یا عدالت توزیعی رالز از کلیدیترین اصول عدالت اوست. این اصل اقتضا میکند که مناصب و مشاغل امتیازآفرین اقتصادی و اجتماعی به روی همگان گشوده باشد. اصل فرصت برابر در پایهایترین بیانش ضامن چشمانداز یکسان در زندگی برای همه افراد دارای شایستگیها و انگیزههای مشابه در همه بخشهای جامعه است. علاوه براین، الزام میکند که نهادهای سیاسی دست به اقدامات ایجابی مناسب بزند تا تضمین شود که اشخاصی با مهارتها و انگیزههای مشابه از فرصتهای مشابه برخوردار شوند. <ref>تالیس، «فلسفه رالز»، ص 108، 1385ش</ref>
وی در زمینه تفاوت زن و مرد معتقد است که اگر تقسیم کار جنسیتی در خانواده کاملا داوطلبانه باشد، برابری منصفانه فرصتها برای هر دو جنس تحقق پیدا خواهد کرد. <ref>رالز، «لیبرالیسم سیاسی»، ص 228، 1393ش</ref> اگر یک علت اساسی نابرابری زنان سهم بیشتر آنان در زادن، پرورش و مراقبت کودکان در تقسیم کار سنتی در خانواده است، باید گامهایی یا برای برابر کردن سهم آنها یا در مسیر پاداش دادن به آنها برداشت و پیشنهاد اینست که قانون در جایگاه هنجار یا رهنمون باید کار زن را در بزرگ کردن کودکان (وقتی این بار را باوجود آنکه همچنان مشترک است بر دوش میکشد) مستحق سهم برابر از درآمد شوهر در طول مدت ازدواج بداند و اگر کار به طلاق بکشد، باید سهم برابر از ارزش افزوده داراییهای خانواده در طول آن مدت داشته باشد. <ref>رالز، «لیبرالیسم سیاسی»، ص 229، 1393ش</ref>
تقدم اصل فرصت برابر بر اصل تفاوت
رالز با پذیرش اصل فرصت برابر، داوطلبانه بودن تقسیم کار جنسیتی را به منزله فرصت برابر تلقی کرد و در مواردی مثل زادن و پرورش فرزند توسط مادر که بهصورت یکجانبه انجام میگیرد، برای جبران این نابرابری، مادر را مستحق سهمی مالی میداند. وی برابری را پیشفرض میداند و نابرابری را به نفع برابری توجیه میکند و بهدنبال برابر کردن فرصتهاست، نه تشریح علت یا پذیرش تفاوتها و به همین جهت هم عنوان میکند نابرابریهای میان زنان و مردان را فقط درصورتی میتوان توجیه کرد که به نفع زنان بوده و از نظر آنها قابل قبول باشد. بهاین معنا که او محرومیتی برای زنان قائل میشود و میخواهد این تفاوت در وظیفه را با اصل فرصت برابر خویش سامان دهد و به تعبیری عدالت را میان زن و مرد برقرار کند. <ref>رالز، «عدالت به مثابۀ انصاف»، ص 115، 1388ش</ref>
ادعای رالز در اعتقاد به برابری بین زن و مرد با ادعای فمینیسم که در تحقق برابری کامل میان مردان و زنان در همه عرصهها تلاش میکند، تفاوتی ندارد و اصل تفاوت در حقیقت معنایی ندارد. شاید بتوان راهکار او (اصل تفاوت و برابرکردن فرصتها) را در ردیف راهکار دیگر فمینیستها (لیبرال، سوسیال و پست مدرن، در مواجهه با اختلافات طبیعی زن و مرد تلقی کرد. فمینیسم لیبرال بر عدالت و تساوی تاکید میکند و منشأ مظلومیت را محرومیت ناموجه زنان از حقوق سیاسی و قانونی برابر با مردان میداند و برای دستیابی به برابری، اصلاحات داخل سیستمی را با حفظ موجودیت نظام لیبرالیستی پیشنهاد میکند. کینگدام؛ تونگ؛ جیمز، «فمینیسم و دانشهای فمینیستی»، ص 322، 1388ش رالز هم در جایگاه یک لیبرال برای ایجاد فرصت مساوی برای زنان و با در نظرگرفتن آن به منزله یک اولویت برای یکسان کردن فرصتهای زن و مرد در زندگی مانند دیگر فمینیستهای لیبرال بر اصلاحات حقوقی از طرف سیاستمداران تاکید میکند.
فمنیستها و جان رالز
برخی مثل «سوزان اکین» در جایگاه فمینیسمی «انسانگرا» درعینحال که روش رالز را قبول دارد، به پیشفرضهای رالز درباره وضع نخستین در مورد زن و خانواده اشکال وارد میکند و انتقادش این است که زندگی خصوصی با هنجارهای مربوط به انصاف رالز که میخواهد انسانها را از تبعیض نجات بدهد، همخوانی ندارد، ولی از شیوه رالز برای تفکر اخلاقی به منزله روشی برای آشکار ساختن و رفع بیعدالتی در خانواده استفاده میکند. تصور او اینست که درک مشترک درباره آزادی مبتنی بر «خوداتکایی» است و اعتقاد دارد که منطق «حس مشترک» در وضعیت نخستین در مورد زنان باید مورد توجه قرار گیرد و هیچ زنی نباید بگوید در اجرای خواستههای خویش ناتوان است. <ref>انگلهارت؛ ناتان؛ منشیپوری؛ فیلیپ، «تکوین حقوق بشر در عصر جهانیشدن»، ص 183، 1387ش </ref> حقیقت اینست که هرگونه تصور کنیم، سخن گفتن از حس مشترک وجهی ندارد؛ زیرا اگر تعیین اصول عدالت رالز در فضای غیرمادی باشد، دیگر تفکیک زن و مرد معنا ندارد و فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ و هر خصیصه دیگری جزء انسانیت آنهاست و در فضای نخستین و بی¬طرف، که به آزادیهای بنیادین میاندیشد، نمیتوان اصول عدالت را در خصوص جنسیت تعیین کرد؛ زیرا جنسیت برساختی اجتماعی است و در اوضاع و احوال اجتماعی- سیاسی بروز میکند و در ساختارهای بنیادین جامعه ظرفیت ظهور و بروز ندارد و زمینهای برای آن مهیا نیست. <ref>اسحاقی؛ احمدیه، «بازخوانی عدالت در اندیشه جان رالز (با تأکید بر عدالت جنسیتی)»، ص 11، 1399ش </ref>
آثار
- نظریه عدالت؛ مترجم: محمدکمال سروریان، مرتضی بحرانی.<ref>«کتاب نظریه عدالت»، وبسایت فیدبو</ref>
- قانون ملل؛ مترجم: محمد فرجیان ، مرتضی بحرانی.<ref>«کتاب قانون ملل»، وبسایت فیدبو</ref>
- در نقد و دفاع از دموکراسی لیبرال؛ مترجم: جعفر محسنی درهبیدی.<ref> «کتاب در نقد و دفاع از دموکراسی لیبرال»، وبسایت فیدبو</ref>
- لیبرالیسم سیاسی؛ مترجم: موسی اکرمی.<ref> «کتاب لیبرالیسم سیاسی»، وبسایت فیدبو</ref>
- اولویت حق و تصورات خیر؛ مترجم:علی حقی.<ref>« کتاب اولویت حق و تصورات خیر»، وبسایت ایران کتاب</ref>
پانویس
منابع
- رالز،جان، «لیبرالیسم سیاسی»،مترجم: موسی اکرمی، تهران، ثالث، 1393ش
- رالز، جان، «عدالت به¬مثابه انصاف»، مترجم: عرفان ثابتی، تهران، ققنوس، 1388ش
- رالز، جان، «قانون مردمان»، مترجم: جعفر محسنی، تهران، ققنوس، 1390ش
- تالیس، رابرت، «فلسفه راولز»، مترجم: خشایار دیهیمی، تهران، طرح نو، 1385ش
- کاویتا فیلیپ؛ نیل انگلهارت؛ اندرو ناتان؛ محمود منشیپوری، « تکوین حقوق بشر در عصر جهانیشدن »، مترجم: مهدی ذاکری، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1378ش
- ای. اف. کینگدام؛ رزماری تونگ؛ سوزان جیمز، «فمینیسم و دانشهای فمینیستی»، مقالات دایرهالمعارف روتلیج، مترجم: عباس یزدانی؛ بهروز جندقی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1388ش
- اسحاقی، محمد؛ احمدیه، مریم، «بازخوانی عدالت در اندیشه جان رالز (با تاکید بر عدالت جنسیتی)»، پژوهشنامه انتقادی متئن و برنامههای علوم انسانی، شماره یازدهم، بهمن 1399ش
- «دانلود کتاب های جان رالز»، وبسایت فیدبو، بازدید: 2 بهمن 1401ش.
- رالز، جان، «اولویت حق و تصورات خیر»، وبسایت ایران کتاب، بازدید: 2 بهمن 1401ش.